“لیزا پلت” از دانشگاه ویرجینیای غربی، ایالاتمتحده آمریکا و “کیلا بولانا” از دانشگاه ایالتی نیومکزیکو، مصاحبهای نیمههدایتی با ۲۱ فرد که شریک زندگیشان ترنسجندر بود انجام دادند. این گروه مصاحبه شونده از ۱۳ زن سیسجندر، ۲ مرد سیسجندر، ۴ فرد ترنسجندر و ۲ شخص با هویت جنسیتی سیال تشکیل شده بودند و اغلب مصاحبهکنندگان، دگرجنسگرا نبودند و ساکن آمریکا یا کانادا بودند. برخی مصاحبهشوندگان قبل و بعضی بعد از دوره گذار شریک ترنسجندرشان با یکدیگر وارد رابطه شده بودند.
اگرچه یک فرض عمومی وجود دارد که معمولاً وقتی یکی از طرفینِ رابطه، اقدام به زندگی بر اساس هویت جنسیتی واقعی خود میکند، رابطه پایان میگیرد؛ اما لزوماً این فرض درست نیست. برای مثال در نتایج یک تحقیق، نیمی از مردان ترنسجندر که قبل از شروع دوره گذار در یک رابطه جدی بودند پس از اقدام برای تطبیق جنس، همچنان رابطهی خود را حفظ کرده بودند.
مصاحبههای این تحقیق شامل سؤالاتِ باز بودند. سوالاتی مانند: ” اگر اصلاً تأثیری گذاشته است، در این باره صحبت کنید که چگونه رابطهی شما بر گرایش جنسیتان اثر گذاشته؟”
بسیاری از مصاحبهشوندگان جواب دادند که نگرانیهای امنیتی برای شریک ترنسجندر خود، مانند حملات فیزیکی از سوی اعضای متخاصم جامعه را دارند و همچنین نگرانیهایی در رابطه با آسایش روانی خودشان نیز وجود داشت.
محققان در این تحقیق اشاره کردند که بیشتر مشارکتکنندگان ارتباطات قبلی با جامعه الجیبیتیکیو داشتند اما بهعنوان شریکِ زندگیِ یک ترنسجندر، احساس میکردند که در جامعه الجیبیتیکیو طرد و یا به حاشیه رانده شدهاند.
برای مثال یک شرکتکننده زن که شریک زندگیاش از زن به مرد تغییر جنس داده بود، درگذشته از برچسب لزبین استفاده میکرد اما اکنون از برچسب کوییر استفاده میکند. در این تحقیق بسیاری از شرکتکنندگان حس میکردند که پس از تطبیقِ جنسِ شریکِ زندگیشان، واژه “کوییر” بسیار بهتر گرایش جنسی آنها را توصیف میکند. آنها حس نمیکردند که دگرجنسگرا هستند اما از طرف دیگر هم حس نمیکردند که گی یا لزبین هستند.
شرکتکننده یاد شده در پاراگراف قبل سؤال میکند: “آیا ما در میان جامعه لزبین جای میگیریم؟ این چیزی است که هنوز در حال فهمیدن آن هستیم!”
شرکتکننده دیگری توضیح میدهد که چگونه حس میکند نادیده گرفته میشود: “همهچیز همیشه درباره افراد ترنس است. افراد ترنس، افراد ترنس! و میدانید این مسئله شریک زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. گرایش جنسی ما را تحتالشعاع قرار میدهد. ما واقعاً هیچ صدایی در جامعه نداریم.”
بسیاری از شرکتکنندگان گزارش دادند که تغییرات عمدهای در زندگی خود ایجاد کردهاند. تغییر فیزیکی شریک زندگی آنها به معنی تغییر تجربیات جنسی آنها هم بود.
برای مثال بسیاری گزارش دادند که شروع به پرسش در مورد گرایش جنسی خود کردند و یا دوباره برچسبهای جدیدی برای خود انتخاب کردند. در این میان برخی هم گزارش دادند که این تجربه مثبتی برایشان بوده مثلا یک شرکتکننده گفته است:
“قطعاً چشمان من برای کمک به خودم و برای درک بهتر خودم و اینکه من جذب چه چیزی میشوم باز شد؛ و اینکه خودم را مانند گذشته در یک چارچوب انعطاف ناپذیر قرار ندهم.”
برخی از مصاحبهشوندگان نیز درباره به دست آوردن درک جدیدی از طیف جنسیتی صحبت کردند و در مورد اینکه چگونه نیاز به ارتباط بیشتر در مورد اینکه چه چیزی برای هر دو طرف رابطه راحتتر است، منجر به نزدیکی و صمیمیت بیشتر بین آنها شد.
چنانکه یکی از مصاحبهشوندگان تأکید کرد، مهم است که به یاد داشته باشید: “همانطور که شریک زندگی شما در حال سپری کردن دوره گذار خود است، آنچه شما تجربه میکنید نیز دوره گذار مختص به شماست.”
متن بالا خلاصهای از این منبع است
#مرکز_مشاوره_رنگین_کمانی را در دیگر شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.