پرفسور فلکر سامر، استاد آلمانی تبار رشتهی انسانشناسی تکاملی در دانشگاه لندن است. گرایش تحقیقاتی وی حول محور تکاملات اجتماعی و جنسی در پستانداران، حفاظت از تنوعات زیستی، آداب و رفتار شناسی میگردد. پروفسور سامر در سال ۱۹۹۶ به بخش انسانشناسی «کالج دانشگاهی لندن» مهمترین کالج در دانشگاه لندن، پیوست. وی در سال ۲۰۰۸، در کنار تحقیق و تدریس، به سمت معاونت آفریقای کالج نیز منصوب شد.
فلکر سامر بیش از ۱۵۰ مقاله و ۲۰ کتاب در زمینههای علمی و عمومی نوشته، همچنین خبرنگاری شناخته شده در کشورهای آلمانی زبان است. نوشتههای وی به زبانهای مختلف، از جمله انگلیسی، والونی، لهستانی، ایتالیایی، اسپانیایی، هندی، کرهای، ژاپنی و چینی ترجمه شدهاند. مجلهی سیاسی «سیکرو» اخیرا از وی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکرین آلمان نام برده است. چندی پیش، شبکهی آلمانی-فرانسوی «آرت»، فیلم مستندی بر اساس زندگی و فلسفهی پرفسور سامر تهیه و پخش کرد.
برای اطلاعات بیشتر، به اینجا مراجعه کنید.
مفتخریم که پرفسور سامر اجازهی ترجمه و انتشار این مقاله را به سازمان ما دادند و بدین وسیله از او کمال تشکر را داریم.
برای دریافت نسخه PDF این مقاله، اینجا کلیک کنید.
خلاف طبیعت؟
موخرهای بر رفتار جنسی حیوانات و بُعد اخلاقی
پرفسور فلکر سامر
درست و غلطهای جنسی
افراد به داشتن تفکری جزمی در باب امور جنسی متمایلاند. هیچ جنبهای از امر جنسی نیست که مستقیم یا غیر مستقیم به مثابه «درست» و «غلط» قضاوت نشده باشد، میخواهد سن اولین تماس جنسی باشد، یا استمنا، اختلاف سنی شرکای جنسی، زنای با محارم، تناوب تماس جنسی، تکنیکها و حالات، پیشگیری از بارداری یا پورنوگرافی.
این امر شاید برای زیستشناسان تکاملی شگفتانگیز نباشد، زیرا تولید مثل رخداد اصلی است که منجر به دگرگونی تکاملی میشود. تمام ارگانیسم از پیشینیانی به ما رسیده که دادههای ژنتیکشان را به واسطهی تولید مثل تکثیر کردهاند. از این راه، ارگانیسمها میل به تولید مثل و قواعد وابسته به چگونهگی و زمانِ حادث شدن تولید مثل را به ارث برده و تکامل بخشیدهاند. بنابراین انتظار میرود که، نه گیاهان و نه حیوانات از پرسش تولید مثل بیولوژیک «کنار گذاشته شوند» و تفکر اخلاقی انسان در باب رفتار جنسی ممکن است تنها امتدادی از این طرح بسیار کهن باشد.
در رویکرد اخلاقی به امر جنسی، معمولاً افراد به ویژه مشتاق توجه به این پرسشاند، که آیا گرایش به همجنس شایسته است یا نه. ندرتاً روز شب میشود بیآنکه رسانههای غربی حامل خبری راجبِ این باشند که آیا سزاوار است زوجهای همجنس حق ازدواج یا سرپرستی کودکان را داشته باشند یا نه. به عنوان نمونه، روزنامهی سَن دیگو تریبون تقریباً هر روز از دسامبر ۲۰۰۴ دربرگیرندهی اخباری دربارهی جدالهای حقوقی مربوط به همجنسگرایان بوده. بسیاری جوامع مذهبی، با سرگشتگی یا عناد عریان مسالهی حقوق همجنسگرایان را زیر نظر دارند. بسیاری مومنین، خواه مسیحی، مسلمان، یهودی یا بودایی باورمند به رویکردی سنتیاند که آمیزش جنسی دو مرد یا دو زن، گناه و سزاوار مجازات است (برای مشاهدهی چندسانی این مضمون به عنوان نمونه به تریلهاس ۱۹۶۶؛ سولیمِئو ۲۰۰۴ مراجعه کنید).
