در چند روز گذشته، امنیتی ها و نظامیان سرمست از بسته شدن پرونده دراویش گنابادی با بستن تمام مسیرهای پاسخگویی دراویش گنابادی در جاده یک طرفه تبلیغات دروغین میتازند.
ماجرای بیانیههای به نام تابنده چیست؟
آنان قطب دراویش را در تنگ ترین حصر تاریخ معاصر برده و دستگاه انتشار تبلیغات یک طرفه خود را به بیت نورعلی تابنده منتقل کردهاند و به فاصله سه روز ، سه بیانیه – از اویی که اگر یک جستجوی ساده کنید در سالهای گذشته ، جزء توصیه و سفارشهایی عمومی در موضع اخلاق و تصوف و وحدت نخواهید یافت – منتشر کردهاند با محتوای وحدت شکنانه درویشان .
محور بیانیهها بر تبری از چند موضع کلیدی است که نقطه قوت جمعیت ۱۰ میلیونی دراویش در این سالهاست و نابودی آن، آرزوی دستگاه امنیتی – نظامی حاکم بوده است .
«نیامدن به تهران»، «تعطیلی قریب به اتفاق مناسک درویشی در تهران»، «برائت از سایت مجذوبان نور» – کلیدی ترین کانون اتحاد و اطلاع رسانی دراویش – و «تبری از ۶۰۰ نفر از کسانی که تحت عنوان آشوبگر در بازداشت هستند»!
تنها نگاهی به آخرین توصیههای قطب دراویش در ویدیوی منتشر شده که کنترل دولتسرا هنوز در اختیار مقامات امنیتی قرار نداشت، نشان میدهد که تابنده به موازات تاکید بر مشی خشونت پرهیزی، از «مقاومت در مقام دفاع» سخن میگوید .
آنگونه که مقامات انتظامی مدعیاند ، ۶۰۰ درویشی که در بازداشت به سر میبرند به شکل هدفمند -بخوانید فعالترین آنها در عرصه خبر و شبکههای اجتماعی – دستگیر شدهاند.
گزارشهای دریافتی از سراسر کشور هم حاکی است که در حال حاضر همه حسینیههای دراویش در کشور به حال تعطیل در آمده و مجالس آنان تعلیق شده و در همه مبادی و ایستگاهها قطار ، اتوبوس و هواپیمایی، برنامه دستگیری و حبس دراویش به اجرا در آمده است.
روایاتی دروغ از نیمه ماجرا!
در بسیاری از ویدیوهای منتشره و اطلاعیههای حکومتی و سخنگویان آنان، نقطه آغاز ماجرا در تبلیغات از مقابل یک کلانتری آغاز میشود که عدهای درویش خشمگین خواستار آزادی چند هم مسلک خود هستند!
قطعه بعدی پازل، نمایش اولتیماتوم تنی از دراویش مقابل کلانتری و رواداری پلیس و نهی محترمانه نمایندگان دراویش از اعمال فشار به پلیس است که با یک فیلمبرداری حرفهای اجرا میشود و به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر میشود تا به بیننده القا شود که پیش از سرکوب آنان، همه اقدامات مصالحه جویانه به بنبست رسیده است!
اگر این روایت مسلط را بپذیریم که ماجرا از مقابل کلانتری آغاز شده، آنوقت قاعدتا باید مسولیت حجم سبوعیت اعمال شده بر دراویش، ثبت شده در عکس ها و ویدیوهای منتشره، بر عهده نیروی انتظامی باشد که در خیابان و یا بازداشتگاه بر دراویش وارد آمده است .
به این روایت توجه کنید:
رئیس پلیس تهران به اتفاقاتی که آن را «غائله اخیر پاسداران » نام نهاد اشاره کرد و گفت: بعد از تجمع اعضای این فرقه مقابل کلانتری پاسداران و ناکامماندن تلاش آنها برای ورود به کلانتری، این افراد از محل متواری شدند و مقابل منزل «تابنده» در گلستان هفتم تجمع و مزاحمتهای زیادی را برای مردم این منطقه ایجاد کردند بهحدی که برای مردم و اهالی گلایههای بسیاری بهوجود آمد و در حالی که مأموران پلیس قصد داشتند تا نظم و آرامش را به منطقه بازگردانند بهیکباره فردی جانی پشت فرمان اتوبوسی قرار گرفت و با حمله بهسمت مأموران پلیس و پس از تخریب چندین خودروی پارکشده در محل ۳ نفر از مأموران پلیس را شهید و ۹ نفر دیگر را مجروح کرد.
