زندگی به عنوان یک ترنسجندر متاسفانه در بیشتر مواقع به معنی تجربه تبعیض، قضاوت و حتی آسیب و خشونت فیزیکی است.
این تجربههای منفی ناشی از همپوشانی مجموعهای از عوامل اجتماعی است که ما آنها را تحت عناوین ترنسجندرستیزی، ترنسهراسی و cis-sexism خطاب میکنیم.
امروز قصد داریم تا در مورد cis-sexism صحبت کنیم. مفهوم این واژه یعنی برتر دانستن افراد همسوجنس یا سیسجندر و قضاوت و تبعیض علیه افراد ترنسجندر است. در این مفهوم تجربیات و زیست افراد سیسجندر معتبر و طبیعی است اما تجربیات و زیست افراد ترنسجندر نامعتبر قلمداد میشود.
برای مثال:
▪ فرض این که افراد یا مرد یا زن هستند. (مثل استفاده از عباراتی مانند: برادران و خواهران که فرض میکند همهی افراد مرد یا زن هستند.)
▪ فرض اینکه فردی سیسجندر است زیرا از ظاهر او نمیتوان ترنس بودنش را حدس زد.
▪ فرض اینکه فردی که مرد است همیشه به عنوان مرد معرفی شده، در فضاهای مردانه گنجانده شده و تجربه زیستی را داشته که فرهنگ رایج از مردان انتظار دارد.
▪ باور اینکه زنانگی و مردانگی افراد ترنس، تنها تقلیدی از زنانگی و مردانگی افراد سیسجندر است و یا تجربهی افراد ترنس از جنسیت به اندازه تجربهی افراد سیسجندر از جنسیت دارای اعتبار نیست.
درحالیکه تجربیات جنسیتی در زندگی تنها مخصوص افراد سیسجندر نیست، تجربیات یک ترنس زن، دقیقاٌ تجربیات زنانه هستند به همان معنا که تجربیات یک زن سیسجندر، تجربیات زنانه هستند. هویت زنانه داشتن حتی در یک مدرسهی پسرانه و جسم مردانه، باز هم یک تجربهی زیست با هویت زنانه است.
به جز در زمینهی پزشکی، فرض کردن اینکه مثلا زنان سیسجندر و ترنسهای مرد اساساً چون اندام جنسی و تولیدمثلی یکسانی دارند پس جز یک گروه منسجم اجتماعی (زنان) هستند، نادرست و مضر است.
حتی در زمینههای پزشکی، سخنرانان باید مراقب باشند که از دایره واژگان صحیح برای خطاب قرار دادن افراد استفاده کنند و به خوبی تفاوت جنس زیستشناختی و هویت جنسیتی را درک کرده باشند.
راههای ارتباط با ما:
پیامک در تلگرام
کانال تلگرام
اینستاگرام
فیس بوک
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.