در”ایران عصر کرونا و بیم و امیدهای آن”

 (متن بازنویسی شده ای از یادداشتی در بی بی سی) به ویژگی های ده گانه برخاسته عصر کرونا درایران پرداخته ام.

ایران عصر کرونا و بیم و امیدهای آن

مهرداد درویش پور

 

با پاندومی کرونا (کویید ۱۹) جهان با یکی از بزرگ‌ترین شوک های تاریخ معاصر و نوعی”موقعیت جنگی” و شرایط اضطراری روبرو شده که دوام آن حتی اگر دیرپا نباشد، اثرات بس گسترده و درازمدتی خواهد داشت. به گونه ای که احتمالا جهان از “عصر کرونا” و  پیش و پساکرونا یاد خواهد کرد. جهان کرونایی تاکنون هزاران نفر را به کام مرگ کشیده و پیامدهای بهداشتی و اقتصادی بس نگران کننده ای در بر داشته است. با این همه، پیامدهای اجتماعی آن با توجه به ساختار و نحوه رویارویی کشورهای گوناگون با کرونا متفاوت، چند وجهی و گاه خود ویژه است. این یادداشت ضمن اشاره به برخی پیامدهای عمومی، بیشتر به وضعیت ایران می پردازد.

در نگاه نخست وضعیت بحرانی ناشی از پاندومی کرونا ضرب آهنگ رشد ویژگی های مدرنیته پسین را در همه جا شتابی کم نظیر بخشیده است. گسترش دیجیتالیسم، فشرده شدن هرچه بیشتر دهکده جهانی، برجسته شدن نظام کارشناسی،  چیرگی نفوذ علم بر مذهب و خرافات، چیرگی عصر تردید، ناروشنی و ناامنی از آینده بر یقین های پیشین و حس ایمنی تقدیرگرایانه، افزایش  مسئولیت فردی و بالاخره گسترش خودنگری و درنگ و شدت گرفتن ابتکار، خلاقیت ها و پویایی برخاسته از این همه.

بااین همه، گذشته از پیامدهای منفی بهداشتی، اقتصادی و مرگ انسانها، عصر کرونا به تضعیف خرافات دینی و سنتی و یکته تازی بازار نیز منجر خواهد شد. در افکار عمومی جهان نه تنها نظام کارشناسی و نقش علم و به ویژه دانش پزشکی و بخش بهداشت از جایگاه والاتری برخوردار شده، بلکه سیاست های مراقبت گرایانه، عدالت جویانه، برابری خواهانه، تقویت نقش رفاهی دولت، توانمند تر ساختن جامعه مدنی، گسترش همبستگی اجتماعی، ملی و بین المللی و اندیشه های محیط زیستی، گویی به تنها راه حل اضطراری و موثر برای چیرگی بر پاندومی کرونا بدل شده است.

از این پس مردم جهان متوقعند دولت های به ویژه دمکراتیک به جای سپردن همه کارها به بخش خصوصی یا اختصاص بودجه های نجومی به نظامی گری، دولت با اقدامات رفاهی بیشتر از آسیب پذیری گروه های ضعیف تر در جامعه کاسته و به ویژه با توسعه بخش مراقبت، بهداشت و درمان و رایگان یا ارزان کردن هزینه های آن ، امکان دسترسی همگانی به آن را تسهیل کند.

گرچه طولانی شدن عمر پاندومی کرونا می تواند وسوسه روش های اقتدارگرایانه نظیر چین را همچون الگویی برای حل بحران افزایش دهد، اما کشورهایی همچون کره جنوبی و تا حدودی سوئد تاکنون امکان پذیر بودن تکیه بر روش های دمکراتیک -همراه با برخی اقدامات اضطراری و محدود کننده – را برای کاهش تلفات کرونا نشان داده اند.

همچنین دیرپایی پاندومی کرونا اگر جهان را به رکود اقتصادی بدتر از دهه سی در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم دچار کند جهان در موقعیت دیگری قرار خواهد گرفت که پیش بینی نتایج آن چندان ساده نیست. اما آنچه امروز مشخص است تضادها و رقابت های سیاسی به رغم برخی تنش های بین المللی حاصل از کرونا (نظیر تنش میان چین و امریکا یا آیران و آمریکا) کاهش یافته است. همچنین اقتدار دولت های حاکم در چهار گوشه جهان ولو موقتا- افزایش یافته است.