ماجرا چه بود؟
سوال این است که چرا تمام روایتهای رسمی از لحظه بازداشت چند درویش به جرم سرقت و بعد تجمع درویشان برای آزادی آنان آغاز میشود؟!
چرا به نقش کانالهای تلگرامی تحت کنترل اداره « فرق و ادیان » و برخی محفلهای امنیتی برای ایجاد زمینه نامنی ذهنی و روانی در میان درویشان و حضور آنان در تهران اشاره نمیشود؟
چرا اشاره نمیشود که اولین بار این کانالهای معلوم الحال، چند هفته قبل، موضوع حصر و راه اندازی پست ایست و بازرسی در «گلستان هفتم» را مطرح کردند و متعاقب آن عدهای لباس شخصی مسلح یک دکه در مقابل گلستان هفتم خلق کردند!
همین پست بسیج و حضور پر تعداد و مسلح لباس شخصیها جرقه ماجرایی بود که موجب نگرانی دراویش در سراسر کشور و متعاقب ان حضور در پایتخت و در نهایت حضور در گلستان هفتم شد .
با حضور دراویش و درگیری مختصر، پست مذکور از لباس شخصیهای مسلح خالی شد و عدهای از دراویش در همان محل کار نگهبانی و محافظت از دولتسرای تابنده را بر عهده گرفتند.
عکسها و ویدیوهای منتشره پس از آن نشان میدهد که دراویش با گل و شیرینی از مزاحمتهای مختصر ایجاد شده برای اهالی عذرخواهی میکنند و اهالی نیز با رویی گشاده حضور آنان را نه «زحمت » که «رحمت » ارزیابی میکنند!
درحالیکه فرمانده پلیس بسیار مشتاق است تا آغاز ماجرا را از دستگیری دراویش به اتهام سرقت، آغاز کند ناخواسته در بخشی از کنفرانس مطبوعاتی خود به هماهنگی و حضور لباس شخصی ها اشاره دارد .
فرمانده پلیس می گوید: در تجمع یک ماه قبل، این افراد بهبهانه برقراری پست ایست و بازرسی در خیابان پاسداران، دست به تجمع زدند و این در حالی بود که ما قبلاً نیز اعلام کرده بودیم که در دهه فجر فعالیت بیشتری خواهیم داشت و برنامههای ویژهای کنار بسیج انجام خواهیم داد، ولی این افراد اجرای طرح ایست و بازرسی (بسیج) را بهانهای برای تجمع خود کردند!
این اظهار نظر ناب که به نوعی هماهنگی پلیس با نیروهای خودسر را نشان میدهد از آن جهت اهمیت دارد که میتواند نشان دهنده ریشه و زمینه شروع خشونتها باشد .
روایات سانسور شده برخی از اهالی و اعمال فشارها به برخی (پست اینستاگرامی فرخ نژاد) برای تغییر روایت صادقانه خود که از «ماجراجویی لباس شخصیها» و بعد از آن «عصبانیت دراویش» سخن به میان آورده بودند، قطعه ناهماهنگی بود که وارد این پازل شده بود و نقش هماهنگ بحران آفرینان برای بحران آفرینی را لو میداد .
ماجرای مجروحان بیشمار و کشتهشدگان دراویش که به سرعت جنازهشان از محل خارج شده و هنوز عدهای به تصور اینکه در زندان به سر میبرند گزارش مفقودی آن را ندادهاند، به اضافه عکسها و تصاویری از دراویش مضروب و مجروح نشان میدهد چه حجمی از «ماجراجویی»، قبل از ماجرای «اتوبوس مرگ» رخ داده بود.
هر پناهگاهی باید ویران شود
برخی از ویدیوها نشان میدهد که در نزدیک به یک ماه حضور دراویش در گلستان هفتم، اهالی شاهد آب و جارو کردن خیابان توسط دراویش بودند.
اما در میان تصاویر و ویدیوهای منتشره در روز درگیری، یک منزل تخریب شده نشان داده میشود که به گفته رییس پلیس ، یک باب از ۱۹ پلاک تخریب شده در جریان درگیریهاست.
رحیمی، رییس پلیس، در پاسخ به سؤالی درباره میزان تخریب اموال مردم در این ماجرا گفت: «براساس آمارهایی که گزارش شده، ۲۶ دستگاه خودروی ساکنین و ۱۹ پلاک از منازل مردم در این منطقه تخریب شده که عمده این اتفاقات در حین عملیات و توسط اعضای این فرقه انجام شده است.»
