«محمد منظرپور از صدای آمریکا حذف شد»
آرش آتشزاد / روزنامه نگار آزاد
در پیشانی این نوشته باید ذکر کنم. اگرچه ممکن است نقدهایی بر کار سردبیر حذف شده صدای آمریکا وارد باشد، اما محمد منظرپور روزنامه نگار ایرانی است که در کارنامهاش سوابق روشنی دارد. او کارشناس ارشد در حوزه خاورمیانه، تحلیلگر و از خبرنگاران ارشد بیبیسی فارسی بود که در ماه می ۲۰۱۴ پس از آن که مسوولیت خود به عنوان مدیر منطقهای بیبیسی فارسی در واشینگتن پایتخت آمریکا را ترک کرد با سمت سردبیر بخش فارسی صدای آمریکا، درست در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایران، به صدای آمریکا پیوست.
آقای منظرپور در شرایطی به رسانه دولت آمریکا پیوست که این رسانه حتی برنامه مشخص و منسجمی برای پوشش انتخابات ایران، که یکی از مهمترین موضوعات روز بود، نداشت. دورانی که خبرهای پر از اشتباه و بدون منبع، با غلط های نوشتاری و بیانی در تلویزیون و برخوردهای جهتدار در این رسانه دیده می شد. کافی بود شما یک مطلب را در تارنمای این رسانه به طور اتفاقی انتخاب میکردید و متن را میخواندید تا دهها غلط املایی و محتوایی در آن مییافتید.
در آن دوره وضعیت موجود چنان بود که مدیران عالی صدای آمریکا و سازمان اداره کننده آن «BBG» را به شتاب وا داشت تا در حین آن که مراحل اداری استخدام وی طی میشد، از او میخواهند که سکان کار را به دست بگیرد. آقای منظرپور به گواه همکاران منصفاش به طور مشخص با برنامه ریزی توانست یکی از مهمترین اتفاقات روز یعنی انتخابات ایران را پوشش دهد. تیمهای خبری را منسجم کند و برنامههای تحلیلی را قوت ببخشد. اگرچه به دلیل بی برنامگی سازمان پس از اتمام انتخابات وی برای مدتی خانهنشین شد، اما پس از چند ماه و طی مراحل قانونی و تکمیل آن با سمت سردبیر به طور رسمی کار خود را در صدای آمریکا آغاز کرد. شاید همین جا لازم باشد بدون این که بخواهم نگاه جانبدارانهای داشته باشم در پاسخ گروهی که هر از گاهی تاکید به وابستهگی وی به جمهوری اسلامی میکردند اشاره کنم، برای گرفتن شغلی در سطح سردبیری صدای آمریکا یکی از بالاترین سطوح بررسی سابقه و ارزیابی امنیتی را دارد، لذا طرح هرگونه شبهّای این چنینی را فقط توهین به دستگاه امنیتی آمریکا میدانم. به هر روی او کار خود را در رسانهای آغاز کرد که حتی تارنمای آن روزهای آخر هفته یعنی شنبه و یک شنبه تعطیل میشد. رسانهای که مدیرش پروندهای باز برای صدور نامه های صوری برای گرفتن ویزای یک فرد در افغانستان به بهانه استخدام در بخش فارسی داشت.
این روزنامهنگار در جایی کار خود را آغاز کرد که متون ترجمه شده بازخوانی نمیشد و منابع خبری، تارنماها یا شایعاتی بود که توسط افراد غیر حرفهای انتخاب میشد. در واقع آقای منظرپور میراثدار صندلی شد که برای حفظ آن نباید یک خبرنگار خبره میبود. برای خیلی از افراد اهمیتی نداشت که کسی که آن جا مینشست در پوشش اخبار بهار عربی در مصر در میانه میدان و گزارشّهایش از بندر «اشکلون» در اسراییل سر خط خبرهای بیبیسی بود. بی شک او برای حفظ آن صندلی باید به همان روش گذشته در این سازمان باج میداد و باج میگرفت، کاری که به نظر میرسد محمد منظرپور هیچ وقت نتوانست در آن حرفهای باشد. یک رویه تاریخی در صدای آمریکا این است که باید مطیع اوامر ملوکانه بود و باید بله گوی مقام بالاتری باشید که تنها چیزی که نمیشناسد رسانه است. آقای منظرپور باید زیر نظر «ستاره درخشش» مدیر بخش فارسی کار میکرد که یکی از افتخاراتش به عنوان یک فرد رسانهای، نداشتن توییتر بود و به دفعات با ذکر این جمله که «این مسخره بازیها کار من نیست» فضای جامعه مجازی را مورد تمسخر قرار میداد. کسی که به إقرار عموم همکارانش سابقه فعالیت رسانهایاش بیست سال کار با سمت مجری در همان صدای آمریکا بود.
