چنین روزی در چند سال پیش(مجموعه بهمن ماه)
اسفند۱۳۹۷ مجموعه چنین روزی در چند سال پیش را آغاز کردیم. و در بهمن۱۳۹۸ به مدت۱سال با مرور و با جستجو در منابع رسانه ای و ایضا برخی ازکتاب ها، مسائلی که در این زمان با آن روبرو بوده و هم چنین موضوعاتی که ساختار نظام ولایت فقیه با آن دراین ۴۰سال شکل گرفت را با نگاهی به گذشته و بررسی حال و افق آینده،و ضعیت ایران را از نگاه خود آنالیز و تجزیه و تحلیل کردیم.و قصد داریم مجموعه یک ساله «چنین روزی در چند سال پیش» و مجموعه های «چند سال پیش» که سال ها قبل در موضوعات و اشخاص مختلف منتشر شد را با تکمیل کردن و حاشیه نویسی در پاورقی،که بخشی از تاریخ معاصر ایران است را -چنانچه درایران میسور شود- در چندین مجلد منتشر کنیم.
بنابراین مجموعه بهمن آخرین قسمت«چنین روزی در چند سال پیش» است.
در این مجموعه موضوعاتی چون: اقتصاد بدون نفت،اقتصاد خصولتی،جمهوریت نظام،فقه حکومتی،فقه سنتی،نوسازی جامعه پس از انقلاب،فقر وفحشا، مطبوعات آزاد،انتخابات،صندوق سایه،رای سفید،مک فارلین۲، شکنحه،انقلاب فرهنگی،روحانیت و دخالت در سیاست،قوه قضائیه،مدرسه حقانی،صدور انقلاب، مجمع تشخیص مصلحت نظام،FATF،آیت الله منتظری،بنی صدر،بازرگان،علی قدوسی،محمد منتظری،سید مهدی هاشمی،مصطفی رحیمی،خامنه ای، هاشمی رفسنجانی،محمد یزدی، میر حسین موسوی،و…را آنالیز کرده ایم.که می توانید در تلگرام و فیس بوک و ایضا «تریبون زمانه» آن ها را مشاهده کنید.
محمدشوری(نویسنده و روزنامه نگار)
سی ام بهمن نود و هشت
t.me/shourimohammad
https://www.facebook.com/assize.mahkame/

چنین روزی درچند سال پیش
۲بهمن۱۳۶۰
یک چیزی غیر از این ها هم داریم؛ اقتصادخصولتی!
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه):
آیا اسلام نظام و سیستم اقتصادی دارد یا ندارد؟…بله دارد. و بهترین نوع اقتصاد را هم دارد. امروز در دنیا سه سیستم اقتصادی مهم وجود دارد: کاپیتالیسم یا سرمایه داری و سوسیالیسم که اوجش کمونیسم است و اقتصاد مختلط؛ به قول خودشان[میکسداکونومی]که معجونی از سرمایه داری و سوسیالیسم است… بسیاری از کشورها اقتصاد مختلط دارند. یعنی هم دولت است و هم بخش خصوصی. اسلام را نه می توانیم بگوئیم سرمایه داری،نه می توانیم بگوئیم سوسیالیسم و نه می توانیم بگوئیم به این معنای موجود [میکسداکونومی]. البته همانطور که می دانید ما در قانون اساسی بخش خصوصی داریم،بخش تعاونی هم داریم، بخش دولتی هم داریم و یک چیزی غیر از این ها هم داریم.
[کتاب درمکتب جمعه،ج۴،ص ۱۹۹ ].
پاورقی:
اقتصاد و اصول آن یک مکانیسم علمی میکانیکی ریاضی است که کارشناسان با شناخت جغرافیا و منابع آن، ابتدا برنامه ریزی و سپس ازآن کالا تولید و در نهایت، عرضه برای فروش.
اگر بخواهیم اقتصاد را در یک جمله کوتاه تعریف و خلاصه کنیم،می شود:مکانیسم عرضه و تفاضا.
از اقتصاد وقتی سرمایه داری بوجود آمد که دستیابی سریع به پول و سرمایه ی بیشتر هدفش شد!
اقتصاد( پول و سرمایه) روبنایی است که هم زیر بنای های جامعه را می سازد و هم زیربناهایی را تخریب و ویران می کند.بستگی به نوع و شیوه برنامه ریزی دارد. و اقتصاد ارزشی در این پروسه هویت پیدا می کند!
هویت نظام سرمایه داری با چرکه انداختن و بدست آوردن سود بیشتر در کمترین زمان و ضرر کمتر، شناخته می شود. سرمایه داری ایدئولوژی نیست؛ بلکه بدلیل شیوه ی درآمدزایی، و ایجاد شکاف طبقاتی در دو قطبی کردن جامعه به فقیر و غنی، در ذات خود (آنتی تز) ایدئولوژی های بسیاری را تولید و ساخت؛ که این ایدئولوژی ها برای پر کردن خلا و توازن و برقراری باصطلاح عدالت بوجود آمدند:
سوسیالیسم،مارکسیسم،و لیبرالیسم(نئو لیبرالیسم)ازاین جمله هستند.
چیزی به نام[اقتصاد اسلامی] نداریم.بلکه در ذیل دیگر احکام و روایات و فتاوی دینی،هویت پیدا می کند.خیلی از این احکام اخلاقی ست. یعنی به فرد مسلمان توصیه می شود که اگر مثلا صدقه یا قرض الحسنه بدهند،صواب اخروی آن این مقدار است و آن مسلمان با انجام این فعل،مقداری از سهم بهشت را می خرد!!
حکومت اسلامی با این شیوه های دستوری و نه لزوما الزامی، (و گاه سلبی،مثل عقوبت اخروی ندادن خمس و زکات) درصدد پر کردن خلا و پوشش دادن به مساله معیشت است. برای حکومت اسلامی معیشت مردم اصل است. زیرا اعتقاد دارند کم و کیف معیشت زندگی درکم و کیف ایمان مردم به خدا و روز قیامت، و در انجام دادن و ندادن بزه و گناه اثر بارز و قوی دارد. و جامعه ای که گناه کمتری در آن شود، به عدالت سریع نزدیک می شود!
آنچه در ۴۱سالگی انقلاب بیش از همه دراقتصاد کشور رخ می نماید، نهادینه شدن،اقتصاد خصولتی است.
نظام ولایت فقیه از همان سال نخست،افتصادش با اقتصاد خصولتی گره خورد.
همانطور که دولت سایه(یا پنهان) در راس حاکمیت است و دولت و تصمیم گیر اصلی اوست، اقتصاد سایه هم برمنابع و سرمایه کشور چنگ انداخته و آن را در اختیار خود دارد.منابع درامدزا (که متعلق به همه است و ملی ست)برخلاف قانون اساسی،ولی با توجیهات، تبصره و تفسیر هایی خاص،توجه ویژه ای به برخی افراد و نهادها شد و این منابع درامدزا مفت و ارزان و به قیمت ثمن بخس و با کمک رانت دولتی در اختیار آنان قرارداده شد.که الان برخی مثل سپاه و آستان قدس رضوی و بیت رهبری تبدیل به یک غول(تراست و کارتل) اقتصادی شده اند و آن قول اقتصادی(که اقتصاد اسلامی و عدالت هم مربوط به همین موعظه هاست!!) فراموش شد.و در کنارآن هم،البته کاسه لیس ها، نوکیسه ها و… و… و…رشد و غول بچه ها غول شدند.
وضعیت بدخیم و فلاکت بار معیشت مردم،و فسادی که نظام ولایت فقیه را دارد غرق می کند،همه ناشی از همان به اصطلاح اجرای اقتصاد اسلامی یا همان که هاشمی رفسنجانی در خطبه اش گقت:
[و یک چیزی غیر از این ها هم داریم]:اقتصاد خصولتی!
