الان در یک قطعه فیلم کوتاه دیدم که آبیپوشان در دربی تهران روی سکوی ورزشگاه به اصطلاح «آزادی» به یاد «دختر آبی» سرود خواندند و او را «دختر ایران» خواندند و یادش را گرامی داشتند. اخیرا شاعر پر ارزش روزگار ما «سایه» نیز او را دختر ایران خوانده بود.
در عین اندوه برجای مانده بر جانم از غم مرگ تراژیک این دختر عزیز، از دیدن این کلیپ بسی خرسند شدم. زیرا بر این گمانم که چنین خاطرههایی نباید فراموش شوند و در واقع نباید گذاشت که از یادها بروند. به ویژه در ارتباط با زنان و جنبش زنان وطن ما، که به حق موفقترین جنبش مدنی و اجتماعی ایران در این چهل تاریکی بوده است، نباید نمادهایی درخشان این جریان را فراموش کرد. زیرا فراموشی اینان، فراموشی خودمان و فراموشی حوادث تلخ و اندوهبار این سالهای انباشته از ستم است.
واقعا در استادیومی که نامش «آزادی» است، چگونه ممکن است نیمی از شهروندان ایرانی یعنی زنان از حداقل آزادی محروم و در آن حضور نداشته باشند؟ در اینجا آیا آزادی معنای محصلی دارد؟ «استادیوم آزادی» نامی بی مسما نیست؟
در چند دهه اخیر چهار زن نماد جنبش اعتراضی زنان هستند که نباید فراموش شوند: ندا آقاسلطان با چشمان خون پالا و بازش در جنبش سبز، هاله سحابی با پهلوی شکستهاش باز در جنبش سبز، ویدا موحد به عنوان «دختر خیابان انقلاب» و آخری «سحر خدایاری» موسوم به «#دختر_آبی» نماد جنبش اعتراضی زنان. یاد دختران ایران گرامی باد
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.