مارسلا گراد، از نویسندگان آرژانتینیست که در افغانستان با کتاب “مسعود” شناخته شده است. کتابی که سال ۲۰۰۹ در انتشاراتی دانشگاه وبستر منتشر شده و از روزگار احمدشاه مسعود، از فرماندهان معروف افغانستان، میگوید با روایت دوستان و افرادی که با مسعود همراه بودهاند.
حالا مارسلا گراد در پی جمع آوری بودجهای ست که بتواند این کتاب را به فیلمی داستانی تبدیل کند. خانم گراد در صحبت اختصاصی با رادیو زمانه گفت امید دارم که، این کتاب که نتیجه شنیدنهای مداوم من است با همین دقت و همین ظرافتکاریهایی که در گرداوری آن خرج شده در ساختن فیلم نیز تدبغ یابد و فیلمی باشد برای شنیدن مردم افغانستان در داستان زندگانی احمدشاه مسعود. احمدشاه مسعود، از فرماندهان و مجاهدین افغانستان بود که نهم سپتامبر ۲۰۰۱ بر اثر انفجار انتحاری جان خود را از دست داد. با مارسلا گراد در باره تجربه نوشتن این کتاب گفتوگو کردم. کتاب مسعود در انتشاراتی دانشگاه وبستر در آمریکا منتشر شده و تا حال به چهار زبان ترجمه شده است.در باره احمدشاه مسعود کتابهای مختلفی نوشته شده اما این از معدود کتابهاییست که بنیاد “مسعود” پسندیده و به گفته مارسلا گراد، از او بابت گردآوری پارههایی از شخصیت و چهره کمشناخته مسعود با زبان و بیان مردم محلی، تشکر کردهاند.
شهزاده سمرقندی: خانم مارسلا گراد، ممنون از این که دعوت مارا پذیرفتید. لطفا از تجربه خود در تهیه کتاب “مسعود” بگویید. کتابی که حالا برنامه دارید آنرا به نمایشنامه تبدیل دهید برای فیلمی حماسی از روزگار مسعود.
مارسلا گراد: ممنون از شما که این فرصت را به من دادید. پیش از همه سلام میکنم به همه شنوندگان افغانستانی که این برنامه را میشنوند. باید بگویم که افغانستان کشور قلب من است. من عاشق افغانستان هستم. آرزو دارم افغانستان آزاد و شاد و خوشبخت باشد. برای همه ما مهم است که افغانستان به صلح و آرامش برسد.ایده کتاب از فیلمی شروع شد که از یک فیلمساز فرانسوی دیدم که از مسعود ساخته بود. چشمان مسعود و همراهانش در این فیلم چنان گیرا و نافذ بود که مرا درگیر خود کرد. احساس عجیبی در قلبم به وجود آمد که آن موقع نمی دانستم چیست اما خوشبختانه قلبم را دنبال کردم و نتیجهاش شد این کتاب.
به این گفتوگو میتوانید در اینجا گوش دهید:
شهزاده سرقندی: در یاد دارید که چه فیلمی بود و چه زمانی آن را دیدید؟
مارسلا گراد: بله. فکر کنم پس از درگذشت مسعود بود یک یا یک و نیم سال پس از فاجعه یازده سپتامبر که دوستی از من دعوت کرد بیایم منزلش و فیلمی از مسعود ببینم. داستان زندگی او این قدر عمیق بود که باید حتمی راه مناسبی پیدا میکردم تا بتوانم ماهیت اصلی مسعود را کشف کنم و تصمیم گرفتم که شیوههای مختلف داستاننویسی را دنبال کنم. از این رو شروع کردم به گردآوردن قصههای مردم و افرادی که از مسعود میگفتند زیرا مردم افغانستان با قصه و داستانگویی بزرگ شدهاند و برایشان مهم است. من آن قدر به قصههای مختلف آنها گوش دادم و ثبت کردم که نهایتا به من اعتماد میکردند و حرفهایی را میگفتند که به هر روزنامهنگار یا نویسنده ای نمیگویند. آنها متوجه میشدند که من دنبال سیاست نیستم بلکه صرف کشف شخصیت و ماهیت مسعود برایم مهم است. من میخواستم هستی این مرد غیرعادی را برای خودم و برای نسلهای آینده هم کشف کنم و هم ثبت کنم. این گونه فرد به فرد، آشنا به آشنایی پرس و جو میکردم و افرادی را پیدا میکردم که با مسعود دوستی و آشنایی نزدیک داشتند، مثل اقای خلیلی و عبدالله عبدالله تا بسیاری دیگران که ما اسمهایشان را نمیشناسیم. من موفق شدم بیش از ۵۰۰ داستان از روزگار مسعود جمع کنم که به من این جرات را میدهد که بگویم که خصوصیات ذاتی مسعود را کشف کردم.