دوم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار(
چنین روزی در چند سال پیش
۳بهمن۱۳۶۶
فاتحه ای که علی خامنه ای برای «جمهوری» خواند
روزنامه جمهوری اسلامی۳بهمن۱۳۶۶
علی خامنه ای(خطبه نمازجمعه):
[کار ولی فقیه در جامعه چیست؟کار ولی فقیه عبارت است از اداره جامعه بر مبنای اسلام. اما آن جاهایی که مصالح اسلامی و اجتماعی را ولی فقیه تشخیص می دهد و بر طبق مصلحت یک دستوری صادر می کند، آن دستور، حکم الله است. آن دستور، یک دستور شرعی است.ولی فقیه چه با اتکاء به دلیل عقلی قطعی، و چه با اتکاء به ادله شرعی یک مصلحتی را برای جامعه تشخیص می دهد و آن مصلحت را اعمال می کند و آن حکم الله می شود و برای همه مردم این حکم واحب الاطاعه است. و معنای این جمله ای هم که در بیانات بزرگان تکرار شد که حکومت از احکام اولیه است، همین است….درجامعه اسلامی تمام دستگاه ها، چه دستگاه های قانونگذار، چه دستگاه های اجرا کننده، اعم از قوه اجرائیه و قوه قضائیه، مشروعیتشان بخاطر ارتباط و اتصال به ولی فقیه هست. والا به خودی خود، حتی مجلس قانونگذاری هم حق قانونگذاری ندارد…. بالاتر از این من بگویم قانون اساسی در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار چارچوب قوانین است، اختیارش بخاطر قبول و تائید ولی فقیه می باشد. والا خبرگان پنجاه نفر ،شصت نفر، صد نفر از هر قشری، چه حقی دارند دور هم بنشینند و برای مردم مملکت و مردم جامعه قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که قانون اساسی را امضا کنند و برای همه مردم این قانون را لازم الاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد قانون اساسی را برای جامعه قرار بدهد ولی فقیه هست.].
پاورقی:
فاتحه ای که علی خامنه ای برای «جمهوری» خواند.
از همان ابتدای پیروزی انقلاب، نقشه راه روحانیت حاکم و جبهه انحصار همین عقیده بود.یعنی در حقیت، اصل حکومت اسلامی هم همین است. منتها بواسطه ی اجبار زمانه، و تا الان روزامد شدن مردم، ،شکل آن را استحاله و با تحریف، همانی که ایشان در سال۱۳۶۶در خطبه نماز جمعه گفتند، به اجرا گذاشته شده است. وکلا انتخابات و رای مردم سالبه به موضوع است و مردم هیچ حقی ندارد که برای خود تصمیم بگیرند و مصلحت خود را، خود بگیرند.
خامنه ای آن زمان با کمک هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی راه ولایت فقیه خود را هموار می کرد.
در چند قسمت گذشته(در مجموعه دی ماه) پیرامون این موضوع، در چند شماره نوشته ایم. به آن جا شما را ارجاع می دهم.
طبق سخنان فوق هرچه وی بگوید حکم الله است و مخالفت با آن حرام و بر همه واجب است که اطاعت کنند؛ و قاضی می تواند بر مبنای آن برای مخالفین،حکم باقی و یاغی هم بدهد!!
بااین توصیف، هر اتفاقی که در جامعه بیفتد و تا الآن افتاده است، مسئولیت آن بر عهده خامنه ای و ولایت فقیه است و ایشان نمی تواند(مثل قضیه بنزین) از خود سلب مسئولیت بکند .هرچند ایشان حتی در مورد پوشاک بچه هم اعمال نظر کرده اند!!
بنابراین تمام نگاه ها و تمام اشاره ها، و تمام تحلیل ها (چه در داخل و چه در خارج از ایران) خصوصا مدعیان اصلاح طلب که در داخل منتقد وضع موجود هستند، باید طرف سخنان شان ایشان باشد و باید مساله ولایت فقیه باشد. چون تا اصل ولایت فقیه هست، نه امکان اصلاح است و نه امکان تحول و پیشرفت.
سوم بهمن نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی درچند سال پیش
۵بهمن۱۳۵۷
در صورت توطئه!
روزنامه آیندگان۵بهمن۱۳۵۷
از یادداشت دکتر ح. روحانی:
[درصورت عدم توطئه]:این روزها گفته ای ورد زبان هاست، به این مضمون که: مارکسیست ها در صورت عدم توطئه در اظهار عقیده خود آزادند. ظاهرا: به نظر می رسد که لطفی بی پایان در حق مارکسیست ها مبذول شده است. ولی به گمان من سراسر این سخن مالامال از کم لطفی است. نخستین مطلب این است که در اینجا ابتدائا رقیب به شدت متهم گشته و آنگاه مورد عنایت و مهربانی قرار گرفته است. مطلب دیگر این است که این آزدای از طرف دیگران داده می شود. این یک نوع آزادی اهدایی است. عطیه ای است که امروز داده می شود و فردا یا هر روز دیگر می تواند توسط اعطا کننده آن پس گرفته شود…دراین هفتاد و اندی سال که از استقرار مشروطیت در ایران می گذرد این اصول همواره توسط قوه مجریه تفسیر و به سود آزادی عمل ایشان توجیه شده است…».
پاورقی:
در صورت توطئه.
و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
مگر در مواری که قانون تجویز کند(اصل۲۲ ).
مگر آنکه مخل به مبانی اسلام باشد(اصل۲۴و۲۷ ).
مگر به حکم قانون(اصل۲).
در مواردی که می توان با حقوق انسانی و حقوق شهروندی از آزادی و عدالت دفاع و آن را نهادینه کرد، قانونگذاران با موارد و موانع و بهانه های فوق، می توانند به مرور استبداد و دیکتاتوری را (حتی با قانونی کردن، کاری که نظام ولایت فقیه کرده است) بر مردم مستولی کنند.
ابن روند، بستگی به آن دارد که چه کسانی حاکم شوند، چه افرادی قانونگذار باشند و آن را بنویسند و چه تفکری رسانه را در اختیار داشته باشد. تا بتواند افکار عمومی را همراه خود کند. شیوه ای که نظام ولایت فقیه توانست انجام دهد. و در همان سال نخست انقلاب اتفاق افتاد. و روحاتیت بدلیل کاریزمایی خمینی و اتفاق همگان بر رهبری وی، حاکم بر انقلاب شد و بدون آن که مردم از محتوای اسلامی جمهوری آگاه شوند که چه اسلامی؟ بدعت ولایت فقیه بر سرنوشت مردم حاکم شد؛ تا جایی که علی خامنه ای آن زمان که رئیس جمهور بود، در سال۱۳۶۶، به صراحت در تعریف و حق ولایت فقیه می گوبد:
[بالاتر از این من بگویم قانون اساسی در جمهوری اسلامی که ملاک و معیار چارچوب قوانین است، اختیارش بخاطر قبول و تائید ولی فقیه می باشد. والا خبرگان پنجاه نفر ،شصت نفر، صد نفر از هر قشری، چه حقی دارند دور هم بنشینند و برای مردم مملکت و مردم جامعه قانون اساسی وضع کنند؟ اکثریت مردم چه حقی دارند که قانون اساسی را امضا کنند و برای همه مردم این قانون را لازم الاجرا بکنند؟ آن کسی که حق دارد قانون اساسی را برای جامعه قرار بدهد ولی فقیه هست .].
آنچه سبب شکست انقلاب و مانند آن می شود اعتماد و اتفاق روی بک شخص است.که درصورت بدست آوردن قدرت، او و تیمش تمام توان خود را بکار می گیرد تا دیگر از قدرت پائین نیاید.
روبکردی که باید در پسا جمهوری اسلامی روی آن مانور داد که تاربخ تکرار نشود. دوره دنبال قهرمان گشتن، و قهرمان پروری و تکیه و حمایت از یک فرد گذشته، رویکردی که برخی سعی دارند با پیش زمینه شاهزاده بودن!! رضا پهلوی، او را به کمک پروپاگاندای رسانه های جمعی و تکرار و تکرار و سرکوب و بابکوت و حذف دیگران او را بر مردم تحمیل و بواسطه او، و در اصل تیم او را حاکم کنند!!؟
باید به عقل جمعی که نمایندگی همه مردم را داشته باشد، اتفاق کرد.
پنجم بهمن نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار )
چنین روزی در چند سال پیش
۶بهمن۱۳۶۵
فقه حکومتی ولایت فقیه،فقه سنتی؛اجتهاد در مقابل نص؟!
روزنامه جمهوری اسلامی۶بهمن ۱۳۶۵
خمینی در دیدار با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه_قم:
[من چنانجه نیز سابقا گفته ام، آن چیزی که تا به حال اسلام را نگهداشته است همان فقه سنتی است و همه همت ها باید معطوف این بشود که فقه به همان وصفی که بوده است محفوظ باشد.
