کشتن و حذف فیزیکی ماموران رسمی یک کشور در کشور میزبان توسط یک نیروی خارجی دیگر، بجز در میدان جنگ رو در رو مزموم و محکوم است. ترور سردار قاسم سلیمانی بعنوان سربازی که به فرمان سیاستگزاران کشورش در ماموریت های برونمرزی با دعوت و رضایت کشور میزبان عملیات آموزشی، جنگی یا دفاعی انجام میداده، خلاف اصول بین المللی است.

بر پایه اصول بین الملل یک کشور بیگانه، مانند امریکا، تنها هنگامی میتواند یک مامور رسمی کشور دیگری را در کشور میزبان بِکُشد که بتواند ثابت کند آن شخص یا فرمانده در حال برنامه ریزی برای حمله و کشتن افراد آن کشور بیگانه در کشور میزبان بوده است. امریکا که چنین ادعایی کرده ولی هیچ مورد یا مدرکی ارائه نکرده است.
بنابراین جبهه ملی ایران نیز ترور سردار قاسم سلیمانی و دیگر قربانیان حمله تروریستی آمریکا را به شدت محکوم می‌کند و آن را از دیدگاه حقوقی از مصادیق بارز تروریسم دولتی می‌داند. ارسال نیروهای نظامی یا انجام خدمات نظامی یا مستشاری با رضایت کشور میزبان تخلف از اصول روابط بین الملل نیست، کما اینکه امریکا و آلمان هم در عراق به همین کارها مشغول هستد. لژیون خارجی فرانسه هم در کشورهای دیگر حضور دارد، امریکا هم ۲۷ پایگاه نظامی در پیرامون ایران برقرار کرده است و انگلستان پایگاه نظامی در بحرین دارد و غیره. بنابراین حضور قاسم سلیمانی و افرادش در عراق امری غیرعادی نبوده است.

ولی کشته‌شدن سردار قاسم سلیمانی توسط یک کشور متخاصم در کشور ثالث را جمهوری اسلامی در ایران بشدت محکوم و تهدید به انتقام کرده، ولی از آنجا که خودش بارها کشتن مخالفان خود را در کشورهای دیگر بدون اجازه کشور میزبان انجام داده است؛ مانند قتل قاسملو در آلمان، شاپور بختیار در فرانسه و نمونه های متعدد دیگر در چهل سال گذشته، دفاع از اعتراض یا شکایت جمهوری اسلامی را دشوار میکند. در هر حال پیش از موضعگیری باید نخست ثابت شود که امریکا حاکمیت ملی عراق را نقض کرده است.

پرسش اینست که آیا امریکا با این عمل تروریستی حاکمیت ملی و استقلال عراق را زیر پا گذاشته است؟ پاسخ اینست که پس از سقوط صدام حسین، در ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) امریکا پیمانی شبیه ترکمنچای خودمان با دولت ابراهیم جعفری بست که در آن ماده ای که تا کنون محرمانه نگه داشته شده بوده با عنوان “حمایت امریکا از دولت عراق در برابر خطرات خارجی و همکاری برای تقویت نیروهای نظامی عراق و آموزش و تسلیح آنها” وجود دارد. این موافقتنامه همچنین میگوید که: “دولت عراق صلاحیت نیروهای امریکایی را تعیین نمیکند و حق ندارد آمد و شد و مساحت منطقه تحت سلطه آنها را محدود کند.” و در جای دیگر: “مجاز بودن عملیات نظامی امریکا بدون محدودیت زمانی و مکانی، بازداشت افراد مظنون و عدم اجبار حضور افراد نظامی و غیرنظامی وابسته به امریکا در دادگاههای عراق.” و موارد دیگر مانند “حمایت امریکا از دولت عراق علیه خطرات خارجی”.

پرسش بزرگ دیگر اینست که چرا ابراهیم جعفری (حزب الدعوه)، نوری المالکی (حزب اسلامی دعوت)، حیدر العبادی (حزب الدعوه) و عادل عبدالمهدی (حزب مجلس اعلای اسلامی) که زیر نفوذ ایران بودند، هیچکدام تلاشی برای لغو این پیمان نامه و بازگشت حاکمیت ملی عراق نکردند.

سردار سلیمانی در حالیکه در امور اجتماعی مانند حجاب و سختگیری علیه زنان میانه رو بود، در امور سازماندهی و عملیات نظامی چریکی بسیار هوشمند بود و در امور امنیتی بسیار قاطع و بیرحمانه عمل میکرد. او از یک روستایی کم سواد و محروم خودش را با شرکت در جنگ عراق نشان داد و در افغانستان و عملیات علیه داعش در عراق و سوریه، به سطح یک سردار با درجه سرلشگری ارتقاء یافت. گفته شده که در خاموش کردن اعتراضات آبانماه هم دست داشته است.

جبهه ملی ایران – سامان ششم

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)