 

کرونا در ایران و پیامدهای اجتماعی آن

در این میان ایران در رویارویی با بحران کرونا از برخی جهات از موقعیتی ویژه ای برخوردار است. ویژگی اصلی آن همانا سهل انگاری مسئولان در لغو پروازها به چین، کتمان کاری موارد ابتلا و حتی مرگ مبتلایان به دلیل انتخابات در ابتدای شیوع کرونا، بی اعتنایی اولیه مراجع سیاسی و مذهبی و از جمله رئیس جمهور به هشدارهای مسئولان پزشکی، سهل انگاری در خودداری از قرنطینه کردن قم، تاخیر در بستن مراکز مذهبی، ضد و نقیض گویی درباره آمارمبتلایان و قربانیان واز همه مهمتر ناکارایی و بحران مدیریت در مدیریت بحران کرونا و از همه بدتر بهره جویی سیاسی در حوزه بین المللی و داخلی برای اقتدارنمایی و تنش آفرینی با ادعای بی پایه “جنگ بیولوژیک” خواندن کرونا توسط آمریکا و دست رد زدن به یاری رسانی آن کشور و حتی اخراج پزشگان بدون مرز از کشور است که برای مقابله با کرونا به ایران آمده بودند.

این همه اما تنها بی اعتمادی افکار عمومی داخلی و بین المللی را نسبت به صداقت، توانایی و اراده حکومت در مقابله موثر با تلفات کرونا افزایش داده است. برای نمونه مدیر اورژانس سازمان جهانی بهداشت در خاورمیانه رقم مبتلایان به کرونا در ایران را پنج برابر میزان رسمی اعلام شده تخمین زده است ونگرانی خود را از برخورد حکومت ایران در این زمینه ابراز داشته است. در جامعه ای که اعتماد متقابلی بین حکومت و مردم وجود ندارد، مدیریت بحران هایی از نوع اپیدمی کرونا بسیار شواری خواهد بود. این بی اعتمادی از جمله دلایل بی اعتنایی مردم حتی به رهنمودها و دستورات نظام برای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا است. سفرهای نوروزی میلیون ها نفر از ایرانیان گرچه از سهل انگاری گسترده در اعماق جامعه خبر می دهد، در عین حال محصول این بی اعتمادی و بی اعتنایی است. در کنار این همه، تحریم اقتصادی همه جانبه ایران توسط آمریکا و نحوه برخورد نظام ایدلوژیک دینی در متن اقتصادی سخت بیمار موجب شده میزان تلفات انسانی کرونا در ایران به یکی از بالاترین رده ها در جهان ارتقا یابد.

 دگردیسی های ذهنی مثبت

با این همه، بحران کرونا زمینه ساز دگردیسی هایی مثبت در ذهنیت مردم نیز شده که برخی از آنها از این قرارند:

۱ چالش خرافه های مذهبی و سنتی و تقویت جایگاه علم وعقلانیت در ایران و منطقه. آنچه در ایران امروزمی گذرد از برخی جهات با فروپاشی اقتدار کلیسا در عصر روشنگری و شیوع طاعون شباهت دارد. در قرون وسطی، گسترش طاعون و شکست و رسوایی کلیسا در ناتوانی مهار آن از طریق خرافه های دینی، ضربه مهمی به اقتدار آن زد و در رویگردانی مردم از آن و گسترش نگاه دنیوی نقش مهمی داشت. در ایران نیز، خرافات دینی مبنی بر “شفابخشی” مکان های مقدس دینی با شیوع کرونا و آلودگی مرگ آفرین این اماکن، به شدت ضربه خوردند. در این میان عربستان به سرعت  مراکز مقدس دینی در کعبه و مدینه را بست، اما ایران موضوع قم را امنیتی کرد. با این همه حتی حاکمان مروج این خرافات در ایران نیز وادار به بستن مکان های معجزه بخش مقدس شان شدند. گرچه نفس حاکمیت دینی طی چهار دهه، عامل اصلی دین گریزی و پیشروی باورهای سکولار در ایران است، اما شیوع کرونا گویی میخ تابوتی را بر خرافات دینی زد. نه به این معنی که این خرافات یکسره از جامعه ناپدید می شوند، اما به میزان قابل ملاحظه ای تضعیف خواهند شد. این همه، زمینه پیشروی بیشتر باورهای عقلانی، علمی و سکولار را در ایران فراهم خواهد ساخت. با شیوع کرونا نه تنها حس استیصال و میل دست به آُسمان بردن برای رفع بلا در جامعه افزایش نیافت، بلکه  بیش از پیش روشن شد که نه تنها به قول سروش “خدا به هر دردی نمی خورد”، بلکه این پرسش که آیا اصلا خدا به دردی هم می خورد، بیش از پیش رواج می یابد. امری که می تواند باور به ادعای نیچه را که “خدا مرده است” در جامعه گسترش دهد.

