این نکته بسیار مهم است. تا حدود سه هزار سال پیش، مبادلات کالا و خدمات بر اساس تَهاتُر (مبادلۀ کالا با کالا) بود- ولی برخی کالاها بادوام و ارزشمندتر بودند- تا حدودی نقش پول (کالای واسطۀ معاملات) را ایفا میکردند. تا اینکه از برخی فلزات گرانبها یعنی طلا و نقره سکه ضرب شد؛ چون گرانبها، کمیاب، باارزش و پُردوام بودند؛ اینگونه واحد پول کاربردی واقعی پدیدار گشت.
ضرب سکههای طلا و نقره، به خوبی موجب تسهیل در تجارت و گسترش فعالیت اقتصادی شد. مردم، ماحصل و دستآورد کار اقتصادیشان میتوانستند، برای مدت دلخواه نگهداری و پس انداز کنند. هرگاه نیازمند بودند آن را هزینه کنند، و یا آن را به دیگری قرض/وام دهند.
تا آنکه در یکی-دو سدۀ اخیر انتشار اسکناس کاغذی و ضرب مسکوکات با استفاده از مَتریال کمبها مانند مس و غیره رواج یافت. که در واقع ارزش آنها نه به خود مَتریال سکه و اسکناس، بلکه به ارزش درج شده روی آنها بستگی داشت.
در ابتدای امر، اسکناس، در واقع، حوالهای بود که معادل مقدار معنی از سکه طلا یا نقره را تضمین میکرد. شبیه یک چک یا سفته بود. این نوع اسکناس، یک ابتکار یا اختراع خوبی بود، چون در امر نقل و انتقال پول و امنیت سهولت ایجاد کرد. لازم نبود کیسه یا صندق بزرگی برای وجوح بالا، اشخاص با خود حمل کنند.
مثلاً اسکناس ۱۰۰ واحدی برابر با فلان مقدار طلا است! این ادعا تا زمانی که واقعاً نهاد (مثلاً بانک مرکزی) منتشرکنندۀ اسکناس و سکه، توانایی عرضه طلا و نقره داشت معادل این نوع پول، خیلی کاهش ارزش واحد پول نمییافت؛ ولی رفتهرفته مردم آگاه شدند که داستان چیز دیگر است؛ در واقع چاپ اسکناس، به هدف جبران کمبود طلا و نقره، و سرپوش گذاشتن بر هزینههای فراتر از درآمد حاکمیتها شد!، پس ارتباط مستقیم ارزش درج شده روی واحد پول با فلزات گرانبها وجد نداشت، و در نتیجه هر ساله شاهد کاهش ارزش واحد پول چاپی/ضربی با عین المثل کالاهای باارزش و با قابلیت حفظ سرمایه بودند، مانند طلا و نقره!؛ این یک سوءاستفاده از سوی اغلب حاکمیتها، از این نوع پول بود، در عمل آنها (جامیت و…)، کالا و خدمات مردم به هیچ و مفت میخریدند!
این معضل، وقتی اتفاق افتاد، که ارزش مندرج روی پول کاغذی (و سکه از فلزات کم ارزش)، دیگر مقدار ثابت تضمین شده با طلا و نقره نداشتن.
گرانی ناشی از “دِگرش بَد در ماهیت و کارکرد پول”، مصنوعی و غیرمنطقی بوده است. عملاً پولهای امروزی، ماهیت کارکردیاش برای سهولت فعالیت اقتصادی از دست داده، و خود عامل ایجاد دشواری برای فعالیت اقتصادی شده است!
هر چند از نگرش برخی، این توضیح واضحات است، اما باز مثالی میزنم؛ میدانیم برای اندازهگیری طول، واحد سنجه یعنی متر است. در واقع یک متر، یک سَنجۀ تسمه مانند از فلز آلیاژی خاص است، که سازمان هانی اندازهها، آن را در جای امن، تحت شرایط استاندارد و حفاظت شده، نگهداری میکند. تمامی ابزارهای متری بر اساس همان متر استاندارد هستند. حال اگر کسی، بهخواهد سوءاستفاده کند، این مقدار استاندارد را کم یا بیشتر کند، ممکن است حتی منجر به فاجعه ختم شود!
پول هم، در واقع یک واحد سَنجش برای ارزش کالا و خدمات است، حال اگر واحد پول، خودش متغیر و نامعتبر باشد؛ مثلاً دائم، تحت تاثیر عوامل متعدد، از سنجهگریاش، کم و یا بیشتر شود، دیگر نمیشود ارزش سایر کالا و خدمات را با آن سنجید!
این معضل وقتی شدت یافت، که بعد از جنگ جهانی دوم، کشوری مثل ایالات متحدۀ آمریکا، واحد پولش (دلار) ارز بین الملی عمده شد؛ و مقامات این کشور اعلام کردند، مبنای پشتوانه و ارزش واحد پول ملیاش را بر اساس تولید ناخالص است!
اساساً تولید ناخالص یک مقولۀ پیچیده و آسیبپذیر است، تحت تأثیر پارامترها و عوامل مختلفی است، گاه شناخت و کنترل دشوار است. حال چه به رسد به اقتصاد آمریکا که دائما مقروض است و اسکناس بدون پشتوانه چاپ میکند!، حتی بودن پشتوانه تولید ناخالص ملی! چرا که تقریباً همه ساله آمریکا با کسری تراز تجاری خارجی مواجه است، پس سالانه و دائما از پشتوانه دلار کاسته میشود. مجموع بدهی حاکمیت آمریکا اکنون نزدیک به کل تولید ناخالص سالانه این کشور رسیده است! نقش دلار جهان، همراه با کاهش ارزش دائمی اش، در نهایت موجب کاهش قدرت خرید افراد با درآمد ثابت، یعنی مزدبیگران در همۀ جهان میشود.
لطفاً سوءتفاهم پیش نه آید، حقیقتاً طرح این انتقاد، در جهت ستیز با آمریکا و هیچ کشور دیگری نیست، بلکه گفتن واقعیت اقتصادی موجود است. اتفاقاً این معضل، خود آمریکا را هم آسیبپذیر کرده است. از آنجا کشورهای مثل آمریکا، چین، ژاپن و اتحادیۀ اروپا و امثالهم، عمدۀ فعالیت اقتصادی جهان را دارند، اگر آسیب بزرگ به اقتصاد به هر کدام به آنها بهخورد، میتواند اثر وخیم بر اقتصاد و سرنوشت معیشتی سایر مردم جهان بگذارد. نیت و هدفم خیر است از برای همۀ مردم جهان.
ادامه را حتماً بخوانید تا از حقایق کلاه برداری حاکمیتها از پول کاذب ممطلع شوید
http://pakabara.blogfa.com/post/54
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.