اما منظرپور بر خلاف نظر کسانی که نگران سرنوشت یک روزنامه نگار حرفهای در صدای آمریکا بودند با هدف «تغییر» وارد صدای آمریکا شد.
از روزهایی که محمد منظرپور با ایدهّهایی که به صورت مکتوب نزدیک به بیست صفحه وارد ساختمان «کوهن» شد امروز نزدیک سه سال و اندی میگذرد. تا این که روز بیست و هشتم مارس ۲۰۱۷ مانند هر روز برای به موقع رسیدن به جلسه برنامه ریزی صبحگاهی اخبار راهی محل کار در ساختمان خیابان استقلال در نزدیکی سنایآمریکا میشود و به محض ورود از او میخواهند تا به اتاق خانم «تیشا» مسوول امور اداری برود، با ورود به اتاق با حضور نماینده بخش حراست صدای آمریکا آقای «آلفرد» و خانم تیشا او یک اعلام نظر را دریافت میکند که در آن ستاره درخشش مدیر ارشد وی به دلیل هایی در چند صفحه درخواست اخراج او را کرده است.
عمده دلیل اخراج آقای منظرپور این است: شما با عدم اعلام به موقع به سه میهمان برنامههای روز در خصوص قطع شدن بودجه حق الزحمه آنان باعث بدهی سازمان شده اید و این ضرر به خزانه داری دولت آمریکا بوده و به همین دلیل مسوول ارشد شما خانم درخشش «سیگ» درخواست اخراج شما کردهاند که این درخواست پس از بررسی مورد تایید واقع شده است.
اما در این ماجرا چه کسی نگران حرام شدن بودجه است؟ ستاره درخشش، کسی که خود چند روز پیشتر بدون هیچ دلیل موجهای به خرج دولت آمریکا و از محل پول همان خزانه داری به فرانسه سفر کرده است (نمیخواهیم تاکید کنیم که ممکن است این سفر برای ملاقات سران سازمان مجاهدین خلق باشد). کسی که روزهای پر تلاطم مذاکرات برجام با هزینه خزانه داری ایالت متحده برای مطرح کردن خود «Self Promoting» علیرغم آن که صدای آمریکا یک خبرنگار مقیم، نیلوفر ابراهیمی، در محل هتل مذاکرات در وین دارد و بی وقفه گزارشّها را ارسال میکند خود راهی وین میشود، به همه بخش ها دستور میدهد که همه موظف هستند مصاحبه های او را کار کنند و زمان برای اتصال ماهوارهای میگیرد و «جیم کندی» مسوول نیروی انسانی بخش فارسی را مامور میکند تا یک به یک افراد مسوول را در اتاق خود توجیح کند که در صورت عدم پوشش به موقع کارهای خانم درخشش اخراج خواهند شد، تا یک گفتگو در برابر هتل محل مذاکرات با «آلن ایر» و یک همکار دیگر او در وزارت خارجه ترتیب دهد تا مهم ترین سوالی که در پوشش زنده و در اوج بحران مذاکرات از آقای ایر میپرسد این باشد:
«چه خبر آقای ایر؟» و جالب است که آلن ایر که فارسیدان خوبی هم هست با زیرکی پاسخ میٔدهد «خبر سلامتی!». بیشک هر کسی در آن دوره میداند که خانم درخشش با توجه به خیزی که برای میز ایران در وزارت خارجه برداشته بود سعی در نزدیک شدن به آقای ایر داشت. کسی که به صراحت ابایی از نقد سازمان تحت امر خانم درخشش نداشت.
