آیا بهطور پنهانی دائماً در حال قضاوت کردن دیگران هستید؟ مثلاً خواهرتان یک ماشین جدید میخرد و شما در دل میگویید این چهکاری بود؟ او احتمالاً از عهده مخارجش برنمیآید، او عرضه مدیریت پولش را ندارد! یا شریک زندگیتان به دیدن دوستانش رفته و ظرفهای کثیف را داخل ظرفشویی رها کرده و شما با خود میگویید او چقدر شلخته و تنبل است این مسئله من را دیوانه میکند.
بهطور روزمره مرتب خود را در موقعیتهایی مییابید که در حال قضاوت دیگران هستید و رفتار اطرافیانتان شما را عصبی میکند. معنی این چیست؟ آیا اطراف خود را از آدمهای بیمسئولیت و غیرقابلاعتماد پرکردهاید؟ آیا دنیا در حال از هم پاشیدن است؟ یا این تنها نشانهی وجود چیزی بسیار عمیق و بنیادی در شما است؟
وقتی ما دیگران را قضاوت میکنیم و یا حس میکنیم که با رفتار و حرفهایشان اصطلاحاً روی مخ ما هستند، درواقع احتمال دارد که بهطور ناخودآگاه در حال نسبت دادن احساسات پنهان خودمان به دیگران هستیم. ما دیگران را متهم به چیزی میکنیم که در اعماق وجودمان خود را به آن متهم میکنیم یا وجود آن مسئله را در خود رد میکنیم!
📌 اما چطور این اتفاق میافتد؟
برای مثال بیایید تصور کنیم که از “طرد شدن” و “رها شدن” میترسیم که ناشی از مسئلهای است که در کودکی برای ما رخ داده است. احتمالش زیاد است که حتی از این ترس باخبر نباشیم و آن را به رسمیت نشناخته باشیم یا حتی بدانیم که چنین ترسی داریم اما قبول نکنیم که اینیک مشکل است که باید به آن رسیدگی شود.
چه بدانیم چنین ترسی داریم چه ندانیم، حقیقت این است که بخش ناخودآگاه ذهن ما از آن خبر دارد و همیشه به دنبال فرصتی است تا این مشکل قدیمی را به طریقی حل کند. درنتیجه شما مرتباً در موقعیتهایی قرار میگیرید که این ترس شما وارد خودآگاهتان شود و به چشم بیاید.
بهبیاندیگر شما وارد روابطی با دیگران میشوید که این ترس یا حس ناشناخته را در شما تحریک میکنند.
مثلاً باکسی وارد رابطه عاطفی میشوید که رفتار سردی دارد، به قول معروف توی خودش است یا سرگرمی خاصی دارد که نمیخواهد یا نمیتواند شما را در آن شریک کند. رفتار شریکتان بهجای اینکه باعث شود شما با ترس “طرد شدن” خود روبهرو شوید و آن را به رسمیت بشناسید، سبب میشود تا بهطور پنهانی آنها را نقد کنید یا قضاوت نمایید.
شما فکر نمیکنید که هووم! من از این میترسم که او مرا رها کند و تنها بمانم. در عوض فکر میکنید که او هرگز با من وقت کافی سپری نمیکند. او همیشه در حال پول هدر دادن و خوشگذرانی است.
وقتی شما نمیخواهید یا نمیتوانید احساسات خود را به رسمیت بشناسید و قبولشان کنید این یک نشانه است که در اعماق وجودتان خود را دوست ندارید و وقتیکه خود را دوست نداشته باشید هرگز کاملاً با خود و دنیای اطراف خود به صلح نمیرسید.
همیشه چیزی برای غر زدن پیدا میکنید و افراد حاضر در زندگی شما همیشه به نظرتان ناکامل و مشکلدار میآیند زیرا فکر میکنید که خودتان ناکامل هستید.
تنها راهحل این مشکل این است که یاد بگیرید خود را دوست داشته باشید، احساسات خود را به رسمیت بشناسید و اگر مشکلی وجود دارد برای حل آن اقدام کنید.
به مثالی که زدیم فکر کنید به نظرتان کسی که ترس از طرد شدن دارد اما این را به رسمیت نمیشناسد، چقدر احتمال دارد که انواع رفتارهای بد شریک زندگی خود را تحمل کند و به قولی بسوزد و بسازد؟ فقط چون نمیخواهد این ترس را قبول کند و برای رفع آن تلاش کند یا حتی چقدر احتمال دارد به دلیل این ترس پنهان شریک زندگی خود را که واقعاً رفتار نادرستی ندارد و از همهجا بیخبر است بدون اینکه حتی خود متوجه شود با رفتار و گفتارش از خود برنجاند و طرد کند؟
راههای ارتباط با ما:
پیامک در تلگرام
کانال تلگرام
اینستاگرام
فیس بوک
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.