 واکنش افراطی ترین گروه های مذهبی در اعتراض به بسته شدن حرم‌های مشهد و قم و شعار “تهران غلط می کند” ، گویای نگرانی فناتیسم دینی از این روند است که حتی حکومت را نیز به عقب نشینی واداشته است.

۲ افزایش درجه تحمل اجتماعی و همچون “فولاد آبدیده شدن” شدن مردمی که مرگ آفرینی و دشواری های عصر کرونا را تجربه می کنند. برخورد خلاق، هنرمندانه و گاه طنز آلود با بحران کرونا نظیر رقص کرونا در بیمارستان ها، نشان از آن دارد که چه در ایران و چه در جهان امید و اعتماد به نفس در چاره جویی و تطبیق با دشواری های عصر کرونا به جای دستپاچگی اجتماعی به گرایش مسلط بر جامعه بدل شده است.

۳ جایگزینی ترس از اقتدار با اقتدار ترس. در حالیکه مردم کمترین توجه به فرمان های حکومتی نشان می دهند که  خود نشانه ای از کاهش ترس از اقتدار حاکم است، نوعی نگرانی از شیوع مرگ آفرین کرونا، احتیاط و ملاحظه گری همچون یکی از مکانیسم های بقا (اقتدار ترس) را تاحدی رواج داده است.

 ۴گسترش فرهنگ توجه به بهداشت عمومی و پیشگیری ونظافت که سلامت بیشتر آدمی و محیط زیست را در بر خواهد داشت.

 ۵  تغییر موقتی سبک زندگی: کاهش اجباری مصرف گرایی، ترافیک و آلودگی محیط زیست که هرچند موقت است، اما می تواند زمینه ساز تجدید نظر در سبک زندگی شود که تا کنون هیچ برنامه و سیاستی قادر به مهار آن نبوده است. امری که منحصر به ایران نیز نیست.

۶ افزایش حس مسئولیت شخصی در مقابله با بحران. هرچند که مسافرت گسترده بخش هایی از مردم به ویژه در نوروز همچنان شان دهنده سهل انگاری جدی در برخورد با کرونا و پذیرش مسئولیت فردی درجامعه است، با این همه حس مسئولیت شخصی همچون مکانیسم دیگری برای بقا گسترش یافته است.

۷ افزایش همبستگی اجتماعی، وجدان جمعی و تکاپوهای جامعه مدنی در مقابله با کرونا درمتن بی کفایتی نظام. افزایش فعالیت و مشارکت نهادهای مدنی مستقل و ایرانیان داوطلب داخل و خارج برای کمک رسانی جلوه ای از این روند است.

۸ تقویت اتوریته بهداشت و پزشکی درذهنیت جامعه همچون قهرمانان و نماد های نجات انسانها به موازات کاهش اعتبار نظام

۹ افزایش همبستگی بین المللی که کمک دیگر کشورها به ایران از جمله نشانه های آن است و می تواند با کاهش احتمالی تحریم ها  نیز همراه شود.

 ۱۰ ضرورت رفاه اجتماعی و عقلانیتی مراقبت گرا در جامعه و افزایش توقعات مردم که خواست کاهش بهره وام ها، افزایش کمک های مالی و کمک هزینه های اجتماعی،  افزایش رفاه اجتماعی و نقش دولت در تضمین حیات و استانداردهای زندگی – آن هم در بحرانی ترین دوران ها – را در بر دارد.