پاورقی:
وقتی فقه ستنی در تدوین قوانین نتوانست نظام ولایت فقیه را ازبن بست چالش های زمانه خارج کند،خمینی که خود به تصمیم نهایی شورای نگهبان (نمایندگان فقه سنتی) و نقش محوری آن گردن نهاده بود، برای خلاصی و حفظ نظام، و خروج از بن بست های پیش رو، علاوه بر تاسیس غیرقانونی مجمع تشخیص مصلحت نظام (که در تعمیم قانون اساسی رسمی شد) در نامه ای بهدخامنه ای قدرت ولایت فقیه در اعمال حکومت را همطراز پبامبردانست و گفت: [از ییانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم واگذار شده و از اعم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه تقدم دارد صحیح نمی دانید و تعبیر به آنچه که اینجانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی برخلاف گفته های اینجانب است. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است باید ارض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مقوضله نبی اسلام (ص) یک پدیده بی معنا و بی محتوا می باشد…باید عرض کنم که حکومت شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است…آنچه که گفته شده است که شایعه است مزارعه و مضاربه و امثال آن ها با این اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض کنم که فرضا که چنین باشد این از اختیارت حکومت است و بالاتراز آنهم مسائلی هست که مزاحمت نمی کنم ].
به این ترتیب فقه حکومتی ولایت فقیه به مقابله و منازعه با فقه ستنی پرداخت.
اسلام تشیع که بعد از خلافت علی در کوفه،حکومتی نداشت با پیروزی انقلاب، و تاسیس جمهوری اسلامی برای اعمال فقه در تدوین قوانین کم آورد؛ چون ناکارامد بود؛ و برای آن هیچ فکر، برنامه و قوانینی تدبیر نشده بود؛ لذا با تمسک به بدعت اصل ولایت فقیه،(در واقع با دفع افسد به فاسد کردن مسائل)، و به بهانه حفظ نظام، حتی هر اقدام نامشروع و مبطلی را مشروع و محق دانست. چه رسد به آن که با روش خود، با فقه ستنی رایج در حوزه ها نیز به تنازع و ستیز و مقابله برخواست. تا آنجا که حتی برای مردم عادی هم خلاف قرآن بودن شیوه های حکومتی، اظهرمن الشمس و مشهود شده است.
بطور مثال قرآن به صراحت و به روشنی و وضوح فرمان داده که زنان مسن نیازی به رعایت حجاب ندارند، ولی هم ففه ستنی و هم فقه حکومتی ولایت فقیه مانع آن می شود و اجازه نمی دهد یک زن مسن بدون روسری و حجاب مرسوم، آمد و شد داشته باشد.
چه فقه ستنی که کارش کنکاش در روایات و احادیث برای باصطلاح فهم درست قرآن است تا با آن برای مقلدین خود نسخه فتوا و حکم بپیچند.و قبل از تاسیس جمهوری اسلامی صرفا در اعمال شخصیه و فردی غور کرده و مهارت داشته،و از این بابت مراجع تقلید و مجتهدین استقلال داشته و آزادی برقرار بوده، ولی بعد از تاسیس جمهوری اسلامی علاوه براینکه این استقلال و حربت از آنان گرفته شد و مراجع تقلید و مجتهدین و روحانیت به استخدام حکومت در آمدند، همان فقه ستنی هم الان بدون اذن فقه حکومتی ولایت فقیه کاری نمی تواند انجام دهد و منسوخ شده است!
و چه فقه حکومتی ولایت فقیه (که در اصل فقط اعمال نظر شخصی ولی فقیه بر ارکان حکومت و مردم است) هر دو،چه قبل و چه بعد از انقلاب،گاهی استنباط های فقهی آنان اصل و مبنا شد و قرآن که خود کتاب مادر است و به اصطلاح قانون اساسی فقه حوزه هست، فرع شد و به حاشیه رفت. بعنی اجتهاد در مقابل نص!
ششم بهمن نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۷بهمن۱۳۵۸
ولایت فقیه ۴۰ سال است بر تابوت جمهوری نماز میت می خواند!
روزنامه جمهوری اسلامی۷بهمن ۱۳۵۸
پیروزی بنی صدر قطعی شد.
بعد ازبنی صدر تیمسار مدنی بیشترین آرا را بدست آورد.
پاورقی:
حزب جمهوری اسلامی که تصور می کرد برنده انتخابات خواهد بود، با از دست دادن جلال الدین فارسی (کاندیدای محبوبش که غیر ایرانی بودنش محرز شده بود و از دایره انتخابات حذف شد)،اولین ضربه را خورد. و با جایگزینی حسن حبیبی با این تصور غلط و نظرسنجی اشتباه از افکارعمومی که فکر می کرد رای مردم را خواهد داشت ضربه دوم را لمس و بازنده قطعی انتخابات شد.
یکی از نشانه های توهم حزب جمهوری اسلامی و نیروهای همیار و همراهش از آرای مردم، نفر دوم شدن تیمسارمدنی بود که علیرغم افشاگری های دانشجویان مسلمان پیرو خطامام از اسناد سفارت علیه وی،بعد از بنی صدر بالاترین رای را آورد.
بنی صدر علیرغم شروع اختلاف وی با سران حزب جمهوری، (که بعدها در جریان افشای نوار حسن آیت علنی آشکار شد) رای اول را بدست آورد. قبل از رای گیری، و در زمان تبلیغات شعار بنی صدر صد در صد فراگیر عمومی شده بود.
اولین رئیس جمهوری، بدلیل مقاومت در برابر جبهه انحصار که خمینی نیز متاثر از آن ها بود، و تا پایان عمرش اطلاعاتش از جامعه و جنگ را از کانال آنان بدست می آورد، و صرفا به آن ها اعتماد می کرد، ناکام عزل شد.
مهم ترین دلیل ناکامی وی قانون اساس بود؛ که سه پادشاه را در یک اقلیم فرمانده کرده بود.که با تعمیم قانون اساسی و حذف نخست وزیر و مطلقه کردن ولایت فقیه، ریاست جمهوری هم در حد یک تدارکاتچی رهبری سقوط و نزول کرد.
عزل اولین رئیس جمهوری در نظام تازه تاسیس شده پس از انقلاب۵۷ دیوار جمهوریت را کژ و کچ بالا برد و تا الان با حذف رکن های جمهوری مثل فرمایشی شدن انتخابات با نظارت استصوابی،۴۰ سال است که ولایت فقیه بر جمهوری نمازمیت می خواند.
سلطنت پهلوی رفت، سلطنت فقیه سایه خدا شد!
هفتم بهمن نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۸بهمن۱۳۶۵
مک فارلین۲؟!
روزنامه جمهوری اسلامی۸بهمن ۱۳۶۵
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رونالدریگان رئیس جمهوری آمریکاروزدوشنبه برای اولین بار توسط یک کمیسیون تحقیق در موردماجرای مک فارلین مورد بازجویی قرارگرفت واحتمال دارد یک باردیگراین تحقیق تکرار شود. ریگان دراین بازجویی یک ساعته که در کاخ سفیدانجام شدبه تمامی سوالات پاسخ داد.
پاورقی:
درماجرای ورودمخفیانه مک فارلین(مشاورامنیتی ریگان)به ایران،که باافشای آن توسط جریان سیدمهدی هاشمی،درسطح افکارعمومی آشکارشد،حزب جمهوری خواه ورئیس جمهوری انتخاب شده این حزب در آمریکابه دلیل مخفیانه بودن این مذاکرات،زیرسوال رفت،زیرا علیرغم تخاصمات ومنازعه رسمی وکلامی بین حاکمیت جمهوری اسلامی ودولت آمربکا،این اقدام صورت گرفته بود،وازآنجاکه ماجرالورفت وعلنی شد،به دلیل آزادی رسانه درآمریکاآن مذاکره عملی خلاف وغیرقانونی وغیر دیپلماسی تلقی شدودولت ریگان به مرز استیضاح نزدیک شد.امادر ایران،به دلیل عدم آزادی رسانه، ترتیب دهنده های این ملاقات از قیدمجارات رهایی یافته ودرعوض افشاکنندگان مجازات شدندو نظام ولایت فقیه و هاشمی رفسنجانی که خوددررای ماجرای این ورود مخفیانه قرارداشت،باجو سازی رسانه ای آن رابه نفع خودونظام ۱۸۰درجه تغییرماهیت داده و کماکمان مثل همه روبدادهاو اتفافات درایران،ازآن بهره برداری سیاس شد.
درماجرای مک فارلین علاوه بر خریداسلحه ازمنابع اسرائیلی، گفت وگوهایی وقرارومدارهایی برای پس ازمرگ خمینی انجام شد.
برخی در ماجرای ترامپ،از مک فارلین۲سخن گفته اند،که باید متذکرشد،دردوره عصرانفجار اطلاعات چیزی پنهان نمی ماند. هرچندنظام ولایت فقیه برای حفظ خودمجبوراست با مرگ خامنه ای رویکردایشان رانسبت به آمریکا تغییردهدونمی تواندسیاست فعلی راادامه دهد.
پافشاری ترامپ وحزب جمهوری آمریکابرای آوردن ایران به میزمذاکره وکلیدخوردن برجام۲،بخشی ازآن می تواندانتقام آن شکست مذاکره مخفی دوره ریگان باشد.