اخیراً وقتی روئسای جمهور اسرائیل، نیجریه و زیمباوه نیز اعلام کردند که «همجنسگرایی خلاف طبیعت است»، به سنتی چند هزار ساله پیوستند. «طبیعت» مدتهاست که واژهای چندپهلو در بازی خشکه مقدسهای بوده، که به هنگام بحث در باب درست و غلطهای الگوهای رفتار جنسی به کار میرود.
معمولاً از سردبیر نشریهای راجب همجنسگرایی در حیوانات توقع نمیرود که با چنین دیدگاههایی مقابله کند. هرچند، پژوهش علمی مناسب قضاوت در باب «درست» یا «غلط» بودن یک رفتار جنسی به خصوص نیست، ولی شخص را قادر به ارزیابی «درست» و «غلط» معیار اخلاقیای میکند که مبتنی بر فرضهایی در باب جریان طبیعت است.
استدلال «خلاف طبیعت»، معمولاً مبتنی بر این فرض است که حیوانات رفتارهای همجنسگرایانه ندارند. این موضوع مبتنی بر این باور «رومانتیک» است که انحطاط فرهنگی معصومیت و خلوص جنسی نوع بشر را تباه کرده. همچنین بازتاب دهندهی پند اخلاقیِ «بازگشت به طبیعت»، رویکردی وابسته به اندیشههای فلسفی روسو است که رفتار «طبیعی» حیوانات را به عنوان «الگوی درست» نشان میدهد (به سامر ۲۰۰۰ مراجعه کنید).
حال آنکه به شکلی طئنهآمیز، استدلال سنتی دیگری نیز وجود دارد که کمتر چشمگیر است و دقیقاً بر نقیض این گزاره تاکید میکند، بدین معنی که کنش همجنسگرایانه به راستی بر خلاف طبیعت هست، ولی به هماین دلیل نه تنها پذیرفتنی بلکه اخلاقاً ستودنی است! این امر بدان سبب است که آدمیان مقرر است که از میراث «طبیعی»شان فرا روند و امیال «حیوانی» را به کناری بیافکنند تا به جایگاه ویژه و مقدری که آنها را در ورای سایر مخلوقات قرار میدهد برسند. در نتیجه، عشق همجنسگرایانه، :کامیابیای ویژه برای انسانهای رستگار و برگزیده است که دیگر در زنجیر نیروهای طبیعت نیستند.
تاریخ نشان داده که گذارههای امری همستیزِ «بازگشت به طبیعت» و «گریز از طبیعت»، رویکردهای اخلاقی شدیداً متمایز بر سر پیوند «طبیعت» و رفتار همجنسگرایانه ارائه کرده است (مقایسه کنید بوسول ۱۹۸۰؛ وینریچ ۱۹۸۲؛ روسه ۱۹۸۸؛ سامر ۱۹۹۰).
چگونه اخلاقیات از طبیعت (سوء)استفاده میکند؟
استدلال اول: حیوانات رفتار همجنسگرایانه ندارند و در نتیجه همجنسگرایی انسان محکوم است.
«ترجیح پسران بر دختران خوی فاسدی است / چون این قسم عشق شوریدن بر طبیعت است. / توحش دَدان بیزار و گریزان است از این شور. / هیچ حیوان نری خود را به نر دیگر تسلیم نمیکند. / حیوانات نوازشهای شیطانی را نفرین میکنند و از آن میپرهیزند، / حال آنکه انسان، سبوعتر از آنها، چنین چیزهایی را تایید میکند و پیاش میرود» (بوسول ۱۹۸۰ صفحهی ۳۸۹).
این قضاوت، پارهای از نظرات واعظ مسیحی قرن دوازدهام است، بازتاب دهندهی تقریباً عامترین نتیجهگیری است که از رفتار حیوانات و همجنسگرایی استنباط شده: حیوانات چنین نمیکنند، در نتیجه انسانهایی که چنین میکنند دچار گمراهی و ضلالاند. این برهان اخلاف و اسلاف بسیار دارد. برای مثال، فیلسوف یونانی افلاطون در آثار متاخرش نظر مشابهی ابراز کرده است: «شهروندان ما نباید پستتر از پرندگان و حیوانات باشند که مرد با زن میآمیزد و زن با مرد» (افلاطون، نوموی، ۸۴۰ d-e، cit. در Dover۱۹۸۳ ]۱۹۷۸[صفحهی ۱۴۷).