ناگفته نماند سخنگوی فارسیدان وزارت خارجه آمریکا بعدها در پی اعتراضات به عملکرد صدای آمریکا در پوششّهای خبری یک نظر سنجی ساده بر روی صفحه فیسبوک شخصی خود گذاشت که مضمون آن این بود:
شما به عنوان مخاطب، بیبیسی فارسی را میپسندید یا صدای آمریکا؟
این سوال برای خانم درخشش چنان سنگین بود که یکی از نزدیکان خود را در تحریریه (کسی که بعدها به مدیریت بخش آنلاین ارتقا یافت) مامور یافتن راه حل برای جبران ضربه وارده کرد. چنانچه بعد از چند روز با بررسی روش های مختلف از یافتن کسانی که کامنت مثبت برای صدای آمریکا بگذارند تا نوشتن مطلب موازی تلاش کرد خود را از این ارزش یابی ساده که گرفتارش کرده بود برهاند. کامنتهای مردم در همان زمان، اگر پست توسط آقای ایر پاک نشده باشد، گواه عدم محبوبیت خانم درخشش است.
«آقای منظرپور انتخاب من نبود»
این جملهای است که خانم درخشش به دفعات در محافل مختلف گفته بود. به راستی برخلاف تصویری که خود وی بعدها ایجاد کرد تا نشان بدهد آقای منظرپور عامل تصمیمات خلق الساعه و غیر حرفهای است در واقع او هیچ وقت نتوانست رفتار حرفهای منظرپور را تحمل کند و در این میان به مرور آقای منظرپور در مسیر انزوا قرار گرفت. او که هر بار سعی در تغییر داشت از سوی کسانی که به چند علت، یا عدم سواد کافی یا ترس از حذف، حاضر به هر نوع همکاری با خانم درخشش بودند، مورد هدف قرار میگرفت یا از طرف شخص مدیر دست رسیهایش کاهش یافت.
اما خانم درخشش تشویشاش، که بیشک بخشی ناشی از عدم سواد کافی حرفهای بوده، فقط آقای منظرپور نبود. مدیر بخش فارسی با یک برنامه ریزی مجدانه برای از میان بردن هر رقیب خطرناکی از هیچ حرکتی فروگذار نبود. او در میان همین مذاکرات برجام بود که یکی از برترین و پربیننده ترین برنامه های صدای آمریکا، افق، را که توسط «سیامک دهقانپور»، فردی مسلط، اداره می شد به دلیل همین ترس و اخلاق «ماکیاولی» از بین برد.
او زمانی این برنامه را از بین برد که افق وزن صدای آمریکا به حساب میآمد. به بهانهای فعالیت سیامک دهقان پور را معلق کرد و دستور تعطیلی برنامه افق را داد. وی همچنین موکد از تهیه کننده برنامه افق و تیم همکاران و هم چنین مسوول وقت جامعه مجازی بخش فارسی صدای آمریکا، اردوان روزبه، خواست تا هر کامنتی به هر مضمونی در خصوص تعطیلی برنامه افق و یا عدم حضور آقای دهقان پور در صفحه های مجازی سازمان گذاشته می شود فوری برداشته شود. خانم درخشش حتی حاضر به پرداخت اضافه کار برای کسانی بود که به طور شبانه روزی کامنتها را رصد کرده و در سه شیفت کاری بدون فوت وقت حذف کنند.
اردوان روزبه بعدها به دلیل عدم همکاری در حذف کامنتهای مرتبط با آقای دهقان پور و برنامه افق با توجه به خارج بودن از «چارتر» سازمانی و نقض آزادی بیان با توجه به تهدیدهای مداوم خانم درخشش با ذکر علت استعفایش طی یک ایمیل به مدیران ارشد سازمان از سمت خود استعفا داد و شکایتی را از خانم درخشش در دادگاه فدرال با عنوان «نقض آزادی بیان» طرح کرد.
البته در این جا نیز خانم درخشش به دلیل این که مسوول مستقیم آقای دهقانپور، سردبیر است در همه جا این موضوع را جا انداخت که برخورد با آقای دهقان پور و حذف برنامه افق توسط سردبیر بوده است در حالی که حس نگرانی و ترس از وجود کسی مانند آقای دهقانپور و توانایی و نفوذش در بین سیاستمداران آمریکایی همه علتها برای حذف توسط مدیر بخش فارسی بود. نمونه ساده آن هراسی بود که به جان مدیر بخش فارسی صدای آمریکا بعد از نوشتن یک نامه اعتراضی توسط بیست فعال مطرح مدنی و سیاسی در خصوص حمایت از برنامه افق به مدیران ارشد سازمان نوشته شد، این نامه خانم درخشش را بر آن داشت که شخصا با افرادی تماس بگیرد و تلاش کند در برابر آن نامه، متنی را تنظیم کنند که حاکی از بالا رفتن کیفیت برنامهها پس از صدارت ویشده است. متنی که هیچ وقت امضای جدی برایش پیدا نشد.