درهرحال مذاکره مخفیانه ای که ازآن بوی معامله مخفیانه برای جناحی ازقدرت درنظام ولایت فقیه استشمام شود،تحت عنوان مک فارلین۲محکوم ومطرود است!
هشتم بهمن نود وهشت
محمدشوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۹ بهمن ۱۳۶۰
اقتصاد بدون نفت
هاشمی رفسنجانی(خطبه نماز جمعه):
امروز مانع اساسی برای حرکت مسلمین، فقط عربستان سعودی است. به خداقسم غیر از آن کسی نیست (تکبیر نمازگزاران). سوریه پیشنهاد می کند باباجون بیائید با ما همکاری کنید.نفت ندهید به این آمریکا. نفت ندهید به این فرانسه. نفت ندهید به این انگلیس. یک قدری به این ها نفت ندهید. این ها در مقابل دهان کجی می کنند. می گویند ما نفت را ارزان هم می کنیم. یعنی همین حالا گفته باز نفت باید چند سنت ارزان بشود. خوب این یعنی چه؟ خود آمریکا هم اگر در عربستان زندگی می کرد این مقدار رو نداشت که با این صراحت دهان کجی به مسلمان ها بکند. خوب آمریکا مقصر است. اسرائیل مقصر است و ما می دانیم این ها بدون نفت نمی توانند زندگی بکنند. و ما بدون نفت می توانیم زندگی کنیم. ایران درسه سال بعد از انقلاب با حداقل نفت زندگی کرده و داریم عادت می کنیم و شاید یک روزی برسد بتوانیم بدون نفت هم زندگی بکنیم.
[کتاب درمکتب جمعه،ج۴،ص ۲۲۲]
پاورقی
سرزمین ایران به کشف نفت گره خورده و تا الآن در فراز و فرود این ثروت ملی، با آن در چالش است.
نهضت ملی شدن صنعت نفت یکی از آن چالش هاست که سرانجام نیز دولت ملی مصدق را با کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸مرداد سرنگون کرد.
نفت یک ارثیه ملی است که متولیان توزیع درامد آن به دلیل نابخردی و سوء مدیریت هم آن را هدر داده اند و هم با چپاول، آنرا منبع مالی طبقه حاکم کرده اند و هم عامه مردم را از لذت رفاهی که می توانست برای آنان به ارمغان بیاورد،محروم ساخته اند!
یک علت مهم سقوط سلطنت پهلوی، نفت است.و ایضا می تواند عامل سرنگونی نظام ولایت فقیه هم باشد!
از همان سال نخست پیروزی انقلاب بهمن۵۷، نظام ولایت فقیه در تمامی زمینه ها سنگ بزرگ که علامت نزدن است،محور و راس شعارها و تبلیغاتش شد؛ ولی به دلیل اولاانحصاری شدن قدرت_که دراطراف یک عده معدود و محدود می چرخد_ ثانیا ناواردی،کم اطلاعی و بی سوادی در تدییر اقتصادی، فساد فراگیر و رانتخواری را نهادینه و در سطح خرد و کلان آن را به صورت فرهنگ عمومی درآورد!
متولیان حاکم شده بر انقلاب، غوره نشده مویز شدند. هنوز سطوح اقتصادی را_که زیربناهای جامعه را می سازند_ برابر و همسان و سالم و پاکسازی نکرده و نمونه ای از اجرای عدالت را برای کشورهای مسلمان مدل سازی نکرده، به فکر صدور انقلاب افتادند.طببعی است سال نخست انقلاب کالایی که خریدار داشته باشد برای صادرات (صدورانقلاب) وجود خارجی و ملموس نداشت؛ جز شعار و حرف های مفت! تا از آن طرف، ازسوی مسلمانان جهان و به اصطلاح مستضعفین عالم تقاضایی برای دریافت آن باشد!!
در عوض صدورانقلاب تبدیل به صدور دخالت پنهان و آشکار عملیات نظامی و مانند آن شد.
همین که حاکمیت در شعارها و تریبون های رسمی از علی خامنه ای به عنوان رهبر مسلمین جهان نام می برد، می توان فهمید که توهم بر عقلانیت سوار است. و با این توهم نه می توان اقتصاد بدون نفت داشت و نه صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای همسایه و مسلمان؛ و ایضا تعامل با جهان بین الملل!
پاشنه آشیل همه دولت ها از سلطنت پهلوی تا سلطنت فقیه، فقط نفت است.ثروت عظیمی که هم نفله شده و هدر می می رود و هم عامل استقرار و استمرار استبداد و دیکتاتوری شده است. و ایضا در ذات و آنتی تزش حرکت تند به سمت سراشیبی سقوط دولت ها!
در۴۱سالگی انقلاب، باز همان شعار اقتصاد بدون نفت تکرار می شود؛ چرا؟ چونکه تا به حال موفق نبوده ایم.
شرط اصلی اقتصاد بدون نفت وجود یک دولت ملی و دمکراتیک (که برامده از اراده جعمی همه مردم باشد)، است.
و در امتداد و هم عرض آن، توزیع برابر پول و سود حاصل از فروش نفت است که نباید در حساب بانکی دولت و حاکمیت واریز شود. آن ها نباید هبچگونه مالکیت و حق تصرف در آن را داشته باشند.باید درامد نفت در حساب های مردم واریز شود! در واقع یک شرکت سهامی عام که هیات مدیرش با مکانیزمی فنی و حقوقی از سوی مردم انتخاب می شود، اداره این شرکت را بدست گرفته و در جایی که لازم باشد از پول نفت بخشی از بودجه دولت را با اما و اگرها و شرایطی تامین کند!
نهم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۱۶بهمن۱۳۶۰
روح اسلام؟!!
محمد یزدی(خطبه نمازجمعه):
در روز اول این دهه،یعنی دوازده بهمن دانشگاه باز شد.و انقلاب فرهنگی ایران اولین تجربه خود را به آزمایش گذاشت. انقلاب فرهنگی چیزی نیست که در زمان کوتاهی بتوان به آن رسید. راه این انقلاب طولانی است. اما شروع کرده است. مقدماتی را فراهم کرده است و اولین تجربه را به کارگرفته است.اسلامی شدن دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی تنها این نیست که چند کتاب درسی تغییر چهره دهد. یا چند برنامه دانشگاهی جایش را عوض کند. و یا چند استاد روحانی در دانشگاه بیاید. یا چند استاد دانشگاهی درحوزه شرکت کند و یک مقدار اطلاعات تبادل پبداکند. انفلاب فرهنگی یعنی انقلابی که روح اسلام را در دانشگاه بدمد وردر تمام رشته های مختلف دانشگاه و در تمام کلاس ها و در تمام اساتید و دانشجویان روح اسلام و گرمی حرارت اسلام احساس شود… مساله این نیست که تنها علوم انسانی،اسلامی باشد.مساله این نیست که رشته خاصی از رشته های دانشگاهی به نام علوم انسانی -آن هم با تفسیرخاصی که بعضی از اساتید دارند-اسلامی باشد. مساله این نیست که گفته شود علومی چون روانشناسی، جامعه شناسی، آمار، جغرافیای انسانی و بعضی از علوم دیگر رنگ اسلامی پیدا کند.مساله این است که باید روح اسلام درتمام مراحل دانشگاه احساس شود.
[کتاب درمکتب جمعه،ج۴،ص ۲۲۶]
پاورقی:
روح اسلام همان تئوری ولایت فقیه است؛که ۴۱سال است در تمامی شئون زندگی مردم احساس می شود و دخالت می کند!!
روحانیون حاکم بر انقلاب خود به خوبی می دانستند که از دین و اسلام و قرآن قرائت هایی گاه متضاد و متناقض و تفسیرهای مختلف می شود. و می دانستند با این تنوع نمی شود اسلام را به جمهوربت پبوند زد و حکومت را اداره کرد. لذا با بدعت ولایت فقیه (که جایگاهش را در اداره و مدیربت کشور، همطراز پیامبر معنا کرده و آن را از احکام اولیه و بالاتر از نماز و روزه )تمام قرائت ها را ملغی و منسوخ کرده و تنها قرائت ولی فقیه،که با ۶ نماینده اش در شورای نگهبان اجرایی و مدیریت می شود، روح اسلام تجلی پیدا کرد. و در جامعه جاری و ساری شد.
در این ۴۱ سال روحانیت منصوب ولی فقیه همه جا حضور دارد. و در هر کاری دخالت کرده و برای هر موردی اوامری صادر می کند.حتی در دوره ای روحانیت طیف محمد یزدی با تفسیرانحرافی از سیاست که عین دیانت است، بدلیل تخصصی بودن درک احکام دین که آن هم فقط در حوزه تحصیل می شود، دخالت در سیاست را به دلیل آن که یک عمل تخصصی است،حق خود و در انحصار خود دانستند.تا جایی که آش آنقدر شور شد که صدای خمینی را هم درآورد و به آن اعتراض کرد!
