واقعاً شما روی آنرا دارید که بدون اشاره به کوتاهیهای خود، از من و معدودی مانند من بخواهید تا حالا و پس از آن سالهای سیاه، مطالب تازهای در نقد دولت نهم و دهم و طایفه احمدینژاد بنویسم؟
آن وقت که فریاد میزدیم و هشدار میدادیم، کجا بودید؟ فکر میکنید مثل خیلیها آدم فرصتطلبی باشم که افتادهها را لگد بزنم؟
آری دیدهام که عدهای از این «ظالمان عدالتستیز» اکنون ژست آزادیخواهی و عدالتطلبی به خود گرفتهاند. اما بجز اینها خیلیهای دیگر از ظالمان و آدمفروشان و آدمکشان و عمال ظلم و شکنجه را میشناسم و میشناسیم که اکنون سر و صورت خود را به شکلی که مناسب مقاصد «چندمنظوره» باشد، تغییر دادهاند و با راهاندازی وبلاگی یا کانالی میخواهند خود را منتقد و مبرای وضع جاری و روشنفکری کتابخوان و مردمدوست و حقطلب جا بزنند. درست مثل «شغالی که خود را در خم رنگ انداخت».
من زمانی عملکرد مرتبط با تاریخ و فرهنگ و باستانشناسی طایفه احمدینژاد را با شهامت و صراحت نقد میکردم و در بارهاش در رسانههای گروهی داخلی و خارجی مینوشتم و مصاحبه و مناظره میکردم، که آنها در اوج قدرت و محبوبیت بودند و شما در حال ارتزاق از آنها.
همان دولت موسوم و منتسب به «دولت امام زمان» و «معجزه هزاره سوم» که در یکدست پرچم امام زمان و در دست دیگر پرچم خونین کورش را گرفته بود و هاله نور را بر گردن خود و چفیه بسیجیان را بر گردن کورش میانداخت.
به هنگامی با آنها مبارزه میکردم که میبایست ملامتها و شماتتهای شما را نیز تحمل میکردم. جالب است که در وقت قدرت همراهیاشان کردید و در وقت محنت و پس از آنکه «تغار ماست افتاد و بشکست»، از آنها برائت میجویید و دنبال مقصر میگردید.
آینده را ما بهتر تشخیص میدادیم یا شما؟ فراموش کردهاید که در میان سکوت و بیاعتنایی شما که همدستان و حامیان دولت نهم و دهم بودید و از تمام ویرانگریهای آنان حمایت کردید، چقدر فرصتها از امثال من سلب شد و چقدر عرصهها بر ما تنگ؟ میدانید چند بار با رضایت قلبی و پوزخندهای شما کتابهایم توقیف و سانسور شد و از همهجا رانده شدم؟ میدانید چند بار مدیران وقت کنگرههای باستانشناسی را وادار کردند تا اسم و مقاله مرا از برنامهها حذف کنند؟ میدانید مدیران میراث فرهنگی با پروژههای تحقیقاتی مرتبط با من چه کردند؟
آیا بیاد دارید که دکان کورشپرستیهای جدید و خیمهشببازی منشور کورش قلابی را همین آقایان طایفه احمدینژاد با همراهی رسانهها و بوقهای تبلیغاتی شما براه انداختند و کتاب «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری»(+) مرا نیز توقیف و ممنوعالانتشار کردند؟ یادتان میآید که چقدر از محتوای کتابهای دیگر من بهرغم اعتراض و نارضایتیام، برای آن نمایشهای مسخره و عوامفریبانه سوءاستفاده کردند و در کمال «عدالت و آزادگی» توجهی هم به صدای اعتراض و حقطلبی یک نویسنده زنده و ذیحق نکردند؟
میخواهم نوشتن و توقیف چنین کتابی تا ابد در کارنامه افتخارات من و افتضاحات شما باقی بماند.
رسواییای که این طایفه بر سر شما در آوردهاند و باز هم در خواهند آورد، گوارای وجودتان باد! این ثمره ناله و نفرین «انسانهای رنجکشیده» است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.