مستندی برای رد این ادعا وجود ندارد، اما هنوز مردم موضوع تخریب خودروها و خانههایی که در ماجرای اعتراضات ۸۸ بدون پرده پوشی توسط نیروهای ملبس به یگان ویژه به بهانه همراهی اهالی و صاحبان آن با معترضان، تخریب شد را فراموش نکردهاند.
در گفت و گویی که با چند تن از حاضران و اهالی محل صورت دادم و به دلایل امنیتی از ذکر نام آنان خودداری میکنم، فقط در باره همان خانه تخریب شده مشهور که ویدیوهایش منتشر شده، روایت واحدی از تخریب آن توسط لباس شخصیها به بهانه پناه دادن به دراویشی که از صحنه سبوعیت گریخته بودند، شنیدم.
در حال حاضر صحنه خسارات، بسیار غیر عادی مینماید و جای سوال زیادی دارد.
«خبر» کشته شدن سه نیروی انتظامی شامل یک سرباز و دو نیروی کادر که حاصل راندن اتوبوس به سمت نیروهای ضد شورش است و دو بسیجی (همان لباس شخصیها) که چهره یکی از آنها پر از ساچمههایی است که از یک سلاح ساچمهزن شلیک شده است و شهیدی نام گرفته که توسط دراویش کشته شده است ولی شواهد و قرائن بعد از آن نشان میدهد به اشتباه از سوی نیروی انتظامی هدف قرار گرفته، منتشر شده است. البته بسیجی دوم در واقع کشته نشده و هنوز در بیمارستان در کماست. یعنی کسی را پیش از کشته شدن شهید نامیدهاند. اما از طرف مقابل، صدها مجروح با جراحت جزیی تا جراحت منجر به کمای دراویش و مرگ سه درویش به نقل از سایت زیتون، حاصل این درگیری است .
از ماجرا یک تصویر از سلاحهای کمری و شکاری به همراه چندین ابزار مصرف مواد روانگردان و مخدر منتشر شد و گفته شد منتسب به دراویش است ولی با افشاگری برخی از فعالان مجازی مشخص شد که عکس مربوط به ماهها قبل است و از سلاحهای اخذ شده در طرح جمع آوری اراذل و اوباش گرفتهاند. به این ترتیب، سریع سر و ته این پازل ضعیف به هم آمد!
روایتی مشکوک از «اتوبوس مرگ»
در میانه درگیریها ، فیلمی تیره و محو از اتوبوسی سفید رنگ به فضای مجازی راه یافت که در صحنه حمله و تعقیب یک عده یونیفورم پوش و فرار عدهای دیگر که مشخص نیست از دراویش یا لباس شخصیها هستند به سوی یونیفورم پوشان میراند و آنها را از عملیات باز میدارد .
حدود ده ساعت بعد همان اتوبوس در حالیکه به جایی منتقل میشود در شهر گردانده شده و اینبار در سمت راست آن بر روی شیشه از ابتدا تا انتهای خودرو خطی از اثر شلیک منظم با سلاح جنگی مشاهده میشود .
فیلمبرداری از این آلت قتاله (اتوبوس) که بدون همراهی پلیس در حال حرکت است و اکنون سوراخهای روی شیشه آن نشان از شلیک رگباری با سلاح جنگی دارد و نه ساچمهای که سلاح مورد استفاده در اعتراضات است، خیلی با خونسردی صورت میگیرد و ادبیات راوی در فیلم برای بسیاری از ناظران، یادآور همان ادبیات «داش مشتی» لباس شخصیهاست.
این ویدیو و عکس بعدی منتشره از اتوبوسی با پلاک مخدوش نمره کرج که نشان میداد سرویس ایاب و ذهاب ایران خودرو است- ایساکو در اطلاعیهای، اصالت و حتی احتمال کارکرد این خودرو را زیر سوال برد – سوالات زیادی با خود به فضای مجازی وارد کرد .