شانزدهم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
س۱۷بهمن۱۳۵۷
مخالفت با بازرگان مخالفت با شرع است و جزایش بسیار زیاد است!
روزنامه آیندگان۱۷بهمن۱۳۵۷
«آیت الله خمینی:به بازرگان فرمان تشکیل دولت موقت داد».
امام خمینی:«احتیاجی به رفراندوم نیست؛لیکن برای آنکه بهانه ها تمام شود این کار را می کنیم. مخالفت با بازرگان مخالفت با شرع است و جزایش بسیار زیاد است…مهندس بازرگان مردی است فاضل، متدین، و امین به دولت».
پاورقی:
شرع ولایت فقیه از همان ابتدا و قبل از رسمیت یافتن نظام جمهوری اسلامی، اولین فرمان نصربالرعب خود را با دادن جزای سخت برای کسانی که با نخست وزیری بازرگان مخالفت کنند، صادر کزد! و اتفاقا اولین کسانی که نقض غرض کردند و بیشترین مخالفت ها را کردند،حامیان پر و پا قرص خمینی بودند که بعدها خود خمینی هم به آن اضافه شد و آن مرد فاضل متدین امین، در مدت خیلی کم، به فرد غرب زده آمریکایی و چه و چه تبدیل شد!!
از همان سال نخست انقلاب، با وجود ولایت فقیه_که حکم پیامبر را در اداره حکومت دارد_نخست وزیر و ریاست جمهوری فقط اسم های پرطمطراق و گول زن برای ادای دمکراسی بود. حکومت اسلامی و چند فرمانده محال است.سه و دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد.
بازرگان آن را خوب فهمید و گفت: چاقویی که فقط دسته اش در اختیار اوست.
و بقول بازرگان،قبای ولایت فقیه فقط بر تن خمینی(آن هم بخاطر رهبرانقلاب بودن و کاریزمایی) اندازه بود.تجربه سی و اندی سال ولایت فقیه خامنه ای،نتیجه جز سوار شدن عده ای کوتوله و لمپن و بی سواد در عرصه مدیریت نداشت!
هفده بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۱۹بهمن۱۳۶۶
انتخابات چه مفهومی دارد؛وقتی مصلحت یک ملت در اختیاراین چندنفراست؟!!
روزنامه جمهوری اسلامی۱۹ بهمن۱۳۶۶
میر حسین موسوی(نخست وزیر):
[حکم اخیر حضرت امام مبنی بر تشخیص مصلحت احکام حکومتی بن بست لوایح مهم را ازبین خواهد برد و مشکلات نظام اجرایی و قانون گذاری کشور را حل خواهد کرد…در قسمت اول حکم امام امت فقط بر اشکالات شرعی تشکیل نشده بلکه در مورد اشکالات قانونی هم تکیه شده است].
مجمع تشخیص احکام حکومتی به فرمان امام خمینی تشکیل شد:
[…برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعا و قانونا توافقی حاصل نشد مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات و حج اسلام آقایان خامنه ای، هاشمی، اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها و جناب میر حسین موسوی نخست وزیر و وزیر مربوطه برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد.و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم به دعوت عمل آید… امروز جهان اسلام،نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می دانند…].
پاورقی:
علی خامنه ای در سخنرانی اخیر خودگفت:
«ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید، اما اگر ایران را دوست دارد،بایدبه پای صندوق رأی بیاید.»
تجربه وکارنامه۴۱ساله جمهوری اسلامی می گوید: نمایندگان منتخب مردم هیچکاره اند و فقط حکم پادو و کارچاق کن برای مشروعیت دادن به نظام ولی فقیه را دارند. نمایندگان برگزیده ملت در مجلس شورای اسلامی ابتدا توسط ۶ فقیه شورای نگهبان-که خود منصوب ولی فقیه هستند-در لابراتوار نظارت استصوابی منصوب می شوند و مردم ما حق دارند از میان آن ها به تعداد کرسی های مجلس به افرادی رای دهند!!
«جمهوریت» در نظام ولایت فقیه از همان سال نخست پیروزی انقلاب۵۷ مرگ مغزی شد و به کما رفت و ۴۱سال است با دستگاه و صرف هزینه های گزاف به حیات خود ادامه می دهد.
شورای نگهبان قانون اساسی در همان سال های نخست درمقابل قانونگذاری های مجلس ایستاد و با مخالف شرع خواندن برخی لوایح و طرح ها سبب شد تا خمینی (برخلاف قانون اساسی)فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را بدهد تا به حل اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان رسیدگی کند. امری که الآن،در ۴۱سالگی، بشدّت در ماجرای تصویب لوایح بانکی( FATF ) به دلیل عدم تصویب در مجمع تشخیص مصلحت نظام برجسته شده و می رود که قوز بالای قوز شود!!
با یک حساب ساده و سرانگشتی هم مجلس و هم اعضای شورای نگهبان و هم مجمع تشخیص مصلحت نظام همگی منصوبین ولی فقیه هستند و جرات و شهامت مخالفت با نظر ولی فقیه را هم ندارند.
انتخابات زمانی مفهوم واقعی خود را داردکه ساختارهای دیگر معیوب و ناقص نباشد. ازجمله:فعالیت احزاب. که در نظام ولایت فقیه بی معنا و بی مصما بوده و یک فریب است. که صرفا زمان انتخابات فعال می شوند.و دوم: رسانه آزاد است، که الان رسانه های چایی ما در اختیار عده ای خاص است و به صورت باندی و رفاقتی و رانتی اداره می شوند. وسوم: ومهم تر از همه،آن نظارت استنصوابی است که ابتدا نمایندگان پارلمان توسط شورای نگهبان انتخاب می شوند.و بعد مردم از میان آن ها به تعداد کرسی های پارلمان آن را انتخاب می کنند!! و برفرض محال، چنانچه نمایندگان مجلس بدون نظارت استصوابی و با حضور همه کسانی که حق انتخاب شدن را دارند تشکیل شود باز اگر شورای نگهبان با لوایح و طرح های مصوب بدلیل مخالفت با شرع مانع قانونی شدن آن ها شود،باز همین مشکل همچنان باقی است!! مجمع تشخیص مصلحتی که درست شد برای رفع این معضل بود که در تجربه معلوم شد، مصلحت ولی فقیه (حتی در مورد پوشک بچه و تعداد فرزند) مصلحت مردم می شود.کسانی که درانتخابات توسط مردم برگزیده می شوند صرفا تا جایی حق دارند از سوی مردم اعمال حاکمیت کنند که رای و نظرشان هیچ مخالفت و مباینت و تضاد و تناقضی با آرای ولی فیقه نداشته باشد.
حقیقت این است که پارلمان، احزاب، مطبوعات،ریاست جمهوری در نظام ولایت فقیه همه صوری هستند. و برای فریب افکار عمومی تشکیل می شود.
انتخابات برای این در نظام ولایت فقیه مهم ا ست که به آن مشروعیت می دهد.
نظام ولایت فقیه حتی در صورت تحریم و عدم استقبال مردم،برای آن نیز چاره اندیشی کرده تا از صندوق رای هم تعداد آرا بالا باشد و هم شخص و یا اشخاص خاص از صندوق بیرون آیند.و آن:صندوقی مشابه صندوق دیگر است: «صندوق سایه»!
نوزده بهمن نود وهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۲۱بهمن۱۳۶۴
حکومت اسلام با حکومت مسلمان ها چه فرقی دارد؟!