رفته رفته بنابر یک برنامه سیستماتیک خانم درخشش با ایجاد فضای فشار و ایجاد مدیریت های موازی در کار سردبیر که در واقع تصمیم گیرنده در همه بخش های سازمان بود، ایجاد خلل کرد. دستورهای پیاپی و متناقض، تفویض اختیار به افراد تحت امر سردبیر و نظارت مستقیم بر آنها به حدی که به طور رسمی بعضی از برنامههای تلویزیون بدون تایید سردبیر تولید میشد. در جایی این فشارها چنان بر محمد منظرپور افزون شد که وی به دفعات از رییس صدای آمریکا «آماندا بنت»، خانم «کی لو» و سایر مسوولین وقت درخواست کرده بود که فضای موجود را که ستاره درخشش تبدیل به یک «جهنم» کرده است تغییر دهند و برای ایجاد مدیریتهای موازی در سازمان، عدم پاسخگویی گروهیاز نیروهای تحت امر و دریافت دستور مستقیم از خانم درخشش چارهای بیاندیشند.
«خانم درخشش از همکاران زن خوشش نمیآید»
بی شک هر کسی که اندک آشنایی با صدای آمریکا داشته باشد و یا در آنجا کار کرده باشد میداند خانم درخشش تحمل پذیرش حضور مجریان زن را ندارد. این بخشی از شخصیت خانم مدیر بخش فارسی است. شاید بد نباشد بدانید این رفتار به حدی حاد است که به دفعات خانم درخشش علیرغم این که عکس برخی از مجریهای زن در اینستاگرام صدای آمریکا صدها لایک گرفته بود، دستور حذف عکس این افراد را داد و در اولین فرصت مجریان زنی که جایگاهی در صدای آمریکا یافته بودند را به اشکال مختلف حذف کرد. او کسانی مانند «الناز کیانی» و «نگار محمدی» از جمله آخرینها و پیشتر در دوران معاونت بخش «نگار مرتضوی» را به طور حساب شده حذف کرد.
بر اساس اصل بقا، وی با یک برنامه ریزی منسجم مسوولین بخش های مورد توجه خود را از میان کسانی که آمادگی داشتند برای حفظ جایگاه خود تن به هر کاری بدهند انتخاب کرده و میکند. مسوولیت تارنمای سازمان را به یکی از همین افراد سپرد و به طور رسمی نظارت سردبیر را از تارنما و بخش انلاین سازمان حذف کرد. این فرد حتا به دلیل توجه و خدمت به شخص خانم مدیر توانست بدون توجه به قانون برادر خود را از یک ایالت دیگر، بدون سابقه روزنامه نگاری و خبرنگاری، به واشینگتن آورده و هم کار خود در صدای آمریکا کند. خروج آقای منظرپور از نظارت بر تارنمای سایت به طور رسمی از سوی «جیم کندی» در ماه آوریل ۲۰۱۶ به آقای منظر پور ابلاغ میشود. به طوری که ناظر مدیر تارنمای صدای آمریکا خانم «آریا ناسیمنتو» میشود، کسی که یک کلمه فارسی نمیداند و تاکید می شود در صورت نیاز «فقط» با خانم ناسیمنتو و یا خانم درخشش تماس گرفته شود. به این ترتیب سردبیر را که یکی از بخش های ذاتی کارش نظارت بر تارنمای رسانه است از گردونه خارج میکند. در این بخش هم تلاش آقای منظرپور برای رفع این مانع نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه دست رسی اش را به بخشی دیگر از سازمانی که زیر مجموعه اوست به مرور از دست میدهد. با حمایت شخص مدیر بخش فارسی کم کم عدهای از همکاران زیر مجموعه سردبیر زمزمه میکنند که «کار آنها به سردبیر مربوط نیست و آنها زیر نظر مدیر بخش فارسی کار می کنند».