شهزاده سمرقندی: و حالا که کتاب منتشر شده است آیا میتوانید بگویید که مسعود که بود و او را کاملا میشناسید؟
مارسلا گراد: با کمال فروتنی میتوانم بگویم که هست جنبههایی از زندگی مسعود که برای من آشنا نیست، اما من توانستم رسالت او را در این زندگی کشف کنم. کتاب من معرف مسعود و رسالت اوست. با این که هیچ گاه مسعود را دوران زندگانیاش ندیدهام اما میتوانم بگویم که با کمک مردم توانستم کارنامه او را آن گونه که در یاد مردمان محلی باقی مانده جاودانه کنم.به همه شنوندگان افغانستانی که به این صحبت ما گوش میکنند میخواهم بگویم که آن چه رسانهها برای افغانستان میکنند یا در معرفی حقیقت انجام میدهند هیچ است. همین طور رسانهها مسعود را هم درست معرفی نکردهاند. از نظر من مسعود از آن دست چهرههایی بود که هر هزار سال یک بار میآیند و افغانستانیها باید افتخار داشته باشند که چنین فردی در بین آنها به وجود آمد. این برداشت من است البته. باید بگویم که او خود مدام از خود انتقاد میکرد. در دفتر خاطراتی که از او به دست من رسید میخواندم که از تصمیمها و حرفهای خود انتقاد میکرد. او همیشه در حال اصلاح کردن خود بود و در راه بهبود دادن شخصیت خود بود. او اعتقاد داشت که ما باید از درون خود شروع کنیم تغییر دادن جهان را.
شهزاده سمرقندی: این تجربه هیچ تاثیری بر شخص شما آیا داشته؟
مارسلا گراد: خوشحالم که این را میپرسید. بله. این تجربه در من تاثیر گذاشت. چرا؟ چونکه به مدت چهار سال همهاش میشنیدم، میشنیدم و میشنیدم. مردم در باره این مرد هر چه میدانستند میگفتند و ثبت میکردم. احساس میکردم که آن چه مسعود میکرد از عشق بود. تمام قصههایی که ثبت کردم پاره جان و تن من شده حالا و من دقیق میبینم که چه گونه مسعود با تک تک پیروان خود از عشق و بخشیدن و آرامش درونی صحبت میکرده. شما تصور کنید در میان جنگ و خونریزی شما از جنگجویان خود بخواهید که بخشنده باشند و دل و ذهن با انتقام و قصاص آلوده نکنند. مسعود را چونین فردی دریافتم. همین بود که او به غیرممکن دست یافت. باید توجه داشته باشیم که افرادی مثل مسعود در افغانستان کم نیستند و باید روی آنها سرمایه گذاری کرد. مسعود دست پرورده غرب نبود. برای همین نمیخواهم مردم افغانستان مسعود را فراموش کنند. تنها در این صورت افراد مثل مسعود باز خواهند به وجود آمد. برای همین هم ساختن فیلم حماسی در باره روزگار مسعود به آینده افغانستان کمک خواهد کرد.
شهزاده سمرقندی: حدس میزنم که صحنههای این فیلم که قرار است ساخته بشود در ذهن شما به وجود آمده و آنها را آماده دارید که در این فیلم جای بدهید. میشود به ما بگوید که میخواهید این فیلم چه گونه باشد؟
مارسلا گراد: باید بگویم که دیروز یک نفر به من پیشنهاد مالی داد که کتابم را بخرد و فیلمی از آن بسازد که خودش در ذهن دارد اما من رد کردم. چون میخواهم این کار را درست و با افراد دلخواه خودم انجام دهم. این کتاب را با حس غریزی خودم انجام دادم با این که کمکهای زیاد گرفتهام و نمیخواهم همه اعتبار کتاب را به خودم اختصاص بدهم اما میدانستم که باید با تواضع به حرف خود مردم افغانستان گوش کرد و من گوش دادم و مسعود را آن گونه که در گفتار و در خاطرات انها خود را ثبت کرده بود گرداوری کردم و حالا این قصهها و داستانها به ما این فرصت را میدهد که فیلمی بسازیم بسیار نزدیک به شخصیت و عمق شخصیت این مرد غیرعادی. ما باید تاریخ سازی برای مردم افغانستان را پایان دهیم و بگذاریم این مردم خود تاریخ و چهرههای خود را ثبت کنند و ما تنها شنونده باشیم. چون من اعتقاد دارم که نجات دهنده از داخل این کشور سر میزند نه اینکه از بیرون وارد شود و همه مشکلات را حل کند.این فیلم هم باید همان گونه که در کتاب است نگاهی از درون باشد و نه نگاهی از بیرون. برای چنین پروژه فیلمی سخت است که از شرکتهای بزرگ فیلم کمک بگیرید و این نباید ما را دلسرد کند.من تنها نیستم. ما تلاش داریم با کمک مردم افغانستان و دوستاران افغانستان فعلا به مقدار بیست هزار دلار آمریکایی گردآوری کنیم تا فیلمنامه را با کمک فیلمنامه نویسان باتجربه بنویسیم. آن وقت راحت تر میشود برای فیلمی که شکل و ساختارش روشن است بودجه گرفت. اما بسیاری از شرکتها هستند که میخواهند این فیلم را بسازند و برایشان مهم نیست که فیلم از حس و مضمون اصلی کتاب دور شود. هدفشان فیلمی برای پر کردن جیبهای چند نفر است. من صبر دارم و با آرامش و صبوری که این کتاب را تهیه کردم و بیش از ۵۰۰ داستان و قصه را در طول چار سال به ثبت رساندم، فیلم را هم با همان شیوه می خواهم بسازم. من از دوستان افغانستانی دعوت میکنم که در گرداوری مبلغ برای فیملنامهنویسی به ما کمک کنند. زیرا ما احساس مسئولیت داریم که بیطرفانه این وظیفه را انجام دهیم و هم باور داریم که مسعود از مهمترین چهرههای قرن بیست نه تنها برای افغانستان بلکه برای بشریت است و این فیلم صلحجویانی مثل مسعود را در افغانستان تغذیه روحی خواهد داد.
صفحه فیسبوک مارسلا گراد
Massoud: An Intimate Portrait of the Legendary Afghan Leader
By Marcela Grad
Webster University Press, 2009
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.