 

کلام آخر

نمی توان انکار کرد که پاندومی کرونا می تواند با به حاشیه راندن تضادهای اجتماعی و سیاسی، امکان بهره برداری صاحبان قدرت را ولو موقت برای تحکیم اقتدارخود افزایش دهد. اما اگر در کوتاه مدت با چنین فرایندی روبرو هستیم، در درازمدت بحران کرونا در ایران به باور افکار عمومی مبنی بر بی کفایتی نظام – با توجه به کارنامه تاکنونی آن- دامن خواهد زد و زمینه ساز اعتراضات اجتماعی دیگر با توجه به پیامدهای اقتصدای و اجتماعی آن خواهد شد. آینده نشان خواهد داد دینامیسم تحول در ایران در عصر پساکرونا به کجا خواهد رفت. در متن بحران ارائه تصویری روشن از تحولات و تکان های اجتماعی آینده دشوار است. اما یک امر قطعی است: مردم ایران و جهان  به قول فیلسوف انگلیسی همچون “جانورانی امیدوار” این بحران را نیز از سر خواهند گذراند و همچون پولاد آبدیده خواهند شد!

 

به نقل از صفحه ناظران سایت بی بی سی (با ویرایش)


در گفتگو تازه ای با رادیو فردا با مهرداد درویش پوراشاره کردم که جمهوری اسلامی همزمان با کتمان کاری، دروغ پردازی، ضد و نقیض گویی و کم توجهی به توصیه های پرشکان، رویکرد امنیتی خود به مسئله کرونا را بیشتر به قصد تحکیم اقتدار سیاسی خود انجام داده است. این گفتگو را می توان از دقیقه ۵ و نیم تا دقیقه ۱۰ در لینک زیر مشاهده کرد.

https://www.radiofarda.com/a/30515507.html?fbclid=IwAR0E9-1wPddCHixyuOxjBrln4kUmInRRTjarX5pgP8UzfWMeTmvsPnWgacU


در گفتگو با سایت همبستگی جمهوری خواهان ایران به زبان انگلیسی، ضمن برشمردگی ویژگی بحران برخاسته از شیوع کرونا در ایران، به برخوردهای گوناگون در اپوزیسیون به آن پرداخته ام.

https://iranian-republic.org/en/article/269/Interview-with-Dr.-Mehrdad-Darvishpour?fbclid=IwAR3s5KKQ3zHYxt5xb7FEml1Rbzlm_5TAKCWZXwco4J4JQsoCVRe-bgsbHuM.

Interview with Dr. Mehrdad Darvishpour

 

Professor of Sociology, University of Malardalen, Sweden

Q- What is the current situation in Iran and the Islamic Republic of Iran?

A– Iran is facing a multi-faceted challenges that ignoring them would be considered wishful thinking.  From one side it is a reality that after forty years of theocratic rule Iranian society strongly seeks a secular future.  Although during the revolution, Islamic tendency was prevalent amongst the population, but now after forty years the Iranian People even those that hardened supporters of this regime are frustrated. On the other hand, a government that came to power in the name of the poor and the deprived segment of the Iranian society are being challenged by the same group as we saw in the bloody protests of November 2019. So the ideological split between the people and the government has caused even more illegitimacy of the regime.  This regime came to power as the government of the poor and the lower class and not the rich.  The amount of rampant corruption that we see today even those ardent supporters have lost their faith in this regime.  As much as this regime is challenged for its existence by the lower class it is not so amongst the middle class of the society.  From an international perspective, it is facing isolation, crippling sanctions without a true friend with the exception of President Assad of Syria. 

Considering these challenges that I mentioned above, I don’t see a bright future for this regime.  By bright future I do not mean its existent future is in immediate danger by external forces as what we saw in Iraq and Afghanistan that I hope will never happen to Iran as I don’t believe democracy can be exported by external forces to another country.

In my view what happened in November of 2019 shows the society has passed from reforming this regime to changing the regime in its entirety not necessarily in a form of revolution.  In my view we will continue to see protests followed by suppression by the regime and them more protests.  It’s not clear when these protests will cause a change but we should not minimize the power of the regime, either locally or regionally. But one thing is clear.  This regime is unable to resolve its economic issues, local management, security issues as well as the challenges it faces globally, yet we should not minimize it power to rule by force. In short if we think this regime will go away anytime soon is unrealistic and wishful thinking as it has overcome its challenges in recent months. To end my answer, considering what the world is facing with Coronavirus we will not see any opposition in the near future as the Iranian society are being challenged as others but certainly it is not the end of the challenges this regime will face once we are over current challenges.