کافی است بدانید این استقلال رای به حدی میرسد که مدیر بخش آنلاین تعیین شده توسط خانم درخشش، وقتی صدای آمریکا دربه در به دنبال یک روزنامه نگار حرفهای در بخش آنلاین است، «سیامک قادری» روزنامه نگار به نام ایرانی که با تحمل زندان و خروج از کشور ساکن پایتخت آمریکا شده است را به دلایل غیر حرفهای و مبهم اجازه استخدام نمیدهد و توجهی هم به اعتراض سردبیر در این خصوص ندارد، آب هم از آب تکان نمیخورد.
در بازه زمانی یک ساله اخیر حذف نظارت بر تیم خبر و جایگزینی یک نیرو با سطح پایین تر با نظارت مستقیم خانم درخشش، عدم اجازه برای نظارت بر بخش های غیر خبری، حذف مدیریت و نظر بر برنامه «روی خط»، حذف کامل ارتباط با برنامه «تبلت»، عدم اجازه برای نظارت بر بخش آنلاین و مدیر منسوب توسط شخص خود مدیر بخش فارسی و در نهایت انتخاب میهمانها در برنامههای مختلف از برخوردهای فرا قانونی با هدف کاهش قدرت محمد منظرپور بوده است.
«چرخش ۱۸۰ درجهای در عملکرد خانم درخشش بعد از ترامپ»
با پیروزی دونالد ترامپ در رقابت های ریاست جمهوری در آمریکا، خانم درخشش علیرغم حمایت تمام قد از هیلاری کلینتون، در اندازه تهیه برنامه ویژه پیروزی وی در انتخابات پیش از اعلام آرا و عدم پوشش مناسب اخبار مرتبط با آقای ترامپ تا حدی که پس از پیروزی وی به پوشش سخنرانی وی بدون ترجمه هم زمان بسنده کرد بود، یک باره چرخشی ۱۸۰ درجهای کرده و روی به جمهوریخواهان میآورد. با اولین نشانهها در خصوص تغییر مدیریت ها از جمله بخش فارسی، ظرف کمتر از یک ماه سیاست های خانم درخشش در خصوص پوشش اخبار ایران و آمریکا با یک چرخش تند تبدیل به شکلی متناقض با یک ماه قبل خود میشود. از دعوت شاهزاده رضا پهلوی تا دعوت برخی سناتور هایی که پیشتر هیچگاه در برنامه ها حضور نداشتند، تا نزدیکی به «جولیانی» و پوشش اخبار سازمان مجاهدین خلق. در این میان برای رفع بلا در بین مدیران، وی این شائبه را به وجود آورد که اگر تاکنون برای پوشش این موارد اقدامی نشده است، متوجه آقای منظر پور است در حالی که در طول ماههای گذشته در عمل سردبیر به لحاظ اجرایی اجازه دخالت در عموم بخش های صدای آمریکا را به طور رسمی نداشته است.
این چرخشها که در بعضی موارد به طرز پر رنگی ناشیانه جلوه میکند، برای همه خبر از احتمال حذف شخص درخشش از بخش فارسی صدای آمریکا میدهد. حضور کمرنگ وی در روزهای بعد از پیروزی دونالد ترامپ، عدم نظارت بر بخش های مدیریتی سازمان و رفتارهای عصبی وی این تصور را متبادر میکند که خود وی احساس کرده روزهای رفتن نزدیک است.
به نظر میرسد خانم درخشش بازهم از یک روش قدیمی برای نجات خود استفاده کرده است. قربانی کردن سردبیری که در اساس اجازه نظارت و تاثیرش در بخش های عمده سازمان ماهها پیشتر سلب شده بود. او تلاش کرد وی را متهم ردیف اول جلوه دهد تا خود را حفظ کند. در این مسیر حتی تا آخرین روزهای حضور آقای منظرپور در سمت سردبیر، خانم درخشش به روش خود با فشار مضاعف هم سعی در کم رنگ کردن حضور او داشته و هم در صدد یافتن یک راه مناسب و مجموعهای از دلایل که بتواند نظر بخش نیروی انسانی را برای اخراج سردبیری که به دفعات خطاهای وی را متذکر شده است، بیابد و از طرفی ضمن خلاص شدن از دست او بتواند یک قربانی تقدیم کرده و شاید به سلامت بماند.
