با جستجو و کاوش گذشته است که میتوان راهی برای پیشرفت و چون چراغی برای آینده یافت و از آنجایی که هیچ انقلابی بدون حضور زنان به نتیجه نمیرسد،تاریخچه مبارزات زنان در عصر معاصر حائز اهمیت میباشد،منظور از مبارزات آنها برای کسب حقوق همه افراد جامعه  و بدست آوردن حقوق اقتصادی و سیاسی خود که در تمام عرصه های مبارزاتی ،جامعه حقوق انسانی این دسته از اعضای خود را نفی کرده و به دلیل سرکوبها و برسمیت نشناختن این حقوق است که زنان ندای حق طلبانه سر داده و در جهت دست یافتن آن به مبارزه پرداختند و در این مبارزه فراز و نشیبهای فراوان وجود داشته،گاه که جامعه در شرایط خفقان و اختناق بسر میبرد این حرکت کندتر و اشکال آن تغییر می کند و گاها به صورت فرهنگی و تشکلهای خیرخواهانه ظهور می نماید ولی آنچه قابل تعمق است این مبارزه هیچ گاه بطور کامل متوقف نمی شود تا زمانی که در جامعه ظلم و تعدی و سرکوب حقوق انسانی وجود دارد مبارزه و مقاومت نیز است این قانونی ا ست که صحت کلی آن را تاریخ به اثبات رسانده است.

 ما در جامعه خود حرکت مبارزاتی زنان را از قبل و بعد از انقلاب مشروطه و انقلاب شکست خورده بهمن و در خیزشهای متفاوت،بخصوص خیزش سال ۹۶ ودر دی ماه و آبانماه ۹۸ و رای ندادن در دوم اسفند و نه گفتن به نظام سرکوبگر جهموری اسلامی شاهد هستیم و اگر نگاهی به تاریخ معاصر بیاندازیم،می بینیم مواردی که زنان دوش به دوش مردان در مبارزات سیاسی و اجتماعی شرکت داشتنه اند کم نیست.

از دوره فتحعلی شاه،زنان حضور غیر مستقیم در حمایت از دفاع از مرزهای ایران داشتند،در عرصه ی اقتصادی نقش زنان عشایر و روستایی تاثیر گذار بوده است،با آغار سلطنت ناصرالدین شاه و نفوذ استعماری دو کشور روس و انگلستان در این دوران است که شاهد حضور اجتماعی و سیاسی گسترده تر زنان در عرصه های مقابله و قیام مردم هستیم،اولین حرکت اعتراضی در جنبش تنباکو بود که در زمان ناصرالدین شاه اتفاق افتاد.

در سال ۱۲۷۰ هجری شمسی که امتیاز دخانیات از طرف ناصرالدین شاه به شرکت رژی واگذار و تولید و مصرف آن در سرتاسر کشوربه انحصار این شرکت درآمد و مردم در آن زمان،امتیاز به یک شرکت خارجی را ننگ تلقی میکردند و مرم به هبجان آمده در این میان میرزای آشتیانی و حاج میرزا حسن شیرازی استعمال دخانیات را تحریم کردند و حکم جهاد دادند.زنان مصمم شدند که مانع این حرکت شوند و به سمت بازار حرکت کردند،در آن هنگام جمعی از روحانیون خود فروخته از جمله:امام جمعه که داماد شاه هم بود به تهدید مردم در بالای منبر رفته و آنها را به صبر و شکیبایی دعوت کردند و نیز در تهدید به مردم رساندند که با شاه طرف هستید،در این هنگام صدای زنان بلند شد که اگر مردان در خانه بنشینند ما زنان جامه ی مردانه میپوشیم و حق خود را از دست نمیدهیم.در شیراز نیز زنان به اعتراض دست زدند و در تبریز دسته ای از زنان مسلح به بازار آمدند و بازار را می بستند و به سرعت ناپدید می شدند،رهبری این زنان را زینب باجی به عهده داشت و این اعتراضات به زنان دربار نیز کشیده شد و آنها قلیانها را شکستند،اکثر این زنان دربار پایگاه طبقاتی دهقانی داشتند و شاه در سفر و تفریح بطور تصادفی آنها را میافت و به همسری برمی گزید.این مبارزه ی دلیرانه ی زنان عاملی در جهت عقب نشینی شاه شد و به ناچار امتیاز نامبرده را لغو و غرامت آن را پرداخت.

