یک روز مادر استاد دانشگاه دوجنسگرا، درو دالتون، در حال نظافت، نوشته های “محرمانه” پسرش را پیدا کرد و درهم شکست. اما او هرگز به پسرش در مورد چیزی که آن روز در خانه اش یافت، چیزی نگفت. تنها پس از اینکه دالتون بعدها به عنوان مسلمان و دوجنسگرا آشکارسازی کرد، مادرش به اینکه از انحراف او از مذهب با خبر بوده است، اعتراف کرد.

او اعتراف کرد: “خوب نوعی از آن را می دانستم، من نوشته هایت از قرآن را یافتم.”

دالتون به خبرگزاری ما گفت: “صادقانه بگویم، این پنهان کاری، برایم مثل رفتار یک نوجوان ۱۵ ساله، هنگامی که محتوای پورنوگرافیک را پنهان می کند،بود. مثل آشکارسازی دوباره بود. مادرم نابغه است.”

این جوان ۳۸ ساله، سابقه طولانی در مبارزات برای عدالت اجتماعی در کنار فعال پیشتاز حقوق دگرباشان جنسی، پیتر تاتچل، را در کارنامه خود دارد. دالتون در حال حاضر به عنوان استاد جامعه شناسی در دانشگاه ساندرلند کار می کند. دالتون با تکیه بر سالها مبارزات مردمی اش، همچنین مدیر هیدایاح، سازمان حمایت از حقوق دگرباشان جنسی مسلمان است.

دالتون دینش را از مادرش مخفی نگه داشته است، زیرا بر این باور است که به یمن نمایش منفی از مذهب توسط رسانه ها، چیزی به معنی “وقت مناسب” برای گرویدن به اسلام، وجود ندارد.

تصمیم دالتون برای گرویدن به اسلام، با توجه به اینکه او در طبقه متوسط و در شهری در شمال غربی انگلستان که با معادنش شناخته میشود، متولد و بزرگ شده است، با استقبال خوبی مواجه نشد. واکنش دوستان و خانواده اش به “خروج” از مسیحیت و گرویدن به اسلام، بسیار سخت تر از آشکارسازی او به عنوان یک دوجنسگرا در سن ۱۸ سالگی بود.

او میگوید: “این کار برایم مثل آشکارسازی دوباره بود. آشکارسازی به عنوان یک مسلمان برای من بسیار سخت تر بود چرا که با نوعی از اسلام هراسی درونی شده، دست و پنجه نرم میکردم. “

زندگی به عنوان مسلمان دگرباش:
پس از شوک اولیه، خانواده و همسر همجنس دالتون تصمیم او را پذیرفتند. اما برخی از دوستان دیگرش او را درک نمی کردند.

او گفت: “زمانی که من در رسانه های اجتماعی آشکارسازی کردم، با واکنش ها روبرو شدم. من پیام هایی مثل این که “چگونه می توانی از دینی که همجنسگرایان را می کشد، حمایت کنی” و چیزهایی مشابه این پیام، دریافت کردم.”

مردم به دالتون گفتند که او به “وحشتناک ترین دین” گرویده است. او حتی برخی از دوستانش را که نمی توانستند تصمیم او را بپذیرند، از دست داد.

گرویدن به اسلام:
دالتون به عنوان فردی که همیشه علاقمند به دین بود، مسلمان شد. او در این سفر، مدتی را صرف مطالعه در مورد بودیسم که به نظر بهترین گزینه برای یک دگرباش جنسی است، کرده است.

او در مورد علاقه اش به بودیسم میگوید: “من می توانستم هویت جنسی ام را داشته باشم، من می توانستم دین داشته باشم … من می توانستم این دو را با هم آشتی دهم. اما هنوز یک شکاف وجود داشت. من به خدا اعتقاد داشتم، اما بودیسم یک مذهب مبتنی بر خدا نیست.”

دالتون، در طی تدریس تعالیم مذهبی در منطقه ایی شامل «طبقه کارگر بسیار سفید پوست»، شروع به یادگیری درباره اسلام کرد. با آغاز به کار یک مسجد در نزدیکی آن منطقه، اسلام هراسی در جامعه از کنترل خارج شد. بنابراین برای تضعیف تنش، او اسلام را به برنامه درسی معرفی کرد، برای دانش آموزانش امکان بازدید از مسجد و درک بهتر از این دین را فراهم کرد.

در طول این مدت، علاقه دالتون به اسلام رشد کرد. اما تا زمانی که یکی از نزدیکترین دوستانش به طرز غم انگیزی مرد، نتوانست دین اسلام را به طور کامل در آغوش بگیرد.

او میگوید: “این اتفاق همان چیزی بود که برای گرویدن به اسلام نیاز داشتم. من بهترین دوستم را از دست دادم، جایگاه ام را در جهان گم کرده بودم. این مساله موجب شد که شروع به طرح سوالات بسیار بیشتری کنم. من نیاز به آرامش داشتم، بنابراین شروع به فکر درباره اسلام کردم.”

اما اکنون او یک دیندار واقعی است و پنج بار در روز نماز میخواند. دالتون به مسلمان شدن یکی دیگر از همجنسگرایان کمک کرده است.

او گفت: “این کار فوق العاده بود.”

چالش برداشت های غلط: 

به گفته دالتون، گفتن به دگرباشان جنسی مسلمانان که آنها نمیتوانند به هر دو جوامع (مسلمان و دگرباش) تعلق داشته باشند، به افرادی که در این تقاطع زندگی می کنند، “صدمه” میزند.