با این هدف خانم درخشش در صدد یافتن دلیلها و بهانههای لازم بر میآید. او در درخواست اخراج آقای منظرپور به مواردی عمده از عدم نظارت بر برنامهّهایی اشاره میکند که پیشتر اجازه هر نظارتی را از او سلب کرده بود و درنهایت با این بهانه که سردبیر به موقع به میهمانان اشاره نکرده است که بودجه کافی برای پرداخت ندارند، درخواست اخراج آقای منظرپور سردبیر صدای آمریکا، کارمند فدرال، را می کند. این درخواست بی شک تلاش ستاره درخشش برای حفظ خود و حاصل رایزنی با کسانی است که چراغ سبز به او داده اند. برای آقای منظرپور صبح روز بیست و هشتم مارس و حکم اخراج چند صفحهای پایان کار در یک سازمان نه چندان حرفهای رقم میخورد. از او کارت شناساییاش گرفته شده و از ساختمان به بیرون هدایت میشود با این حق که میتواند ظرف ده روز به حکم صادره اعتراض کند. کاری که بعید به نظر میرسد محمد منظرپور انجام دهد.
«آیا این بازی می تواند ستاره درخشش را از بلا دور کند؟»
در حالی این گزارش نوشته میشود که خانم درخشش به احتمال بسیار زیاد به زودی برای ارایه توضیحات در برابر شاکیان پرونده شکایتی که بر علیه او توسط دو کارمند قراردادی صدای آمریکا که از طرف او مورد آزار واقع شدهاند، باید در دادگاه حاضر شود. وی در یک دادگاه فدرال باید پاسخگوی نحوه برخورد تحقیر آمیز با دیگر همکاران خود باشد. قوانین آمریکا اجازه میدهد در جلسهای که به صورت عمومی که میتواند فیلم آن نیز منتشر شود، به سوال های شاکیان پاسخ بدهد.
از طرفی بسیاری در دولت آقای ترامپ بر این باورند که چرخش تازه خانم درخشش و اخراج سردبیر این رسانه دولت آمریکا با هدف حفظ جایگاه خود وی، نمیتواند پوشش مناسبی برای ادامه کار او و تبرئهاش از تمامی رفتار های غیر حرفهای اش باشد. به طور عمده گرایش ناشیانه وی به قدرت و گمانه زنی نادرست در خصوص پیروزی خانم کلینتون باعث شد که وی بیشتر نقش یک پروپاگاندای انتخاباتی را به نفع هیلاری کلینتون بازی کند تا نقش یک مدیر رسانهای بی طرف.
با این شرایط به نظر می رسد با عدم اقبالی که وی اینک در دولت آقای ترامپ روبرو است، وکلای سازمان هم در دادگاه فدرال در خصوص پرونده شکایت از وی دفاع جدی نداشته باشند. فراموش نباید کرد که بر اساس نظر سنجی درون سازمانی، او فردی با پایین ترین مقبولیت در بین کارمندان بخش فارسی صدای آمریکا است.
در نهایت به نظر می رسد نه تنها قربانی کردن یک سردبیر با سابقه حرفهای بی طرف نمیتواند او را از حمله زودرس مخالفان در امان بدارد، بلکه او را به حذف نزدیک تر خواهد کرد. پینوشت این که خانم گفته میشود خانم درخشش در همین ساعات که این گزارش تنظیم میشود در تلاش است که «آرش سیگارچی» را به عنوان جایگزین محمد منظرپور معرفی کند. اگر این گفتهها درست باشد، این یعنی کوبیدن میخهای پایانی به تابوت این رسانه.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
حیف که رسانه فارسی هر جای دنیا که باشد، هیچ وقت حرفهای نمیشود و کسانی را که میخواهند حرفهای باشند یا خوب کار کنند، نمیخواهد و طرد میکند. با انواع و اقسام بهانهها و حسادتها. رسانه فارسی دنبال استعدادها نیست. خبرها حاکی است که در بعضی رسانههای دیگر هم…. وضع مشابهی حاکم است. قدر زمانه را بدانید و آن را از این نوع خطرات حفظ کنید.
جمعه, ۱۱ام فروردین, ۱۳۹۶