پس از جنبش تنباکو،شورش نان بود که در این دوره روی داد که مردان و زنان دست به اعتراض زدند و شاه جهت جلوگیری از گسترش اعتراض،دستور بستن دروازه های شهر را میدهد،زنان با سنگ و چوب دروازه بانان را از پای درآوردند،مأموران به زنان حمله ور و عده ای از آنان را مضروب میکنند،اما زنان شجاعانه به سربازان حمله ور شدند و ماموران گوش عده ای از مردان را بریدند.شاه دستور جلسه داد،و در آن جلسه میرزا موسی وزیر دارالخلافه ناصری را که با نانواها زدو بند داشت برکنار و امور را به ملک التجار واگذار کرد،و علما ازمردان و زنان خواستند به غائله خاتمه دهند.شورش نان در تبریز نیز همزمان با تهران رخ داد،در این شهر حدود سه هزار زن به رهبری زینب باجی علیه نانوایی دولت در تامین نان به اعتراض دست زدند.در این اعتراض هشت زن کشته شدند،زینب باجی انبارهای گندم احتکار شده را شناسایی و مورد حمله قرار داده و گندم را در میان مردم تقسیم میکرد،از آن شورش تا سال ۱۲۸۵ یعنی آغاز جنبش مشروطیت،از مبارزات زنان خبری نیست ولی در تمام دوران مشروطیت،زنان ایران دوش به دوش برادران خود برای برآورده شدن خواسته های دموکرتیک دست به مبارزه ی آشتی ناپذیر زدند.

زمانیکه حکام تهران به بهانه ی گرانی قند،عده ای از بازرگانان را به فلک بست،مردم مغازه ها را بستند و در مسجد شاه تحصن کردند و نمایندگانی از علما به نزد عین الدوله مراجعه می کنند که اجازه بازگشت به آنها داده نشد،و مردم شورش و بازار بسته شد.در این گیر و دار زنان با نوشتن عریضه به شاه خواهان آزادی علما شدند که شاه پذیرفت و دستور تاسیس عدالت خانه را نیز داد،تا آستانه پیروزی انقلاب خواسته ها و علایق سیاسی احتماعی زنان در راستای اهداف مشترک با مردان دنبال و پیگیری می شد.

بعد از پیروزی انقلاب مشروطه دولت مشیروالدوله تصمیم میگیرد از دولت انگلیس و روس وام دریافت کند که با مخالفت مجلس روبرو می شود،و مجلس تاسیس بانک ملی را به تصویب رساند،و زنان در فراهم آوردن پول و تاسیس بانک مساعدت کردند و برای کمک به مشروطه خواهان به راحتی جواهرات و وسایل منزل را فروختند و با آرزو بر اینکه با تاسیس بانک ملی سلطه مالی و سیاسی دو کشور روس و انگلیس در ایران پایان پیدا کند.اما تاسیس بانک سرانجام نیکویی نیافت و بخش اعظمی از سرمایه ی جمع آوری شده به یغما رفت.در دوره ی استبداد صغیر(به توپ بستن مجلس)و تصرف تبریز بوسیله ی عین الدوله،زنان تبریز علاوه بر کارهای خدماتی با پوشیدن لباس مردانه در میدان رزم به جنگیدن پرداختند.در بین زنان تبریز،زنانی از کردستان و گیلان نیز بودند.و زمانیکه عین الدوله دستور داد،زنان اجازه ی بیرون آمدن از خانه را ندارند،زنان نافرمانی میکردند و تعداد زیادی از آنان دستگیر و به زندان افتادند.

جریده ی حبل المتین که یکی از روزنامه های آزادی خواه دوران انقلاب مشروطیت محسوب میگردد،نوشت که در یکی از زد و خوردهایی که بین اردوی انقلابی مشهور ستارخان با لشکریان شاه درگرفت،حدود بیست جسد زن مشروطه طلب در لباس مردان پیدا شده است،با تصمیم مجلس بر استخدام مستشار خلرجی جهت سروسامان دادن به امور مالیه،روسها با حضور شوشتر به مخالفت برخاسته و ارتش خود را به بندر انزلی فرستاد،و در پی اولتیماتوم دولت روس در جهت تصرف شهرهای ایران،در یک جلسه سری وکلای مجلس تسلیم به اتمام حجت روسی تزاری گرفته بودند.اما تن از زنان مبارز که در زیر چادر خود،کارد،قمه و تپانچه پنهان کرده بودند پدیدار گشته و از رییس مجلس خواستند تا نمایندگان آنها را به دورن جلسه اجازه ی دخول دهد ولی رییس مجلس راضی به ملاقات نمایندگان نشد،در این لحظه زنان نقاب را پاره کرده خود را نمایان و سخنان غرایی ایراد نمودند.