استدلال دوم: حیوانات رفتار همجنسگرایانه دارند و در نتیجه همجنسگرایی انسان محکوم است.
سیر استدلال دیگر الگویی عکس این را فرض میگیرد، ولی به نتیجهگیری اخلاقی مشابهی میرسد: حیوانات چنین میکنند –ولی ما باید رفتار همجنسگرایانه را محکوم کنیم چون این رفتار طبیعی است. نمونهای چشمگیر از این استدلال ریشههایش در کتاب لاویان یهودیان است، که مصرف ]گوشت[برخی حیوانات را برای انسان ممنوع اعلام کرده. مثلاً به ممونین راجب خوردن گوشت کفتار اختار داده شده چون این کار ممکن است آنها را به زانی یا اغواگر جنسی بدل کند (تورات، کتاب لاویان ۱۱، ۵ ؛ ۲۹ ؛ به بوسول مراجعه کنید، ۱۹۸۰ صفحهی ۱۳۷) و چرا چنین است؟ در کتاب عهد عتیق تصریح شده که کفتارها جنسیتشان را تغییر میدهند: آنها میتوانند یک سال نر و سال بعد ماده باشند. این برداشت نادرست راجب انعطاف جنسی کفتارها ممکن است ناشی از این حقیقت باشد که ریختشناسی (مورفولوژی) آلت تناسلی کفتارها غیرمعمول است و کفتارهای ماده کلیتوریس (بخشی از اندام جنسی زنانه) بزرگی دارند که شبیه آلت مردانه است. جفتگیری دگرجنسگرایانه بین یک نر و ماده با چنین «شبه آلت مردانهای» به راحتی با رفتار همجنسگرایانه دو نر اشتباه گرفته میشود. کتب معرفت الحیوان (فیزیولوگوس) گردآوری افسانههای عبرتآموز و تماثیل از قرن دوم پس از میلاد که تا قرون وسطی محبوب بوده –رویکردی را بازتاب میدهد که از قوانین موسایی استخراج شده: «همچون کفتار نباشید … این مردمان را فرستادهی مقدس محکوم کرده که گفته است: «مردانی که با مردان گناه میکنند» » (معرفت الحیوان فصل ۲۱، فصل ۲۴، ترو، صفحهی ۴۱، ۴۷)
استدلال سوم: حیوانات رفتار همجنسگرایانه دارند و در نتیجه همجنسگرایی انسان باید نادیده گرفته شود.
یکی از آثار آندره ژید، نویسنده فرانسوی برندهی جایزهی نوبل، نامش کورایدِن (Corayden) است. کورایدن دانشمندی خیالی است، که دانشی مفصل از تاریخ طبیعی دارد، که نسبتاً همآن چیزی است که امروزه به عنوان خرد متعارف دیده میشود. به طور خلاصه، او در مییابد رفتار جنسی جانوران متنوع است و گرایش به همجنس را هم در بر میگیرد. چون رفتار همجنسگرایانه در طبیعت یافت میشود، کورایدن استدلال میکند که انسانها باید برای پروردن و پالودن این هدیهی طبیعی بکوشند. این نظر با توجه به این که ژید خودش همجنسگرا بوده چندان شگفتانگیز نیست –البته او در دورانی میزیسته که چنین گرایشی هنوز شدیداً مایهی ننگ بوده. کورایدن اولین بار در ۱۹۱۱ بدون نام نویسنده منتشر شد، و تلاشهای آشکار ژید برای توجیه گرایش جنسی خودش را بازتاب میدهد.
استدلال چهارم: حیوانات رفتار همجنسگرایانه ندارند و در نتیجه همجنسگرایی انسان باید نادیده گرفته شود.