Q- What has been the challenges of Coronavirus and regime response?

A– I believe there are ten challenges in regards to this issue. 

First – It’s the lack of trust to this government.  Throughout the years this regime has lied so much, that even on an issue that is not even political it continued to do so. Either because they did not want to see a low turnout on the upcoming elections or it was getting ready to celebrate the anniversary of the revolution.  They tried to lower the severity of the disease and the number of victims who were infected by it.  Just like during the medieval times when the church resorted to superstitious acts to combat this virus. In the case of Iran, what has had the most effect to lessen the religious beliefs of the people has been this virus.  We must accept that even though the tendency towards secularism has grown in Iran there are still those who still believe in religion. 

Second – The people of Iran will survive the coronavirus. The people who have survived all recent events, from the downing of the Ukrainian plain to the suppression of their protests and others will certainly come out of this one with their heads high. 

             Third – Culture of good hygiene will become very important amongst the people.

Fourth – Personal responsibility will become more important. Even though in some cases the people have not observe the need to stay home during these hard times and go on trip and vacation, yet they have correctly pinpointed their problem being the regime by their protests and have lost confidence that this regime is incapable of addressing their problem.

Fifth – It seems the conscious of the civil society in managing the virus crisis has flourished meaning while the government was incapable to manage the crisis at the beginning at least, but it was the civil society specially the doctors who took it upon themselves to manage it causing many of them to die from it.

Sixth – One of the outcomes of the Corona and its after effect both in Iran and elsewhere is the importance and value of caring for one rather the profit you can gain.

Seventh – In the same retrospect one thing we will see is the need for national solidarity and international cooperation amongst nations although we will still see escalation of tension in some areas.

Eight –  The outcome of Corona in Iran also has some inconsistencies.  From one side in the short term the protests in Iran will be subsided and sidelined while in the long term increases as discontent of the regime continues.   

Ninth – Replacement of fear of authority with authority over fear.  What I mean by this is that we no longer will see people afraid of the regime as we have seen in recent protests.  But they will be much more cautious on their actions.

Tenth – A tragic comedy outcome form this this virus is how the people are dealing with it.  Dancing in the hospitals is such an example. It shows the self-confidence of the people towards death while at the same time it shows their appreciation for the doctors and nurses who are sacrificing their lives to combat this virus.

Q- What do you think of current sanctions against Iran and its effect on the regime and the people?

A– I have never supported widespread sanctions against the people but I do support smart sanctions since it is directed at the regime and its various apparatuses.  As to the widespread sanctions unfortunately it is the people who are directly effected as we have witnessed. Today with the spread of Coronavirus we are noticing the impact of these sanctions in the form of lack of medically necessary equipment to combat its spread. I believe while the continuation of smart sanctions must continue but I think the Trump Administration must review those others to avoid further death that is caused by Coronavirus.  They must facilitate the condition to make it easier for NGOs to help their counterparts in Iran.  As to the financial assistance many people are concerned that they will be spent on nefarious and not what they meant for. So I believe any payments must be made under the auspices and monitoring of and by the international community.

Q- What do you think the current situation of the opposition abroad and should they do?

A– We have to accept that opposition is very fractious and unfortunately it has been for like this for the last forty years. Some problems are because of age, many years in exile, lack of contact with Iran and many other problems that we face.  We should not expect all of opposition to talk with one voice. Every division of the opposition is doing their work and the Secular Republics are doing the same.  The opposition needs to respect others point of views whether you are ardent communist, reformists or secular republicans and others. Although we have seen voices in Iran for return to before the revolution no thanks to the disaster policies and governance of the Islamic Republic of Iran yet we have to accept that to gain democracy you cannot go backward.  We need to get away from governments based on ideology or religion or hereditary.  That is why I think form of a republican government is the best for future of Iran since it is not based on ideology, but rather democracy and secularism is a precondition.  One more thing that is important to the future of Iran is social justice and opposition to discrimination which is important for it to succeed.

Source

https://iranian-republic.org/en/article/269/Interview-with-Dr.-Mehrdad-Darvishpour?fbclid=IwAR2axobHOlQka41pKpzLnTBmOM6-bwCFiVtgJBL08Lp_gv2DiFX79YtAAAs

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)