اعتراض زنان در اصفهان،قزوین،آذربایجان و تهران از هر سو برخاست.و برخی از آنان با کفن آمادگی جنگیدن با روسیه را عنوان کردند.(ایوانسکی در کتاب خود بنام ایران در راه مبارزه برای استقلال از نقش فعال زنان و شرکت آنها در نهضت مشروطه می نویسد).زنان در جریان انقلاب امیدوار بودند که انقلاب شرایط زندگی فردی اجتماعی آنان را دگرگون کند و به تحقیر و ستم نسب به آنان پایان دهد.و آنان بتوانند با دستیابی به حقوق خویش به عرصه های فعالیت اجتماعی وارد شوند.آنان زمانی وارد عرصه ی جامعه شده و در مبارزات شرکت میکردند که دختران در سن ۵_۶ سالگی به مکتب می رفتند و در سن نه سالگی بعد از فراگیری قرآن از مکتب خارج میشدند.و در کار خارج از خانه شرکت نداشتند و آنها را به نام فرزندانشان می نامیدند.آنها با راه اندازی نشریات و انجمنهای زنان،نخستین پایه ی جنبش فمنیستی را در ایران بنا نهادند. از جمله به مطالعه ی آثار روشنفکران ایرانی و اروپایی پرداختند(آنان کسانی که از طبقات مرفه جامع بودند).بعد از بازگشایی مجلس(۱۸ اکتبر ۱۹۰۶) از طریق انتشار مقاله و نامه های خود در روزنامه ها و ارسال لایحه به مجلس خواستار حضور و مشارکت خود در اجتماعات و گردهمایی های مختلف بر اهداف و خواسته های خود تاکید میکردند و مجلاتی چون،صوراسرافیل و ملانصرالدین به طریق مختلف کمکهای شایانی به بالا بردن آگاهی زنان نسبت به حقوق اجتماعی خود نمودند.این مجلات شروع به انتقادات قوانین خانواده در مورد ازدواج اجباری و حکمرانی پدر و مادر و شوهر بر زن و حق مرد بر داشتن چند زن،و نداشتن حقوق زنان کردند.

هیچگونه ضابطه ای برای مرد در برابر حقوق زن وجود نداشت.تاج السطنه دختر شاه که در کودکی مجبور به ازدواج شده بود نوشته بود:چه بدبختی بالاتر از این که در سن طفولیت و سن هشت سالگی شوهر کند…بیچاره من که مثل اسیر و کنیز با جواهرات و تزیینات ظاهری فروخته شدم)،و این صداها از زنان روشنفکر و طبقات بالا،بدلیل دسترسی به دانش و روزنامه شنیده میشد.بجای نقد اسلام روزنامه ها به کسانی که به عنوان عاملان و مروجان این تبعیض بودند مورد انتقاد قرار می دادند.لایحه ای که ” انجمن نسوان وطن خواه” در اوایل دهه ۱۳۰۰ با عنوان”بهبود شرایط زندگی زنان” به مجلس شورای ملی ارائه کرد،ره به جایی نبرد.

در رشت نیزمجلاتی مانند،نسیم شمال که توسط اشرف الدن گیلانی چاپ میشد،دراین مورد مقالات فراوانی نوشت.در ۱۲۸۹ مجمع انقلاب زنان در شیراز بوجود آمد.این مجمع مبارزات کوبنده ای جهت حقوق پایمال شده زنان و مبارزه ی سختی بر علیه حجاب نمود.مجله ی دختران ایران از انتشارات این مجمع بود.مخالفت با حجاب در آن دوره بمعنای نداشتن پوشش سر و انتخاب آزادانه ی لباس در اماکن عمومی،بلکه فقط بمعنای کمتر کردن لباس مرسوم زنان بود،که دست و پای آنها را بسته و خانه نشینشان میکرد.چون فقط چشمانشان از پشت روبند توری دیده میشد.

