رویکرد دولت ترامپ در نظام بینالملل بازگشت به دکترین نگاه به درون بر اساس دیدگاههای ملیگرایانه بنیان گذاشته شده است؛ سیاستی که توسط دولت او بارها به صراحت به عنوان بخشی از رویکرد جدید امریکا در دوره تصدیاش بر کرسی ریاستجمهوری عنوان شده است. مشخصه اصلی این رویکرد نگاه هژمونی بر پدیدههای سیاسی از طریق امنیتیسازی تهدیدهای موجود به منظور مقابله تهدیدات جهانی است. بر این اساس میتوان رویکرد جدید دولت ترامپ را در تحولات اخیر خلیج فارس مبتنی بر امنیتیسازی فضای منطقه از طریق ایجاد یک ساختار امنیتی در خلیج فارس دانست. به طور خلاصه میتوان فرآیند امنیتی شدن در خاورمیانه را در بازه زمانی بعد از جنگ جهانی دوم یعنی بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۸ زمانی که دولتهای خاورمیانه به دنبال موجی از تحولات استعمارزدایی به استقلال سیاسی دست یافتند، دانست. در پی این تحولات ۳ زیرمجموعه امنیتی در خاورمیانه شکل گرفت. این ۳ مجموعه عبارت بودند از مجموعه خلیج فارس، مجموعه شامات و مجموعه مغرب، ساب سیستم خلیج فارس از ۱۹۷۱ یعنی زمانی که بریتانیا از خلیج فارس خارج شد، شکل وجودی به خود گرفت که در این مجموعه سهگانه ایران، عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی محور این رقابتها بودند. به وجود آمدن شورای همکاری خلیج فارس با رویکرد مقابله با ایران و عراق در سال ۱۹۸۱ واکنش آشکار کشورهای حوزه خلیج فارس در برابر تهدید ایران و عراق طی آن سالها بود که بعد از گذشت سالها و سقوط صدام، رقابتهای منطقهای بین ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس با قوت بیشتر دامنه و ابعاد گوناگونی به خود گرفت. در این رقابتها، رویکرد قدرتهای بزرگ به عنوان همپیمانان اصلی این کشورها در منطقه باعث شد تا یک سیستم چند قطبی و متنوع بر فضای امنیتی منطقه حاکم شود که برخی از بازیگران این سیستم در داخل و برخی دیگر در خارج از منطقه بودند که از قضا منافع بسیار و حیاتیای در حوزه خلیج فارس داشتند لذا رقابتهای منطقهای به شدت تحت تاثیر وجود نیروهای متضاد به شکل یک رویکرد موازنه قوا به تحولات حوزه سیاست منطقهای شکل داد.
در پی تحولات اخیر و توقیف نفکشهای ایرانی و انگلیسی رویکرد قدرتهای بزرگ در منطقه به پدیدههای امنیتی در خاورمیانه و خلیج فارس، بازگشت به اصول نئورئالیسم و ایجاد فضای امنیتی به بهانه تامین منافع حیاتی خود در منطقه معطوف شده است. در همین راستا دو اقدام اساسی از سوی کشورهای اروپایی به خصوص امریکا در دستور کار سیاست خارجی این کشورها مد نظر قرا گرفته است، اول پروژه امنیتیسازی منطقه به منظور تامین خطوط انتقال انرژی و دوم هژمونگرایی به منظور تثبیت شرایط مطلوب خود در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس. دستور کار هر دو این اقدامات در تبیین و اجرایی کردن یک سیستم نوین امنیتی در منطقه از مهمترین چالشهای پیش روی امریکا و همپیمانان آنها در منطقه تلقی میشود چراکه تشکیل ساختارهای امنیتی اولا نیازمند اقناع عمومی کشورها برای پیوستن به این ائتلاف است ثانیا ایده قطبش برای اینکه بتواند سیستمی را تعریف و اجرایی کند، نیازمند ترکیب قابلیتهای مادی و معنوی در این سیستم است که از سوی سایر بازیگران به رسمیت شناخته شود. معمولا شکلگیری چنین فرآیندی زمانبر است و میتواند با چالشهای متعددی رو به رو شود. یکی از چالشها به نوع ساختار شکل گرفته بستگی دارد اینکه آیا این سیستم یک سیستم باز است یا یک سیستم بسته زیرا در سیستمهای باز معمولا علاوه بر کندی در فرآیند ائتلافسازی ممکن است به دلیل متغیر بودن ائتلافها سیستم دچار اختلال و منجر به پدید آمدن تحولات عمیق ساختاری و حتی دور شدن از اهداف اصلی ائتلافسازی یا شکست کل پروژه امنیتی در منطقه شود. تشکیل یک سیستم امنیتی با هدف موازنه قوا در یک نظام چند قطبی حتیالمقدور نیازمند حضور چند قدرت بزرگ جهانی به منظور حفظ وحدت سیاسی در درون سیستم و نظام جهانی است که خود این امر تا زمانی که تهدید مشترکی برای همه بازیگران قدرتمند در نظام بینالملل حس نشود، تشکیل آن در سطح جهانی عملا کاری بس دشوار خواهد بود. هر چند این بدان معنا نیست که پروژه تشکیل ساختارهای جدید امنیتی به کناری نهاده خواهد شد بلکه مستلزم گذر زمان و درک مشترک از تهدیدهای مشترک خواهد بود. در زمانی که ایران به عنوان یک کشور مورد هدف فضاسازیهای امنیتی قدرتهای بزرگ در منطقه قرار گرفته، میتواند با توجه به نوع تعریف سیستمهای امنیتی، رفتار و موضع خود را بر اساس ساختار نوین در حال شکلگیری تعریف کند و از ضعفهای پیش روی سیستم به عنوان فرصتی برای کاهش فشارها و خارج کردن خود از زیر فشار پروژه امنیتیسازی در منطقه بهرهبرداریهای لازم را بنماید. حال باید دید در تعریف سیستم جدید آیا ائتلافسازی در چارچوب سیستم باز قرا خواهد گرفت یا یک سیستم بسته. با توجه به صحبتهای روزهای اخیر وزیر خارجه امریکا مبنی بر دعوت از بیش از ۶۰ کشور برای حضور در یک ائتلاف منطقهای به نظر میرسد، نوع سیستمی که در حال شکلگیری در منطقه است یک سیستم باز تعریف شده باشد. بنابراین به نظر میرسد این فرآیند علاوه بر مشمول زمان شدن، فرصت حضور فعال ایران در توسعه همکاریهای منطقهای را فراهم آورده است تا ایران بتواند با مذاکره و توسعه همکاری با کشورهای منطقه، تحولات بنیادی را در ساختار جدید امنیتی خلیج فارس به وجود آورد. در این بین روابط میان ایران و عربستان نقطه کلیدی این تحولات است و میتواند کل مجموعه امنیتی خلیج فارس را تحتالشعاع خود قرار دهد.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.