چگونه آلت قتل (اتوبوس) بدون اسکورت ماموران پلیس در شهر گردانده میشود؟ چگونه یک تعقیب کننده در پشت سر، مشغول فیلمبرداری بدون استرس است؟ چگونه و کجا و کی سوراخهایی با سلاح جنگی روی آن نقش بسته حال آنکه گزارشی از استفاده از سلاح جنگی و به صورت رگباری در صحنه درگیریها مخابره نشده و بنا به گفته سردار منتظر القائم سخنگوی پلیس، راننده آن بلافاصله در محل جنایت دستگیر شده است!؟
بررسی محتوای ویدیوی انتقال اتوبوس که بر روی آن لگوی @begooazadi درج شده به شدت تبلیغی بودن و تخریبی بودن هدف تهیه کننده از درج لگوی «بگو آزادی» را به نمایش میگذارد، چیزی شبیه فیلم پاره کردن و آتش زدن تصویر خمینی در وقایع ۸۸ است که معلوم شد برای مقاصد خاص و توسط نیروهای امنیتی صورت گرفته بود.
با توجه به سوء استفاده امنیتی از اتوبوس در دو دهه گذشته و خصوصا قدیمی و غیر قابل استفاده بودن این خودرو در تهران، چگونه یک اتوبوس قدیمی که معلوم نیست متعلق به کیست، سه روز اجازه داشته در صحنه قرق شده گلستان هفتم پارک شود و آماده و روشن باشد تا “درویشی خشمگین” چنانکه مقامات امنیتی بنا بر اعترافات تلویزیونی میگویند از آن بنا به یک باره به عنوان سلاحی مرگبار استفاده کند؟
ثلاث، متهمی که کسی او را نمیشناسد
یاور ثلاث پس از آن معروف شد که در یک ویدیوی منتشر شده که ظاهرا هدف از انتشار آن آوردن نام «متهم» است و نه هیچ چیز دیگر، نامش طرح شد، چرا که این ویدیو غیر از تاکید بر نام ثلاث، حاوی هیچ اتفاق بصری جالب توجهی نیست.
نام او پیشتر به همراه تعدادی دیگر به عنوان بازداشت شدگان به شدت مجروح از سوی سایت مجذوبان نور در فضای خبری و مجازی منتشر شده بود .
به هر حال یا روایت سردار منتظر المهدی سخنگوی ناجا که گفت قاتل بلافاصله پس از ارتماب جرم دستگیر شده صحیح است و یاور ثلاث در همان خیابان و همان لحظه دستگیر شده یا روایت مجذوبان نور که میگویند ثلاث از چند ساعت قبل از حادثه اتوبوس در بازداشت پلیس بوده است. منتهی مساله صحنهسازی اتوبوس مذکور و سوالات قبل همچنان قابل طرح است در خور پاسخ روشن است.
روزنامه کیهان هم نوشت : اتوبوس مذکور متعلق به یکی از پیروان فرقه گنابادی به نام «یاور محمد ثلاث» و با پلاک شهرستان بود که در روزهای اخیر در حاشیه خیابان گلستان هفتم متوقف بوده است.
کیهان ادامه میدهد راننده اتوبوس دیوانه بلافاصله پس از این اقدام وحشیانه توسط ماموران نیروی انتظامی حاضر در صحنه دستگیر شد.
در عین حال دراویش میگویند ، این فرد در میان ما شناخته شده نیست و ممکن است درویش باشد یا نباشد! در این میان نمایش اعتراف تلویزیونی ثلاث در حالیکه کاملا تحت تاثیر دارو یا موادی دیگر است نیز بر سوالات افزوده است!
چگونه امکان دارد اعترافات شخصی با این مختصات سلامتی بر روی تخت بیمارستان مستند صدور ادعا نامه و کیفرخواست توسط دادستان شود!
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران از صدور کیفرخواست در مورد عامل شهادت سه نفر از مأمورین ناجا به اتهام قتل عمد خبر داد. او گفت: نامبرده که در تاریخ ۳۰ بهمن در یک اقدام مجرمانه با اتوبوس سه نفر از مأمورین ناجا را به شهادت رسانده بود توسط مأمورین پلیس دستگیر و پس از انجام تحقیقات به قتل مأمورین اعتراف کرده است.
دادستان تهران افزود با توجه به درخواست قصاص اولیای دم، نامبرده به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد!
با این اعلام، مرحله بعد در این داستان (نمایش خیالی و پر ابهام) احتمالا به شرح از پیش آماده شدهای رقم خواهد خورد .