روزنامه جمهوری اسلامی۲۱بهمن۱۳۶۴
هاشمی رفسنجانی(رئیس مجلس در یک کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی داخلی و خارجی)در پاسخ به پرسش خبرنگار تلویزیون«ان.اس.ش» ژاپن که پرسید:«باگسترش انقلاب اسلامی ایران در سرتاسر جهان،بخصوص در خاورمیانه، آیا به نظرجنابعالی تاسیس یک حکومت اسلامی در لبنان تنها راه حل برای بحران لبنان محسوب می شود؟» اظهار داشت:
[با توجه به اینکه اکثریت مردم لبنان مسلمان هستند، نظر ما هم همین است. از جهت دیگر مسیحی ها در لبنان مسئول دوران وابستگی لبنان هستند. همین حالا هم بسیاری از مسیحیان در کنار اسرائیل با آن ها هماهنگ هستند. مسلمان ها هم اگر بخواهند بعد از این همه جهاد آرام بگیرند بالاخره باید خواسته هایشان تامین بشود و اکثریت باید راضی باشند. البته ممکن است ما مستقیما مطرح نکنیم حکومت اسلامی.بلکه بگوئیم حکومت اکثریت. یعنی چیزی که الان در همه دنیا وجود دارد. اکثریت مردم لبنان مسلمان هستند. اما اینکه حالا اکثریت هم شکل حکومت را بخواهندحکومت اسلامی باشد یا حکومت مسلمان ها این را دقیقا من نمی دانم. ولی منطقی ترین مساله در لنبان حکومت اکثریت است و اگر اکثریت ملاک باشد، هم مجلس، هم دولت، و هم ارتش را مسلمان ها می بَرند و اگر چنانچه آن موقع خود مسلمان ها خواستند حکومت شان اسلامی باشد، خوب تعیین می کنند. اگر نخواستند حکومت اکثریت هست که باز همان حکومت مسلمان هاست، گرچه ممکن است این حکومت اسلام نباشد]!
پاورقی:
با تاسیس جمهوری اسلامی ایران، بر روحانیت حاکم این امر مشتبه شد که ایران پس از انقلاب ام القرای جهان اسلام، و رهبری ایران (یعنی ولایت فقیه) رهبر مسلمین جهان اسلام است و تمامی مسلمان ها باید از آن تبعیت کرده و بر علیه دولت متبوع خود قیام و در دایره آنان قرار گیرند. این مدینه فاضله (و البته توهُّم) نظام ولایت فقیه است که بیش از همه در دوران حکومت سی و چند ساله خامنه ای شدّت گرفت. و آنچه که به نام «هلال شیعی» مربوط می شود!
اما در سخنان هاشمی رفسنجانی یک نکته قابل توجه هست و آن اینکه:می گوید:حکومت اسلام یا حکومت مسلمان ها!و مساله حکومت اکثریت را مطرح می کند. اتفاقی که در افغانستان و عراق افتاد. حکومت مسلمان ها.
در افغانستان-هر چند که طالبان با جنگ های نامنظم،افغان کُشی راه انداخته است- علیرغم فاصله سنت و تجدد، دایره آزادی مردم، رسانه، اینترنت و دیگر مسائل بیش از ایران است و نمود دارد. و به سرعت در حال پیشرفت.
همینطور در عراق پس از صدام. با وجود اکثریت شیعه، حکومت اسلام برقرار نیست. حکومت مسلمان هاست. و الان بیش از ایران پس از انقلاب، از آزادی رسانه، احزاب و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در انتخابات برخوردار است. ولی در نظام ولایت فقیه همه چیز باید از فلیتر ولی فقیه و نمایندگان وی بگذارد. و همه چیز فیلتر شده تئوریزه شده و کانالیزه شده است. یعنی همان مفهوم حکومت اسلام که هاشمی رفسنجانی می گفت. و التبه نظام ولایت فقیه سال هاست با هزینه های هنگفت و گزاف درصدد است در لبنان و با سرمایه گذاری روی حزب الله و در عراق روی برخی افراد و احزاب و یا در یمن، و برخی گروه های فلسطینی، آنان را به آن حکومت اسلام مورد مطلوب ایران نزدیک کند. اما حوادث اخیر در لبنان و عراق و افغانستان برخلاف خواسته حکومت ولایت فقیه پیش رفته و می رود، تا جایی که الان خشم و نفرت برخی از مردم آن جا را علیه حکومت ایران برانگیخته است!
بیست و یک بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۲۳بهمن۱۳۵۸
صدور انقلاب؛کالایی که مرجوع شد!
روزنامه جمهوری اسلامی۲۳بهمن۱۳۵۸
در سالگرد انقلاب،امام امت خطوط استراتژیک سیاست خارجی را ترسیم کرد:
«ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر خواهیم کرد.چرا که انقلاب ما اسلامی است. تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیافکند،مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست،ما هستیم».
پاورقی:
آیا انقلاب ها صادر شدنی هستند؟ و چرا انقلاب بهمن۵۷ صادر نشد؟!
۱-وقوع هر انقلاب معلول عوامل متعدد است؛و هیچ جریان یا حزب و فرد و افرادی نمی تواند هر زمان که بخواهد انقلاب را تولید و به سرانجام و پیروزی برساند.
۲-انقلابی که از یک ایدئولوژی حمایت کند و آرمان و عقیده و خاستگاهش ایدئولوژی باشد، در ذات خود مساله «صدور انقلاب » را دارد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم با آن متولد می شود؛ ایدئولوژی انقلاب بهمن۵۷، «دین اسلام» بود که مردم ایران را با دیگر کشورهای مسلمان و اسلامی پیوند می زد.
۳-ایدئولوژی ها هیچگاه نمی توانند گستردگی و فعالیت خود را در شکل حکومت و مدیریت به همه پوشش دهند.یک جایی بالاخره متوقف می شوند.
۴-انقلاب مارکسیسم_لنینیستی شوروی سابق تنها انقلابی بود که توانست در عمل باصطلاح صادر شود؛ و به دلیل حمایت از طبقه کارگر و ضدیت با سرمایه داری، و شعار برقراری عدالت، در آن دهه و آن قرن، خریدار و مصرف کننده بسیاری را بدست آورد؛ و به شکل طبیعی این پتانسیل را بدست آورد که بتواند با انقلاب خود، در دیگر کشورها(به خصوص پس از خاتمه جنگ جهانی دوم)پایگاه هایی را بدست آورد و برخی از کشورها به طور رسمی حکومت کمونیستی را رسما برقرار کنند و به نوعی تحت الحمایه و قیومیّت اتحاد جماهیر شوروی شوند. جنگ سرد بین شوروی سابق و آمریکا(و اروپا) به همین دلیل بود.که با روند رو به رو رشد فضای امنیتی و دیکتاتوری و به اصطلاح استالینیستی، سرانجام اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و به دنبالش اکثر کشورهایی که حکومت مارکسیسم-لنینیسم را داشتند،سقوط کرده و به جای آن حکومت های مستقل و متمایل به غرب و اروپا را تاسیس کردند.
انقلاب اسلامی ایران از این قاعده مستثنا نیست؛با این تفاوت که برخلاف شوروی سابق، هیچ کشور اسلامی، نظام سیاسی اش بدلیل صدور انقلاب ساقط نشد و هیچ کشور مسلمانی مانند ایران«جمهوری اسلامی» نشد و در اصل کالای صادراتی انقلاب به دلیل نامرغوب بودن،غش درمعامله، و جنس تقلبی و خیانت و دروغگویی،هیچ وقت صادر نشد و در هر موردی هم که تلاش کرد کالایش مرجوع شد!!
دلیل مهمی که انقلاب ایران_برخلاف شوروی سابق_هیچ پایگاه حکومتی در دیگر کشورهای مسلمان بدست نیاورد، «شیعی» بودن این انقلاب است. عقیده ای که اکثریت مسلمان ها از آن برخوردار نیستند! ولی رهبری ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با این تصور خام که همه مسلمان ها از الگوی ایران تبعیت خواهند کرد، به مساله صدور انقلاب( که آن هم تحت تاثیر اتحاد جماهیر شوروی بود)دامن زد.
نطقه شروع این تصور خام،اولا مساله فلسطین و ایجاد کشور مستقل فلسطینی بود که هم خاستگاه آن بر آمده از ایدئولوژی اسلامی بود و هم تقریبا همه کشورهای اسلامی و مردم مسلمان(در فرق و مذاهب مختلف) با آن هم عقیده بودند و در آن زمان همه کشورهای اسلامی بر آن اتفاق داشته و بر علیه اسرائیل و صهیونیزم جهانی اتحاد. و ثانیا،تصرف سفارت آمریکا در تهران بود؛که این نیز تحت تاثیر ایدئولوژی انترناسیونالیستی مارکسیسم و نفوذش در بخشی از جهان، انجام گرفت.
۵-در استراتژی صدور انقلاب، این مساله که ایدئولوژی مارکسیسم زمینی بود و شوروی تا حدودی هم موفق شد و ایدئولوژی انقلاب ایران، آسمانی و جمهوری اسلامی ایران در صدور انقلاب ناموفق، از پارامترهای بسیار مهمی است که باید در تحلیل و آنالیزم تاریخ انقلاب۵۷ آن را دخالت داد. و در نظر گرفت.
و مساله دیگر اینکه، اگر شوروی توانست در دیگر کشورها باصطلاح انقلابش را صادر کند، به خاطر آن بود که قدرت داشت و از این قدرت در اعمال خواسته هایش نهایت بهره را برد. اما جمهوری تازه تاسیس شده اسلامی ایران نه تنها فاقد آن قدرت(و قدرت نظامی) بود، بلکه غوره نشده، مویز شد!