هرچند این استدلال در نگاه اول عجیب و غریب به نظر میرسد، بازتابی از این دیدگاه است که انسانها باید از آنچه طبیعت به آنها هبه کرده «فراتر روند». سودو-لوسین، نویسندهی قرن دوم بعد از میلاد، گفت و گویی آفریده که در یونان باستان حادث میشود و به دور این پرسش میچرخد که عشق همجنسگرایانه یا دگرجنسگرایانه گرانقدرتر است. عشق همجنسگرایانه به وضوح غالب میشود: «آیا مایهی شگفتی است، حیوانات که طبیعت محکومشان کرده که هیچ یک از مواهب ناشی از خرد را از دهش الهی دریافت نکنند، در کنار همه چیز از عشق و طلب همجنسگرایانه هم محروم باشند؟ در میان شیرها چنین عشقی نیست، به همآن دلیل که فلیسوف هم نیستند. خرسها چنین عشقی ندارند، چون از زیبایی رفاقت بیخبرند. اما برای انسان، خرد که با دانش آمیخته پس از آزمونهای بسیار بهترین را برگزیده و این اندیشه را به بار آورده است که عشق همجنسگرایانه پایدارترین نوع عشقها است.» (روابط دلها، بوسول ۱۹۸۰، صفحهی ۱۵۳). یکی از هم عصران سودو-لوسین از او سر سختتر است: «تمام حیوانات که فاقد قوهی تفکرند صرفاً جفت گیری میکنند، ولی ما موجودات خردمند / از این لحاظ از تمامی حیوانات دیگر برتریم: / ما آمیزش همجنسگرایانه را کشف کردهایم. / مردان زیر سلطهی زنان / هیچ برتریای بر حیوانات بیخرد ندارند.» (بوسول، ۱۹۸۰، صفحهی ۱۵۳).
طبیعت فضایل را هبه نمیکند.
محقق امور جنسی آمریکایی، جیمز واینریچ، وقتی به سراغ این شبکهی در هم تنیده از استدلالهای اخلاقی در بارهی طبیعت همجنسگرایی میرود و به درستی نشان میدهد که، «اگر حیوانات کاری کنند که میپسندیم، بهاش میگوییم طبیعی. اگر کاری کنند که نمیپسندیم، به آن لقب حیوانی میدهیم» (واینریچ، ۱۹۸۲، صفحهی ۲۰۳). پلوتارک دو هزاره پیشتر، روشنتر و کوتاهتر گفته: «استناد به رفتار حیواناتِ فاقد خرد، به عنوان نمونه در یک بحث و رد آن به بهانهی بیربط بودن در بحث دیگر مضحک است» (رجوع شود به بوسول، ۱۹۸۰، صفحهی ۱۵۴).
کنار هم نهی این رویکردهای ناهمسان آشکار میکند که «طبیعت» طرحی (کتابچهی راهنمایی) برای قضاوتهای اخلاقی مهیّا نمیکند. بنابراین آیا مطالعهی طبیعت برای پرسشهای اخلاقی کاملاً بیربط است؟ همچون بسیاری موارد، پاسخ «نه» و «بله» است.
پاسخ «نه» وابسته به این کمال مطلوب است که پژوهش علمی آگاهانه از پژوهش اخلاقی میپرهیزد. از این منظر، رسالت دانش گره گشایی و وصف الگوهای مشاهده شده در جهان طبیعی است. هرچند جملهای همچون «اگر سوزاندن سوختهای فسیلی ادامه یابد سطح دریاها باید بالا برود» در خود یک «باید» دارد ولی این «بایدِ» هنجاری از مقولهی «بایستن و وظیفه» نیست، بلکه «باید»ای پیشگویانه از جنس «گمان کردن» است. به وضوح با وجود اینکه پژوهش علمی ممکن است قادر باشد آنچه وقوعاش در طبیعت محتمل است را پیشبینی کند، این پژوهش در خود پدیدهای که وصف میکند را توجیه نمیکند. این امر برای تخصصهایی همچون زلزلهشناسی و هواشناسی واضح است، زیرا متهم کردن دانشمندانی که زمینلررزه یا گردباد را بررسی میکنند به توجیه از دست رفتن نفوس انسانی به خاطر نیروهای این چنینی طبیعت غیرمنطقی است.
ولی اگر دانشمند پدیدههایی چون شرایطی که تحت آن مردان محتمل است نوزادان غیر وابسته به آنها را بکشند، یا شرایطی که تحت آن، سربازان مستعد شکنجهی زندانیان هستند را بررسی کنند، پژوهش توی سراشیبی بدی میافتد. آیا چنین پژوهشهایی رفتار را توجیه نمیکند یا حداقل برایش دلیل نمیتراشد؟ دانشمندان حتی اگر بار احساسی سرشت چنین پژوهشهایی را تشخیص دهند، مصرانه چنین باوری را رد میکنند.