فیلم تقطیع شده بر انبوه سوالات میافزاید و امروز سوال افکار عمومی میتواند این باشد اگر نظر مردم اینقدر مهم است که کمتر از ۲۴ ساعت یک آدم به شدت کتک خورده در مقابل تلویزیون اعتراف به قتل کند، چه ضرورتی باعث شده این فیلم تقطیع شود؟
جوابهای ثلاث در فیلم مربوط به چه سوالی است؟ چرا سؤالها مفقود است؟ سوال کننده کیست؟ آیا نمونه دیگری وجود دارد که یک متهم به قتل توسط یک خبرنگار بازجویی شده باشد با بازجویی نقش یک خبرنگار تلویزیونی را بر عهده بگیرد؟
این سوال را هم باید تکرار کرد که چطور کسی که بر اساس اخبار موجود ساعاتی قبل دستگیر شده و خبر دستگیری آن منتشر نیز شده، میتواند راننده اتوبوسی باشد که بعدا اقدام به راندن به سمت نیروهای مهاجم انتظامی کرده است؟
سوال جدی دیگر این است که در قبال پلیسی که به سوی دو طرف درگیر (دراویش و لباس شخصیها) یورش میبرد از چه کسی احتمال واکنش تندتری وجود دارد؟ کسی که به شدت کتک خورده (دراویش) یا کسی که کشته داده (لباس شخصی ها) !؟
نباید فراموش کرد لباس شخصیهایی که در این موارد دست به جنایت زدهاند و آن را ذیل حمایت از رهبری توجیه کردهاند کم نیستند و نه تنها توبیخ و مجازات نشده اند که تشویق هم شدهاند .
نحوه ورود دادستان به موضوع هرگز نشانه خوبی برای تحقیق و دادخواهی بروز نمیدهد!
در مورد متهم ، هیچ سندی جز همان مکالمه مشکوک ویدیویی و اعترافات تحت شکنجه تلویزیونی وجود ندارد که اگر وجود داشت تا کنون حتما منتشر شده بود .
یک تحقیق بیطرف و یک محاکمه عادلانه در موضوعی ملی که به دلیل نوع سبوعیت اعمال شده اکنون جهانی هم شده میتواند صدق وکذب ادعای دادستان و سناریو پردازان را روشن کند .
حق محاکمه عادلانه حتی برای یک جنایتکار در دنیای مدرن پذیرفته شده است و قطعا وجدان جمعی ایرانیان هرگز این بازی ضعیف را با دادخواهی اشتباه نخواهد گرفت .
خط ترسیمی کیهان!
بیاعتبارترین رسانه تاریخ ایران، کیهان مینویسد: «… دراویشی عجیب و غریب با کت و شلوارهای فاستونی انگلیس، سوار بر خودروهای شاسی بلند در خانههای اشرافی کاخ گونه و تابعیت دوگانه با خانههایی مجللتر در پاریس و لندن بر خلاف دراویش قبل پرخور، کاخنشین، خشن، کوکتل به دست و ناجوانمرد به بهانه دستگیری یک سارق کشور را درگیر آشوب و بحران میکنند، آدم میکشند، به اموال عمومی خسارت میزنند و خانه ها و اموال مردم را تخریب میکنند.»
با خط ترسیم شده کیهان ، حال باید منتظر بنیانکنی اقتصادی دراویش بود نه نظیر آنچه که تحریم محصولات موسسات اقتصادی منتسب به آنها در فضای مجازی در حال شکل گیری است بلکه فراتر و سختتر از آن از سوی نهادهای امنیتی ، شبیه آنچه فرقه فاسد ولایت در چهل سال گذشته در مورد بهاییت و سایر مسلک ها در پیش گرفته است .
گام اول پیروزی، شکست اتحاد حریف بزرگ است
اولین گام برای غائله آفرینی در موضوع دراویش گنابادی شایعه حصر رهبر درویشان بود که در ابتدا در کانالهای مرتبط با نهادهای امنیتی مطرح و متعاقب آن برخی کانالهای تلگرامی آن را منتشر کردند .
هشدار سایت مجذوبان نور و دست اندرکاران امور دراویش موجب شد تا سناریوی حصر چند هفته قبل از این ماجرا عقیم بماند .
آنچه در بیانیههای اخیر رهبر محصور دراویش آشکارا دنبال میشود اختلاف افکنی میان دراویش است و بازداشتهای هدفمند نشان میدهد هدف دست اندرکاران سایت مجذوبان نور و جدا کردن این حلقه اصلی از بیت قطب دراویش است .
رحمانی فضلی وزیر کشور حسن روحانی می گوید: ما انتظار داریم که جریان اکثریت از جریان افراطی وابسته جدا شود و برای اینکه اکثریت جریان از اقلیت جدا شود اندکی صبر کردیم و گرنه جمهوری اسلامی و نیروهای مقتدر آن در برخورد با خشونت و افراط لحظهای تردید نمیکند!