۶-نظام جمهوری اسلامی ایران(که بهتر است گفته شود: نظام ولایت فقیه)، علیرغم مشترک بودن در لفظ«مسلمان» با کشورهای اسلامی و دیگر مسلمان های جهان،حتی در بین شیعیان نیز نتوانست آن هدایت و قیومیّت و پایگاه لازم را بدست آورد. صرفا به دلیل کمک مالی توانسته آن ها را به حمایت از خود وادارد. (مثل حزب الله لبنان).و زمانی که این کمک ها قطع و یا کم شود و یا از جای دیگر، به اشکال دیگر به آن ها کمک بیشتری شود،این حمایت را هم از دست خواهد داد!
نظام ولایت فقیه بدلیل تئوری «ولایت فقیه»هیچ وقت، هیچ تاثیر آنچنانی بر مسلمان ها و حتی شیعیان نمی تواند بگذارد.
۷-در اولین سالگرد پیروزی انقلاب۵۷،خمینی سخنان فوق را می گوید و در آن سال همه افراد حقیقی و حقوقی(احزاب) و حتی افراد و احزاب ملی از نظریه صدور انقلاب حمایت کردند. و بیشتر هم به خاطر مساله«فلسطین» و پرستیژ آن بود!
۸-خمینی علیرغم دادن آن فرمان(صدور انقلاب)،در عقیده و عمل با آن موافق نبود. وی همانطور که با گروه های قبل از انقلاب که خط مشی مسلجانه داشتند، مخالف بود، با گروه ها و نهضت های آزادیبخش-که اکثریت آن ها خط مشی مسلجانه و نظامی را در راس اهداف شان قرار داده بودند-موافق نبود و آن ها را «باصطلاح نهضت های آزادی بخش» می نامید!
خمینی این تصور را داشت که با پیروزی انقلاب(که به دلیل مسلمان بودن اکثریت مردم ایران، پسوند اسلامی به آن پیوند زده شد)،دیگر مسلمان های کشورهای اسلامی با تحت تاثیر قرار گرفتن از انقلاب ایران،مردمش در کف خیابان شروع به مبارزه کرده و همچون مردم ایران به پیروزی می رسند و ایران همچون اتحاد جماهیر شوروی لیدر و رهبری آن ها را بدست خواهد گرفت و اتحاد جماهیر اسلامی را تاسیس خواهد کرد.تصوری که با شروع جنگ عراق و ایران بشدّت آگراندیسمان شد و به مرور، به شکل بدخیم آن تا الان ادامه پیداکرد.
دیگر تصور خام و غلط (و اتفاقا دلیل مهم عدم صدور انقلاب)رهبری جهان اسلام است که در این ۳۰واندی سال حکومت«خامنه ای»،از وی به عنوان«رهبر مسلمین جهان» یاد می شود و دائم در بوق رسانه های تبلیغی نظام ولایت فقیه دمیده می شود!
۹-«اسلام» که از برقراری عدالت و برادری و عدم تبعیض بین آدم های کُره زمین-که هیچ تفاوت و برتری نسبت به هم ندارند، مگر آن کس که صالح و باصطلاح با تقوا باشد(و این صالح و متقی بودن در عمل باید خود را نشان دهد و نه در تصویب شورای نگهبان!! )به استبداد دینی و خلاصه شدن دین و اسلام و قرآن و همه امورات مدیریتی کشور، در شخص«ولایت فقیه»،(که از آن در حد خدا و قدرت پیامبر تبیین شد و به او امکان سلطه و اقتدار و خود محوری و کیش شخصیت و دیکتاتوری را داد)، در انقلاب۵۷ تنزّل شانیّت پیدا کرد و به ضد خود تبدیل شد و آن یک مقدار ایمانی را هم که مردم پیش از انقلاب به دین و انجام آداب دینی مثل خواندن نماز روزه و غیره داشتند از آن ها گرفت و فساد و فحشایش بیش از دوران رژیم پهلوی_که مشروب فروشی و «شهرنو»اش آدرسش معلوم بود_برجسته شد! لذا باید هم در مساله صدور انقلاب شکست بخورد. چون الگویی برای کشورهای مسلمان درست نکرد که به شکل طبیعی (و نه نظامی و مزدورپروری آن) هم صادر شود.
۱۰-در مورد تفاوت دیدگاه ها از سوی احزاب و افراد در پروژه صدور انقلاب و در روند اجرا و عملیات(مثل دوره کوتاهی که«محمد منتظری» زنده بود و بیش از همه،به دلیل ارتباطاتش با افراد و نهضت های آزادیبخش در قبل از انقلاب فعال بود)،و یا دوره کوتاهی که سپاه پاسداران واحد نهضت های آزادیبخش را به مسئولیت» سید مهدی هاشمی» تاسیس کرد و خودش نیز قربانی همین موضوع «صدور انقلاب» شد و توسط نظام ولایت فقیه«اعدام» گردید، و پس از انحلال این واحد در سپاه و در عوض، تاسیس سپاه قدس و حکومتی و دولتی شدن صدور انقلاب، در جای دیگری که فرصت باشد خواهیم نوشت!
بیست وسوم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۲۴بهمن۱۳۵۹
شکنجه؛شایعه ای که سیستماتیک،فنی حرفه ای شد!
موسوی اردبیلی(خطبه نمازجمعه):
زیاد از من سوال می شود با اینکه نباید از من بپرسند. راجع به مساله شکنجه. می دانید گروهی قبلا معین شده اند به شایعه شکنجه رسیدگی کنند. ما تا کلمه شایعه را به زبان آوردیم مورد هجوم قرار گرفتیم. شایعه چرا؟ از حالا معلوم است شما می خواهید بگوئید در این مملکت شکنجه نشده، پیداست و الا چرا می گوئید شایعه؟ خوب بگوئید شکنجه… بروید بپرسید از هر حقوقدانی، از هر وکیلی، از هر قاضی ای، یک اتهام تا در محاکم اثبات نشده ما نمی توانیم نام مجرم بگذاریم. یک شایعه تا ثابت نشده ما نمی توانیم این را بگوئیم شکنجه است.ما ناچاریم شایعه بگوئیم و الا از نظر قانون ماباید تعقیب بشویم…امام دستور داده بود دقیقا بررسی کنید. این ها هم قول داند دقیقا بررسی کنند. گفتم: نتیجه را به ما بگوئید. گفتند: ما قول دادیم اول نتیجه را خدمت امام عرض کنیم، بعد همه را در جریان بگذاریم. من هم چون جز همه بودم این ها همه مساله را به من نگفتند! اما دو تا مساله کوچک است این ها را به شما عرض می کنم. این را به قرینه نگیرید که من می خواهم بگویم در این مملکت شکنجه نیست (قرینه بگیرید دروغ هم هست. این را اینجور قرینه بگیرید).[کتاب درمکتب جمعه،ج۳،ص۹۵].
پاورقی:
شایعه شکنجه وگروهی که به نمایندگی از خمینی به بررسی آن پرداخت و دادستانی که جزو همه بود و ازنتایج بررسی باخبر نشد!!
داستان شکنجه در نظام ولایت فقیه خیلی پیچیده تر و حرفه ای تر و فنی تر از ساواک رژیم پهلوی، مهیج تر و خواندنی تر است. آن جا که قائم مقام رهبری یعنی آیت الله منتظری به خمینی گفت: اطلاعات شما روی ساواک را هم سفید کرده است!
طبق قانون اساسی شکنجه ممنوع وجرم است. اما طبق قانون شرع،قاضی می تواند برای متهم یا مجرم حکم تعزیر شلاق را صادر کند!!
در مجلس خبرگان قانون اساسی برخی معتقدبودند که چنانچه مطمئن باشیم که متهم اطلاعات ذی قیمتی دارد و نمی دهد، می توان با تعزیر (اسم مستعار شکنجه) وی را مجبور به اقرار کرد. و برخی(و از جمله آیت الله منتظری)بشدّت با آن مخالف بودند؛ و گفتند: آزادی یک مجرم یا متهم بهتر از قصاص قبل از جنایت است.
نظام ولایت فقیه رویه اول را برگزید و بسیاری از متهمان سیاسی و حتی عادی را با شلاق تعزیر(که آسان ترین و کم درد ترین و معمولی ترین شیوه شکنجه است) وادار به اقرارکرد؛ که حتی به جرمی هم که بعضا انجام نداده بودند اقرار کنند!
و شکنجه فقط سلول انفرادی،و شلاق نیست؛فنی تر شده و با شیوه هایی متعدد، از جمله استراق سمع و شنود،(برای کسی که آگاه از آن نیست)بدترین شکنجه ها را در حق وی اعمال می کنند.