با ایجاد قانون اساسی و آزادی نسبی ،به  زنان امکان داد ه شد بهتر متشکل شوند و انجمنها بوجود بیاورند.

انجمن ملی زنان در تهران  سال ۱۲۹۱ (که بیشتر طبقه مرفه بودند ) و بحثهای آنان بیشتر محدود به دخالت خارجیان در ایران و لزوم مبارزه با آن و همچنین روزنامه ی بانوان در سال ۱۲۹۹ (ژوییه ۱۹۲۰) به سردبیری شهناز آزاد بود.

راه اندازی مدارس دخترانه و حق تحصیل زنان،برجسته ترین خواسته ی فعالان زن در دوران مشروطه بود.که از طبقات مرفه بودند همگی به طور جدی به دنبال تاسیس مدارس دخترانه و راه اندازی کلاسهای اکابر برای سواد آموزی بزرگسالان بودند.معدود مدارسی که توسط آمریکاییها و اروپاییها راه اندازی شد فقط مخصوص دختران اقلیتهای مذهبی بود.از سال ۱۲۵۴ خورشیدی که به دختران مسلمان اجازه ثبت نام داده شد.

سی سال بعد همزمان با انقلاب مشروطه نخستین مدرسه های دخترانه یکی پس از دیگری در تهران و دیگر شهرها راه اندازی شد،چون انجمن زنان وطن پرست توسط زنی بنام مهربانو افتتاح گردید.او در مدرسه آمریکاییهای تهران تحصیل کرده بود و توجه این انجمن بیشتر به تحصیل زنان معطوف بود.و تاسال  ۱۳۰۰الی ۱۳۱۰ جمعیت زنان بهایی(جمعیت نسوان وطن خواه) که شعار این جمعیت علاوه بر بالا بردن سطح فرهنگ زنان و بدست آوردن حقوق زنان به ویژه رفع حجاب و ترویج کالاهای ایرانی بود.آنان به مخالفانشان میگفتند:هرقدر گوش ندهید،هر اندازه شماها که میتوانید به این امر اقدام کنید و نمی کنید،هرچه عنان و لجاجت کنید باز هم به همان اندازه ما مجاهدت کرده و دنبال خواهیم کرد.برگزاری تجمعی در ۲۹ دی ۱۲۸۵ در تهران یکی از بندهای قطعنامه ی آن،تقاضای تاسیس مدارس دخترانه و بند دیگرش “القای جهیزیه های سنگین” و مصرف پول جهیزیه برای تعلیم و تربیت دختران بود.آنها همچنان با نوشتن مقالاتی در روزنامه ها و با انتشار نامه های اعتراضی دسته جمعی خطاب به روحانیون مشروطه خواه مخالف تحصیل زنان،برای متقاعد کردن آنان تلاش می کردند.

در سال ۱۲۹۷ فشارها و درخواستهای فعالان زن برای تاسیس مدارس دخترانه دولتی و رایگان به ثمر رسید.و با تصویب هیئت دولت،ده مدرسه ی رایگان و دولتی دخترانه در تهران آغاز بکار کرد.بزرگترین دستاورد انقلاب مشروطه برای زنان تاسیس مدارس دخترانه و عمومی شدن آموزش زنان را میتوان نام برد.دراعتراض جهت بدست آوردن حق رای.اصل دوم قانون اساسی مشروطیت میگوید:مجلس شورای ملی نماینده ی قاطبه ی اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی مملکت خود مشارکت دارند.

قانون سابق انتخابات مجلس شورای ملی می نویسد”کسانیکه از حق انتخاب کردن محرومند عبارتند از:نسوان و کسانیکه خارج از رشدند و تحت قیومیت شرعی هستن،ورشکستگان ب تقصیر،متکدیان و اشخاصی که به وسایل بی شرمانه تحصیل معاش می کنند،مرتکبین به قتل و سرقت و سایر مقصرانی که مستوجب حدود قانونی اسلام شده اند”.یعنی نه تنها زنان را از حق رای دادن محروم کرد،آنها را در ردیف دیوانگان،مجرمان و کودکان قرار دادند.در دور اول مجلس،اعتراضها فقط از طریق مقالات معدودی بود که زنان و مردان معترض به این بی حقی زنان در روزنامه ها منتشر کردند.در دور دوم مجلس ۱۲۹۰ به صحن مجلس نیز کشیده شد و محمد تقی وکیل الرعایا نماینده ی همدان در مجلس بصورت صریح خواستار دادن حق رای به زنان شد.اما با مخالفت اکثریت رویرو شد.صدیقه دولت ابادی یکی از نخستین کسانی بود که با نوشتن مقالات در نشریه زبان زنان به محرومیت زنان از حق رای اعتراض میکرد.