در حالی که بسیاری از مردم بر این باورند که اسلام همجنسگرایی را جرم انگاری میکند، این مذهب ید طولایی در همجنسگرایی دارد.

او گفت: “شما می توانید هم مسلمان و هم دگرباش باشید و به هر دو افتخار کنید.”

او همچنین جامعه دگرباشان جنسی را به اتحاد با همتایان دگرباش و مسلمان خود دعوت کرده و از آنها خواست که همتایان مسلمانشان را تنها نگذارند.

او گفت: “ما یک اقلیت در یک اقلیت هستیم. ما واقعا به حمایت کسانی که مسلمان نیستند نیاز داریم.”

دالتون می خواهد مردم را به این درک که مذهب و هویت جنسی می توانند همسو باشند و اینکه تغییر تنها از درون ممکن است، برساند.

او گفت: “من فکر می کنم جامعه دگرباشان جنسی با مشکل روایت غلط از دین مواجه است. ما با روایت غلط از مذهب افراد را سرکوب کرده ایم، … ما در این روایت غلط به دام افتاده ایم. بیایید پسر جوان پاکستانی و مسلمانی را در نظر بگیریم که در سن ۱۸ سالگی بیرون آشکارسازی میکند. او به کجا می رود؟ آیا او  میتواند به جامعه پاکستانی که با باورهای فرهنگی غلطی مواجه است بازگردد؟ آیا او میتواند به جامعه دگرباشان جنسی که به او می گوید” شما نمی توانید مسلمان باشید، زیرا این مذهب است که ما را سرکوب می کند. ” تعلق داشته باشد؟.”

دوجنسگراهراسی:
دالتون با انتقاد از هویت جنسی اش آشناست. او از سن هشت سالگی می دانست که به پسران و دختران گرایش جنسی دارد. او همچنین می دانست که این یک مرحله گذر نیست.

اما با مواجهه با دوجنسگراستیزی در طول زندگی اش به دالتون کمک کرده تا بتواند در برابر این مساله مقاوم شود. این درست همان چیزی است که او برای ادامه زندگی به عنوان یک سفیدپوست دوجنسگرا و مسلمان به آن نیاز دارد.

او گفت: “من همیشه احساس کردم که به دلیل دوجنسگرایی، کاملا در جامعه همجنسگرایان حل نمیشوم.  حالا اسلام را به این مساله اضافه کنید. خواهید دید که راه سختی پیش رو دارید.”

دانستن چالش هایی که پیش روی اوست، چیزی است که دالتون را به هیدایاح جلب شده است، او می دانست که پیدا کردن یک شبکه حمایتی برای حیات وی ضروری است.

امت مسلمان: 

برخی از دوستان مسلمان همجنسگرای دالتون نیاز او به حمایت به عنوان تازه وارد به اسلام را درک کرده و او را به LGBTI Ummah معرفی کرده اند.

دالتون در مورد LGBTI Ummah گفت: “پیچیده و وسیع است.”

در اسلام، امت به معنای جامعه است و تا زمانی که دوستانش چشم های او را باز نکرده بودند، دالتون نمیدانست که جامعه جهانی مسلمان دگرباشان جنسی بزرگ و متنوع است.

پس از اینکه یکی از دوستانش او را به یک چت خصوصی با صدها مسلمان دگرباش دیگر اضافه کرد، دالتون متوجه شد که باید تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان مانند آنها وجود داشته باشند.

او با تماس با هیدایاح، به عنوان داوطلب به ارائه خدمات در این سازمان مشغول شد و در فاصله کوتاهی به عضویت کمیته مدیریتی این سازمان در آمد. دالتون به توسعه وب سایت سازمان کمک کرده و رسانه های اجتماعی سازمان را برای مدتی مدیریت میکرد. او به هیدایاح برای تشکیل شبکه چشمگیری که امروز صاحب آن است، کمک کرد.

او گفت: “در آن فضا، خودم را کمی بیشتر یافتم. این خیلی روانپاکساز بود. برخوردها از ابتدا دوستانه بود … شما بخشی از امت هستید. به جامعه خوش آمدید “.

ادامه رشد هیدایاح بسیار مهم است، زیرا دالتون می داند که هنوز مسلمانان دگرباش جنسی بسیاری در دنیا هستند که حمایت لازم را دریافت نمی کنند.

او می خواهد به هر مسلمانی مسلمان دگرباش در دنیا سلام کرده و آنها را به ملحق شدن به جامعه هیدایاح دعوت کند.

ما همه جا هستیم، آزاد و برابر:

‌‎فیس بوک ما:
‌‌‌‌‏https://m.facebook.com/DharmaMartia
وب سایت ما:‏
‌‌‏http://dharmamartia.org
‌‎صفحه خبر وب سایت :
‏http://news.dharmamartia.org/
اینستاگرام ما:
‏dharma_martia
توییتر ما:
‏@DharmaMartia ‌‎
کانال تلگرام ما:
‌‌‏https://telegram.me/DharmaMartia
‌‎همکاران ما:
‌‌‏رسانه همیاری: ‌‌‏
‏http://media.hamyaari.ca
‌‌‏ فضای اختصاصی دارما و مارتیا در تریبون زمانه:
‏www.tribunezamaneh.com/archives/author/dharma-martia
سایت پلنت ترنسجندر:
‏www.planettransgende
منبع:
https://www.gaystarnews.com/article/im-a-bisexual-muslim-and-im-proud-of-it/#gs.jpotFnQ

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com