با درود به همه روزهای دلتنگی ات

مادرم، همراهم، رفیقم غمگین نباش

من رفتم تو هستی و سرزمینم هست

مادرم تا وقتی ایران در جغرافیای جهان است پویا و محمدها و امیرها و هزاران لاله به خون نشسته نامشان زنده است

مادرم اگر در روز چهلم ام تنگ نظران کوته فکر تو را در سلولی و یا خانه ای امن در بند کردند

هموطنان ام مرا تنها نگذاشتند

برمزار سردم در زیر هجوم لوله های تفنگ و ماشین های آبپاش و مامورینی با قلبهای یخ زده، صدها گل سرخ نهادند

مادرم اگر تو امروز هزاران پویا پیدا کردی،

من هم هزاران مادر و خواهر و برادر پیدا کردم که در آن روز سرد و غمگین بر مزارم آمدند

مادر، من و همه برادران و خواهران به خون خفته ام جهانی شدیم

مادر من جهانی شدم

من پویا فرزند کسی هستم

مادرم من نه دیگر فرزند تو، که فرزند ایرانم

نام من و نام آن دستانی که پیشانی و قلب من و همه برادرانم و دوستان و رفقایم را در خیابان ها نشانه رفت تاریخی شده است

ما را به شهامت و او را به مزدوری و جنایت یاد خواهند کرد

مادرم مهربانم، تو ناهیدی تو شیرپیشه ای پس همانند نامت باش

پس در تنهایی و تاریکی شب بیداری هایت اشک نریز

دل قوی دار چون مادر مصطفی و سعید و ندا و سهراب و اشکان و شهرام و ارشاد و ارشام و محمدی که با دستان پینه بسته از کاربنایی تنهاست و رضا و امیر کتابدار و نیکتای نوجوان و آمنه که خود مادر بود

و هزاران جوانی که در راه آزادی ایران جان برکف ایستادند وحتی حسرت یک آخ را بردل حاکمان ظالم گذاشتند

مادر گلزار خاوران را فراموش نکن، از این گلزارها در ایران بسیار است

فراموش نکن که در رشت و اهواز و سنندج و آنسوتر در ترکمن صحرا و کردستان و تبریز، در همه ایران، لاله ها روییده اند وهمه آنها مادرانی داشتند که باغبان این لاله ها بودند

مادرم کمی آنسوتر بنگر؛

به عراق و لبنان و شیلی و کلمبیا و حتی فرانسه، هر جا که ظلم و بیکاری و فقر است پویاهایی هستند که با خون خود فریاد آزادی سر میدهند تا فرهادها و آزادها برای نان و لباس در کوهها یخ نزنند

به امید آزادی ایران و رهایی از فقر و بیکاری

و به امید فرو ریختن حصار همه  زندان ها

 

شفق 

 از مادران پارک لاله

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)