نشریه شکوفه در جریان سومین دوره ی انتخابات مجلس با انتشار اسامی دوازده کاندید مورد نظر خود،از مردان خواست که به آنها رای بدهند.که مسئله به طور موقت موجب توقیف این نشریه شد.زنان،پیروزی زنان اروپایی و آمریکایی را در بدست آوردن حق رای ترجمه و منتشر می کردند.اولین تشکل “اتحادیه ی عینی نسوان” و فعالیت آن مخفیانه بود.تشکیل این اتحادیه ی عینی نسوان یک رخداد عظیم در منطقه ی خاورمیانه محسوب می شود(چون نه تنها مشارکت داشتند بلکه بر روند آزادی خواهی و تجددطلبی فعالیت میکردند).

مبارزه ی زنان جهت دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی به گروهی اندک و کم شمار از زنان تجددطلب شهری آن زمان عمذتا در تهران محدود میشد، ولی مبارزه و حفاظت از انقلاب مشروطه و دستاوردهای آن تعداد کثیری از زنان را در بر میگرفت.آنها در همه جهت از مشروطه خواهان حمایت میکردند.در نخستین گام پیروزی،مشروطه خواهان خواستار تحریم کالاهای خارجی و استفتده از محصولات داخلی شدند.بدنبال این فراخوان زنان نقش و فعالیت در خور توجهی از خود نشان دادند.انجمنها به منظور ترویج منسوجات وطنی تشکیل شد،که در این زمینه به ترویج و تبلیغ پرداختند. 

انجمن مخدرات وطن از زنان تجدیدطلب تشکیل شد.هدف آنها سازمان دهی فعالیت های خیریه ی مربوط به زنان بود.انجمن نسوان وطن خواه ایرانی در سال ۱۳۰۱ (توسط محترم اسکندری)،فعال زنان و از زنان روشنفکر برای این انجمن در یک اقدام اعتراضی بدنبال یک فراخوان تعدادی از کتابهای توهین آمیز”مکر زنان” در میدان توپخانه تهران به آتش کشیده شد.بدنبال این کار او باز داشت شد.

اولین مدرسه که توسط دولت آبادی که در سال ۱۲۸۷ در اصفهان پایه گذاری نمود،این مدرسه چند ماه بعد با فشار نیروهای مذهبی بسته شد.او مجله ای بنام زبان زنان متشر کرد.او ذکر کرده بود که کسی بعد از مرگم با روسری بر مزارم بیاید نمی بخشم،نخستین نشانه کشف حجاب در سخنرانی طاهره قرهالعین که بدون روبنده سخنرانی کرد می توان نام برد  .کشف حجاب از خواسته ها زنان پس از انقلاب مشروطه بود.او از اعضاء و سخنور پر شور جنبش بابی در سال ۱۲۲۷بود او در سال ۱۲۳۲د ستگیر و سپس به قتل رسید.

حجاب زنان موضوع مورد اختلاف مردان روشنفکر سکولار و اسلامیستها بود.این خواسته زنان را رضا شاه با سبک خود اجرا نمود که در واقع منع حجاب بود.او در سال ۱۳۱۴ آن را به اجباراجراء کرد.و همسرش تاج الملوک و دخترانش بدون حجاب در ۱۷ دی به دانشسرای تربیت معلم رفتند.هیچ کوششی در مورد علت و منافع این قانون صورت نگرفت.و نتیجه ی آن مقاومت در اجرای آن بود.عده ای این فرمان را جزء تفکر رضا شاه ارزیابی میکنند.و از تاریخ مبارزات زنان روشنفکر و آزادیخواه ایران اطلاعی ندارند.(کشف حجاب نه فقط دگرگونی در پوشش بلکه سبک زندگی بسمت مدرنیته بود).

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)