مثالهایی از این دست آشکار میکند که عملاً برای دانش و دانشمندان گریختن از درگیر شدن با پرسشهای اخلاقی و اخلاقشناسانه دشوار است. این امر دربارهی کسانی که شکافت هستهای را کشف کردند («آیا ساخت بمب اتم برای شکست مستبدی دیوسیرت سزاوار است؟») برای آنان که ظرفیتهای پیچیدهی ذهنی بوزینه را توصیف میکنند («آیا سزاوار است که افراد مجاز باشند که شامپانزهها را بخورند یا از آنها در پژوهشهای زیست پزشکی استفاده کنند؟») همچنین برای آنان که گوناگونی زیستبومهای حارهای را وصف میکنند («آیا برایمان بهتر نیست که مانع قطع جنگلهای استوایی شویم؟») مصداق مییابد.
از آنجا که مطالعهی طبیعت میتواند اطلاعاتی ارائه کند که مبنای قضاوتهای اخلاقی قرار گیرد، در نتیجه دانش پیوندی ضمنی با مضوعات مورد بررسی اخلاقشناسانه دارد. به عنوان مثال، همآنگونه که در بالا نشان داده شد، این بحث که «رفتار همجنسگرایانه خلاف طبیعت است» مبتنی بر پندار و اطلاعات نادرست در بارهی حیوانات است. یکی از پیشگامان پژوهش در حوزهی جنسیت، آلفرد کینزی، در ۱۹۴۹ به این نکته اشاره کرد. با استناد به دادههایی که در آن زمان در اختیار داشت، کینزی رفتارها جنسی با همجنس را میان حیوانات توصیف کرد. او بر این موضوع تاکید کرد که، وجود چنین رفتارهایی در حیوانات، رفتار مشابه در انسان را درست یا غلط تصویر میکند، دلبستگیای ندارد. هرچند او بر این باورش صحه گذاشته که رفتارهای جنسی که بخشی از تبارشناسی شجرهی انسان را شکل میدهد نباید «خلاف طبیعت»، «غیر عادی» یا «ناهنجار» انگاشته شود (کینزی و دیگران، ۱۹۴۹، صفحهی ۲۴).
بنابراین، دانشمندان حداقل میتوانند نشان دهند که گیها و لزبینها «خلاف طبیعت» رفتار نمیکنند –و محتملاً «باید» در مخالفت با چنین یاوههایی زبان به اعتراض بگشایند. ولی آیا دانشمندان نباید یک قدم از این فراتر روند؟ آیا درست است با توجه به گستردهگی وقوع رفتار همجنسگرایانه در میان حیوانات، بگویند رفتار همجنسگرایانه انسان بیشتر «خیر» است تا «شر»؟ شاید نه. مسلماً حیوانات غیر انسان رفتارهایی میکنند که بسیاری از ما آن را «خیر» وصف میکنیم –مثلاً وقتی مادران از فرزندانشان نگهداری میکنند، یا وقتی کودکان با هم بازی میکنند. اگر توجیهی برای همجنسگرایی از پیدیدههای مشابه در طبیعت بیرون کشیده شود، برای قاتلین کودکان و زانیان هم توجیههایی وجود دارد» (کوین، ۲۰۰۴). به وضوح، جانوران جنبههای بسیاری از رفتار «طبیعی» را نشان میدهند که وقتی از انسان سر میزنند به راحتی به عنوان رفتاری اخلاقاً پذیرفتنی نادیده گرفته نمیشود. به راحتی فهرست بلندی میتوان گرد آورد و به آن همجنسخواری، آمیزش با افراد نابالغ، قتل عام و ناتوانی در مراقبت از سالمندان را افزود (مراجعه کنید به سامر، ۲۰۰۰). روبیدن قضاوتهای اخلاقی از این هم مشکلزاتر است زیرا هرچند چنین رفتارهایی در نگاه عامهی اروپاییها یا ساکنان آمریکای شمالی مشمئز کننده است در زمان دیگر و جای دیگر، کاملاً پذیرفتنی و حتی اخلاقاً توجیهپذیر بوده. این امر بر این حقیقت تاکید میکند که آنچه اخلاقاً درست یا غلط است شدیداً پذیرای نسبیتگرایی تاریخی و فرهنگی است (برای نمونه، گرینبرگ، ۱۹۸۸).