الان در نظام ولایت فقیه این فقط زندانی نیست که با شیوه هایی شکنجه می شود، حتی مردم عادی در زندگی روزمره خود دائم در حال شکنجه شدن هستند. شکنحه روحی و شکنجه معنوی و شکنجه های معیشتی،که ناکارامدی نظام ولایت فقیه در۴۱سال حکومت استبداد دینی،آن را تحمیل و مردم را به لحاظ رشد عقلی و بنیه جسمی تعدیل و ضعیف ساخته است.
شاخص و مصداق بودن و نبودن شکنجه در هر حکومت و دولتی، عدم و وجود عدالت و آزادی و رشد و ایستایی چرخه معیشتی و رفاه عمومی است.
وقتی یک نظام سیاسی راه را بر آزادی می بندد و رسانه های جمعی را تعطیل و یا وادار به سانسور می کند و احزاب را عمله و پادو و کارچاق کن می خواهد،در چنین حکومت و دولتی،نیازی نیست که ثابت شود شکنجه هست یا نیست؟!شکنجه اینگونه سیستماتیک فنی حرفه ای شده است!
بیست و چهارم بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۲۷بهمن۱۳۵۸
ناتوانی ولایت فقیه در نوسازی جامعه
روزنامه جمهوری اسلامی۲۷ بهمن۱۳۵۸
سید علی خامنه ای(خطبه نماز جمعه):
اگر جامعه، جامعه اسلامی است، نمی تواند برادری نداشته باشد.اگر قرار باشد جامعه اسلامی شود، نمی شود تبعیض را تحمل کند.باید تقسیم ثروت و توزیع درآمدهای عمومی بر طبق روال عدل و قسط اسلامی انجام گیرد.باید معیارها، معیارهای اسلامی شود. این معنای نوسازی جامعه است. نوسازی جامعه را بعضی با جاده سازی و نهرسازی و مسکن سازی اشتباه می کنند. این ها روبناها و ظواهر کار هستند. تا وقتی سیستم جامعه و شیوه زندگی در جامعه عوض نشود و به شکل اسلامی درنیاید، نه این کارها بدرستی انجام می گیرد و نه اگر انجام گرفت نتیجه مطلوب را خواهد داد. این نوسازی جامعه است. دشمنان انقلاب با همین دشمنند.با این تغییرهای بنیادی دشمن هستند.
پاورقی:
در اخبار تائید شده آمده بود که ۱شبکه از۷شبکه(شبکه هویزه) سوداگران خرید و فروش صلاحیت، و ارتباط این شبکه با «شورای نگهبان»، کشف و شناسایی و فردی بنام«رحیمی» که رئیس حفاظت و بازرسی شورای نگهبان بوده، برکنار شده است! این شبکه و این افراد، با اخذ مبالغی هنگفت،به کاندیدهای رد صلاحیت شده انتخابات پارلمان، قول تائید صلاحیت را داده بودند!! تا این افراد در صورت انتخاب،در مجلس قانونگذاری برای نوسازی جامعه فعالیت کنند!!
این فقط یک سر سوزن از شیوه اداره جامعه به سبک تئوری «ولایت فقیه» است که در آن نمایندگان ولی فقیه در این۴۱ سال درصدد بوده اند تا جامعه را نوسازی اسلامی کنند. این در حالی است که به اقرار خود روحانیت(که مبلغ دین است):هر گاه فقر از دری وارد شود،ایمان و فکر و اندیشه کردن،از در دیگر خارج می شود: [لامعاش له، لا معاد له] و اتفاقا سخن درستی است. و ربطی هم به دین ندارد، آن که مسکن ندارد، و در اداره زندگی اش،هشتش در گرو ۹ است، و با گرسنگی مزمن و سیستماتیک روبروست، -همان روبناهایی که خامنه ای در این خطبه آن را بی اهمیت و ظواهر می داند- تا این ها درست نشود، آن نوسازی مورد اشاره ایشان هم سست و خانه ای است عنکبوتی:[ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت]. نتیجه ۴۱سال تئوری ولایت فقیه(که بیش از سی واندی سال آن توسط علی خامنه ای رهبری و هدایت شده)،وضعیت امروز ماست که با گوشت و پوست خودمان حسش می کنیم:برخی از مردم ما برای فقیر نشدن، گاه سر هم کلاه می گذارند، و یا به دزدی و فحشا و فساد ورزی روی آورده و به تاسی از حاکمیت «غش در معامله می کنند» و «دفع افسد به فاسد»! که: [الناس علی دین ملوکهم]. و برخی هم صورت را با سیلی سرخ نگه می دارند تا…و تقسیم ثروت و توزیع عادلانه آن،کفُه اش فقط برای بخش اندکی از همان مردمی که نظام ولایت فقیه از آن ها به عنوان مروجان «اسلام آمریکایی» و «مرفهین بی درد» یاد کرده، سنگینی می کند! و اگر طبق معمول «دشمن» مقصر باشد، این نشانه آن است که نظام ولایت فقیه در مدیریت ضعیف بوده و کارامدی و بنیه علمی لازم را نداشته و در ارائه برنامه و اجرای آن یا بی سواد است و یا فاسد(والبته به زعم ما هر دو).و دشمن از ما باهوش تر!
*عکس پیوست یادداشت را در روز۲۱بهمن۱۳۹۸درتهران،حوالی میدان فردوسی، خیابان انقلاب گرفته ام.
**دیروزهنگام خرید در یک فروشگاه رسمی زنجیره ای با حساب سرانگشتی متوجه شدم صندوق دار بیش از حد انتظار حساب کرده است. او فاکتور خرید را با این تصور که مطالبه نمی کنم، نداد. وقتی آن را درخواست کردم.گفت ببخشید: و بعد مبلغ یک پاکت سیگاری که جزو درخواست و خرید من نبود ولی در فاکتور آورده بود را به من عودت داد. و مثل این اتفاق در چنین فروشگاه هایی بارها برایم تکرارشده و من هم مچ گیری کرده ام!
بیست وهفت بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
چنین روزی در چند سال پیش
۳۰بهمن۱۳۵۸
وقتی که مطبوعات آزاد بود؛افشاگری علیه علی قدوسی(دادستان کل انقلاب)
روزنامه جمهوری اسلامی۳۰ بهمن۱۳۵۸
افشاگری درباره دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی کارکنان معترض دادستانی انقلاب:
آیت الله منتظری وسید احمدخمینی درجریان انحرافات دادستانی انقلاب هستند.
کارمندان معترض دادستانی کل انقلاب اسلامی که ازآغازوقت اداری یکشنبه ۲۸بهمن ماه دست ازکارکشیده انددیروزنیزبه این عمل خود ادامه دادندوباپیوستن گروه دیگری ازاعضای دادستانی انقلاب،کاردادگاه های انقلاب و دادسرابطورکلی مختل شد…در این حال عده ای ازپاسداران مستقردرزندان اوین نیزبه معترضین پیوستندو عده زیادی از اعضای دادستانی وپاسداران ضمن اعتراض به خط مشی کلی دادستان انقلاب وطرزعمل آیت الله قدوسی برسرپست های خود باقی مانده اند.
پاورقی:
علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی بودکه در۱۴شهریور ۱۳۶۰دردفتر دادستانی براثر انفجاریک بمب که توسط منشی خودکارگذاشته شده بود،کشته شد.وی ازبنیانگذاران مدرسه حقانی است که باهمکاری سید محمد بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی(منتظریه)ومکتب توحیدکرد.برخی از طلاب مدرسه حقاتی مثل علی فلاحیان، محسنی اژه ای،روح الله حسینیان، رهبرپور،و رازینی از ابتدای انقلاب درنهادهای قضایی واطلاعاتی مسئولیت های مهمی داشته اند.
پس ازانفلاب فقط همان سال نخست بودکه مطبوعات ازچنین آزادی هایی برخورداربود،تاجایی که می توانستندبرعلیه دادستان کل انقلاب،باانتشاراسنادی علیه وی افشاگری کنند.این آزادی با استقراراصل ولایت فقیه از مطبوعات گرفته شد.الان کدام یک ازمطبوعات می توانند در موردمثلاوفایع دهه۶۰حقایق را بنویسندویاازوجودفساددرشورای نگهبان و قوه قضائیه سخن بگویند!؟
مطبوعات آزادرکن رکین استقرار جامعه مدنی است وازانجام هر انتخاباتی لازم تروواجب تراست. نشانه یک انتخابات سالم وکامل وفراگیر،وجودرسانه آزاداست که الان نداریم!
سی بهمن نود و هشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)