پایان
حقانیت مسلک درویشی برای امثال من در جامعه امروز همان قدر واجد ارزش و حقیقت است که هر آیین دیگری، اما مسلک درویشی نه از خلال حرفها که از میان رفتارها نمود پیدا میکند .
چهار دهه انسداد و مضیقه بر سر راه آن، خیلی میلیونی از سالکانی پدید آورده است که خط قرمز خود را بیت مقتدایشان قرار دادند. آنان بر سر عهد خود با جان و نه با حرف و مال ایستادهاند، اگر نتوانستند بیت رهبر خود را از حصر و تعدی باز دارند، هسته مرکزی آن حرمت و اعتبار آن را با قبول مسولیت همه خشونتهای تاریخی اعمال شده از سوی فرقه ولایت پذیرفته اند .
با اینحال هر قدر که سرمستان فاسد قدرت و ثروت در فرقه ولایت به این تفکیک تبلیغی کوتاه مدت دلخوش باشند، درویشان نیز آموختهاند این انفکاک ناگزیر اعمال شده از سوی تاجران دین را با آموزهفیهای مبتنی بر وحدت گسست ناپذیر معامله نکرده و تسلیم این صحنه آرایی تکراری نخواهند شد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
به نظرم تحلیل خوبی بود. مشکل جمهوری اسلامی و قوه قضاییه اش این است که قادر به اقناع افرادی که حداقلی از شعور و آگاهی را دارند ،نیست .ما نه در محاکمه کرباسچی نه در محاکمات کوی دانشگاه نه در محاکمه های مفاسد اقتصادی نه در محاکمات وقایع ٨٨ و نه در هیچ پرونده ای که توجه افکار عمومی به آن جلب شده باشد، حتی درصد کوچکی هم احتمال ندادیم که عدالت اجرا شده باشد . وجدان جمعی ما همیشه فکر می کرد که دارد یک نمایشنامه می بیند
شنبه, ۵ام اسفند, ۱۳۹۶
دراویش اعتراض میکردند به ناجمهورى اهریمنى. رژیم حمله مسلحانه کرد. از خود به حق دفاع کردند. همین!
شنبه, ۵ام اسفند, ۱۳۹۶
به بقیه موارد کاری ندارم ولیدوست عزیز این اتوبوس من از چند هفته پیش تو پاسداران دیده بودم توش می خوابیدن استراحت میکردن
یکشنبه, ۶ام اسفند, ۱۳۹۶
ناشر این مقاله وقتی فرقه نعمت الهی یا هر فرقه ای رو برابر فرقه بهاییت میاره و دشمن اصلی رو حکومت جمهوری اسلامی میدونه. یعنی راه خودش رو مشخص کرده و دشمن حکومت هست و همراه فرقه های امثال بهاییت.
خوب این یعنی این که تاریخچه این فرقه با فرقه بهاییت یکی هست. و دیگه نیاز به شرح و اظهار نظر نداره.
یکشنبه, ۶ام اسفند, ۱۳۹۶
شما که میگی “فرقه نعمت الهی یا هر فرقه ای رو برابر فرقه بهاییت میاره”.یا این متن درست نخوندی یا متاسفانه درک درستی نداری و یا به خاطر یه ساندیس داری غرض ورزی میکنی.آدم دشمن حکومت باشه بهتر از اینه که دشمن مردم باشه.برو به فروشت برس.
یکشنبه, ۶ام اسفند, ۱۳۹۶
خیلی کاری به ابعاداعتقادی ماجرای دراویش ندارم قضاوت دراین باب نیازمندفرصتی دیگراست ولی نسبت به گزارش سرتاسرمتناقض راوی ماجرابایدگفت که اگریک تحلیل سیاسی یااجتماعی ازحداقل نرم های منصفانه وبیطرفانه ای برخوردارنباشدقطعابه ضدخودتبدیل خواهدشدو مخاطب رابه موضع دفاعی خواهدکشاند.عزیزی که مطالب فوق رابامشتی پیشداوری های وهم آلودن نگاشته بنظرم شماهم تفاوت چندانی باتحلیل های فضایی اصحاب کیهان نداشته وندارید.بقول خواجه شیراز(یکی ازعقل می لافدیکی طامات می بافد & بیاکین داوریها رابه پیش داور اندازیم) به امید یک جرعه انصاف!!!
دوشنبه, ۷ام اسفند, ۱۳۹۶