بنابراین، گرانمایهترین خدمتی که پژوهش علمی رفتارها به بحثهای اخلاقشناسانهی جاری در جوامع میتواند بکند، گردآوری داده است. آندره ژید در دیباچه ۱۹۲۲ که بر کورایدن نوشته، به وضوح این پیوند را پیشبینی کرده است: «وا دادن به طبیعت و چیره شدن آن را، نهایت خرد نمیدانم. هرچند، درک درست طبیعت، پیش از آنکه شخص بکوشد آن را سرکوب یا رام کند مهم میپندارم، – زیرا بسیاری از ناهمآهنگیهایی که از آن رنج میبریم تنها موهومات و صرفاً بازتاب تصورات اشتباه هستند» (ژید، ۱۹۶۶ ]۱۹۲۵[، صفحهی ۹).
یا آنگونه که سنکا سرشناسترین نمایندهی فلاسفهی رواقی ۲۰۰۰ سال پیش اظهار کرده: «طبیعت فضایل را هبه نمیکند؛ نیک بودن هنر است» (مراجعه کنید به بوسول ۱۹۸۰، صفحهی ۱۵۰) گزارهی سنکا موضعی کلاسیک در باب چگونگی استخراج معیارهای اخلاقی را بازتاب میدهد: باید ابعاد زیباشناسانه را به حساب آوریم –زیرا نیک آن است که زیبا است.
با این فرض، ممکن است شهامت به خرج دهیم و بپرسیم: آیا گوناگونی رفتار جنسی که میتوان در طبیعت مشاهده کرد، جز زیباییِ شگرف، چیز دیگری هست؟
مترجم: وارتان پاکباز
ویراستار: پوریا هوشمند
منابع
Boswell, J. (1980) Christianity, Social Tolerance, and Homosexuality: Gay People in Western Europe from the Beginning of the Christian Era to the Fourteen Century. Chicago: University of Chicago Press.
Coyne, J. (2004) Charm Schools. (Review of J. Roughgarden 2004. Evolution’s Rainbow: Diversity< Gender and Sexuality in Nature and People. University of California Press.) Times Literary Supplement, 30 July, 5.
Dover, K. J. (1983) Homosexualität in der griechischen Antike. Munich: C. H. Beck. – Original: Greek Homosexuality. Cambridge, MA: Harvard University Press 1978.
Gide, A. (1966) Corydon. Vier sokratische Dialoge. Frankfurt a.M.: Suhrakap. (Original: Paris: Librairie Gallimard, 1925).
Greenberg, D. F. (1988) The Construction of Homosexuality. Chicago, London: University of Chicago Press.
Kinsey, A. C., Pomeroy, W. B., Martin C. E. and Gebhard, P. H. (1949) Concepts of normality and abnormality in sexual behavior. In Psychosexual Development in Health and Disease, eds. P. H. Hoch and J. Zubin, pp. 11-32. New York: Grune & Stratton.
Ruse, M. (1988) Homosexuality: A Philosophical Inquiry. New York: Basil Blackwell.
Solimeo, L. S. (2004) A Higher Law: Why We Must Resist Same-Sex ‘Marriage’ and the Homosexual Movement. Spring Grove, PE: The American TFP.
Sommer, V. (1990) Wide die Natur? Homosexualität und Evolution. Munich: C. H. Beck.
Sommer, V. (2000) The holy wars about infanticide: which side are you on? And why? In Infanticide by Males and its Implication, eds. C. van Schaik and C. Janson, pp. 9-26. Cambridge: Cambridge University Press.
Treu, U. (ed.) (1981) Physiologus. Naturkunde in frühchristlicher Deutung. Hanau: Werner Dausien.
Trillhaas, W. (1966) Sexualethik. Göttingen: Vandenhoeck & Ruprecht.
Weinrich, J. D. (1982) Is Homosexuality Natural? In Homosexuality: Social, Psychological and Biological Issues, eds. W. Paul, J. D. Weinrich, J. C. Gonsiorek and M. E. Hotved, pp. 197-208. Beverley Hills, CA: Sage.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.