فیل پس از چند سال حاملگی، موش زائید، این گزاره شایسته “طرح قرن” ترامپ برای حل مشکل فلسطینی ها و اسرائیلی ها است. پروژه ای که مرغ پخته در دیگ به آن می خندد.

اگر معامله کمپ دیویس با وساطت کارتر بین یاسر عرفات و رابین را زمین در برابر صلح نامیدند، معامله قرن ترامپ را باید بنام “زمین در برابر پول” بخوانند.

زمانی که از ترامپ بعنوان  مظهر خط بازگشت به سرمایه داری کلاسیک در قرن بیست و یک نام برده می شود، عده ای از عدم امکان بازگشت تاریخ به گذشته می گویند، در صورتیکه با چشمان خود در ایران شاهدند که برای بیش از چهل سال است که عقربه های ساعت را به عقب برگردانده اند. ترامپ معتقد است، تمام نیازها و علقه های مادی و غیر مادی ، قابل خرید و فروش هستند، و معیار ارزیابی هر عملی فایده_ زیان آن است، و مثال مجسم این طرز فکر، گزاره فارسی زیر است: اگر قیمت خوبی می پردازند، مادرت را بفروش.

مسلمانان، یهودی ها، و مسیحیان ساکن در سرزمینی که اکنون بر سر مالکیت آن بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها منازعه می باشد، از مراکز اولیه رشد و نمو مدنیت بشر است، قوم های بنی اسرائیل و فلسطین چندین هزار سال در کنار یکدیگر زندگی کرده و علیرغم برخوردهای کوچک بین آنها، عمده مشکل مردم سرزمین موصوف قدرت های بزرگ بودند که با حمله و اشغال خود مردم ساکن منطقه را بدون توجه به قومیت آنها تحت ظلم و جور قرار دادند، از مصر فراعنه، بابل بخت النصر، امپراطوری رم، شوالیه های مسیحی، صلاح الدین کرد، امپراتوری عثمانی، و بریتانیای کبیر تا زمان حال ادامه داشته و این در ارتباط با سرزمینی است که برای تمامی پیروان ادیان ابراهیمی مقدس و محترم است. تنها نقطه روشن در مواجه با مردم سرزمین مقدس، کاری بود که کوروش برای آزادی یهودیان از اسارت بخت النصر کرد.

کشورهای غربی، با شکل گیری نظام سرمایه داری در اروپا، بمنظور استقرار حکومتی که صاحب قدرت مرکزی بوده، شهرها، روستاها، و راه های سرزمین از امنیت سکونت و تردد برخوردار شده، و مردمی که در محدوده جغرافیائی سرزمینی زندگی می کنند دارای هویت واحدی بنام شهروندی باشند، تاسیس نظام ملت_ دولت را در منطقه خود و در سایر مناطق در دستور کار قرار داده ، اگر توانستند با نفوذ در گروه های تحصیلکرده برنامه تاسیس کشور را پیش بردند، اگر منفعتی در اشغال سرزمین های جدید بود، به عنوان آباد کردن، آنها را مستعمره خود کرده و ملت_ دولت را از موضع بالا پیاده سازی می کردند، و حتی اگر لازم بود به سرزمین های دیگر لشکرکشی و ملت- دولت را تشکیل می دادند.

همین دولت های عاشق ملت_ دولت در یک اقدام عجیب ، در پایان جنگ دوم جهانی، با تاسیس یک حکومت بر اساس دین موافقت و از تشکیل و ماندگاری آن دفاع کردند. کشوری که دارای نژادهای مختلف، و فرهنگ های متفاوت بودند و تنها در یک امر وجه اشتراک داشتند، یهودیت !

کشوری که برای تاسیس مجبور بودند تعداد زیادی از انسان هائی را که برای هزاران سال در آن زندگی کرده اند از خانه و سرزمین شان اخراج و آواره کنند، و تخم دشمنی را بکارند، که موجب شود همسایگان چند هزار ساله بجان دیگر افتاده و بخش بزرگی از منابع انسانی و مادی خود را در این راه از دست بدهند، و یک ملت، بازیچه دست سیاستمدار انی شود، که برای رسیدن به اهداف خود، در پشت حمایت از آنها پنهان شده و اعمال ناپسند را در پرده دفاع از فلسطین و اسرائیل دنبال کنند.

کافی بود قدرتمندان جهان در زمان تاسیس کشور جدیدی در سرزمین مقدس، به رسم گذشته از یک ملت_ دولت یک پارچه در منطقه میان لبنان، سوریه، اردن، و مصر طرفداری و کل ساکنین فارغ از وابستگی دینی و مذهبی یک کشور مدرن برپا می کردند، و نام آنرا هم می گذاشتند “کشور مقدس” ، تا همه از هر قومیتی، نژادی، و دینی بتوانند در کنار یکدیگر آنرا ساخته و آباد کنند.

اکنون پس از گذشت ۷۰ سال ، هنوز فرصت بازگشت به عمل درست هست، لازم ست بزرگان عاقل دو قوم بنی اسرائیل و فلسطین، بدون دخالت خارجیان و بدور از سیاستمدار انی که در پی ساختن کلاهی برای خود از نمد وضعیت کنونی هستند، دور یکدیگر گرد آمده و در یک تصمیم تاریخی، ملت_ دولت جدیدی از کلیه ساکنین سرزمین مقدس تشکیل دهند که وجه مشترک همه شهروند کشور مقدس بودن باشد.

اگر متفکران و اندیشمندان دو قوم نتوانند با راه حل منطقی مشکل منطقه خود را حل کنند، آیندگان از آنها به زشتی یاد کرده و گذشتگان خود را ابله هائی می خوانند که برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیده اند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)