جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر انگلستان بخاطر استفاده از لفظ «انتخاب» در مورد گی بودن و لزبین بودن از سوی کاربران با این تذکر که ما همجنسگرا «به دنیا میآییم» مورد انتقاد شدیدی قرار گرفته است. این اعتراضها بیانگر چیست و آیا باید از سخنان او آزردهخاطر شد؟
جرمی کوربین در روز پنجشنبه دوم فوریه ۲۰۱۷ در مراسم گرامیداشت تاریخ الجیبیتی در یک نطق همدلانه و تحسینبرانگیز از همبستگی با اعضای جامعه الجیبیتی دفاع کرد و در محکومیت هموفوبیا و تبعیض سخن گفت. با این همه، یکی از جملات پایانی او جنجال برانگیز شده و واکنشهای بسیاری به همراه داشته است.
او گفت: «ما با شماییم. ما با شما متحدیم. پیروزیهای شما پیروزیهای ماست.» و در ادامه گفت انسانها نباید «به این دلیل که انتخاب کردند که گی باشند، انتخاب کردند که لزبین باشند، به نحوی الجیبیتی بودند» مجرم شناخته شده یا مورد تعرض وحشیانه و قتل واقع شوند. ادعای صحیحی است که این افراد نباید مورد حمله، سوءقصد و قتل قرار بگیرند اما بخت با کوربین یار نبود و جملهبندی ظاهرا غیرعامدانه او در جمعبندی سخنان حمایتگرانهاش واکنش تندی از سوی کاربران به همراه داشت. دلیل آن هم چیزی نیست جز تاریخچه سرکوب جامعه همجنسگرا با دستاویز انتخابی بودن تمایل به همجنس و لذا تلاش برای بازگشت دادن تمایلات فرد به وضعیت شایع دگرجنسگرایی. از جمله، پاول چرچ عضو شورای محافظهکار سخنان او را پسرونده و توهینآمیز خواند و گفت: «افراد الجیبیتی+ هویت خود را انتخاب نمیکنند». عده زیادی در پاسخ به او گفتند: «ما همجنسگرایی را انتخاب نمیکنیم. ما همجنسگرا به دنیا میآییم.» عدهای او را «هموفوب» خواندند. برخی کاربران این صحبت او را به انتخاب دستچپ بودن تشبیه کردند. کاربر دیگری هم گفت: «نیت خوبی داشت اما کلا خراب کرد.»
در این میان برخی هم یادآور شدند که جرمی کوربین همپیمان وفادار جامعه الجیبیتی است: «او مکررا در دوره نمایندگی خود به برابری رای داد و علیه طرح ممنوعیت «گستراندن همجنسگرایی» در مدارس بریتانیا تشکیل کمپین داد.» دفتر ارتباط با رسانه حزب کارگر اعلام کرد: «واضح است که جرمی فکر نمیکند گی بودن یک انتخاب است. مسلما منظور او این بود که افراد باید بتوانند در مورد اینکه چگونه زندگی کنند حق انتخاب داشته باشند.»
واکنش کاربران قابل درک و انتظار است. باور به «انتخابی بودن» همجنسگرایی و نسخه هموفوبیک «انحرافی بودن» این انتخاب، در مناطقی که دگرجنسگرایی در آنجا تنها گرایش «طبیعی و نرمال» دانسته میشود، راه را به نقض حقوق بشر این افراد از جمله تلاش برای تغییر گرایش جنسیشان و درمان تبدیلی همجنسگرایی که به طرز فجیعی آسیبرسان است و مصداق شکنجه دانسته میشود، گشوده است. ذاتی دانستن گرایش جنسی و اینکه از بدو تولد همراه فرد است به ادله مقابله با درمان تبدیلی تبدیل شده است. چرا که صدها داستان ثبتشده داریم از همجنسگرایانی که عاجز از علاقمند شدن به جنس مخالف، فشار برای عوض شدن از سوی خانواده/پزشک/روانشناس را بیاثر و مخرب توصیف کردهاند.
با وجود تمام روایتهایی که از کودکی افراد همجنسگرا در دست داریم، اگر نتوان به قطعیت علمی گفت که گرایش جنسی با فرد «متولد» میشود، میتوان به جرئت گفت همجنسگرایان همانقدر در ارتباط با گرایش جنسی خود نقش دارند که دگرجنسگرایان. اگر کمی فراتر رویم، میدانیم که هر فرد بالغی میتواند فارغ از جنس و گرایش جنسی خود با هر فرد بالغ دیگر رابطه جنسی رضایتمندانه داشته باشد. بر این اساس مردی که خود را گی نمیداند، حق دارد رفتارهای جنسی خود را مانند یک مرد گی و شریک جنسی خود را از میان مردان انتخاب کند. همچنین، نشان داده شده است که گرایش جنسی پدیده ثابت و جامدی نیست، در طول عمر فرد دستخوش تغییرات بوده و سیال است. هرچند این نکته در مسئله انتخابی/اجباری بودن تغییری پدید نمیآورد اما در شکلدهی به چهره جامعه همجنسگرا و نیز جامعه دگرجنسگرا نقش دارد. صد البته پذیرش جامعه همجنسگرا از این انتخاب و قدرتی که ممکن است در باور به این انتخاب نهفته باشد بحث دیگری است. حملات متعدد آنلاین به کسی که در یک سخنرانی حدودا ده دقیقهای تمامقد از همجنسگرایان و تمامیت حقوقی آنها دفاع کرد و در جملات آخر به دفاع از آنهایی که انتخاب کردند همجنسگرا باشند متعهد شد، خود بیانگر عدم پذیرش است. اگر زمانی دگرجنسگرایی نرمال بود و برای شکستن کلیشهها قیام کردند، اکنون «قطعیت بیولوژیک» به نرمال جدید بدل شده است، چارچوب جدیدی که باید خودمان را در آن بگنجانیم و تعریف مشخصی که باید طبق آن رفتار کنیم.
شخصا فکر میکنم اشاره جرمی کوربین به افرادی که «انتخاب کردند لزبین باشند» یا «انتخاب کردند گی باشند» احتمالا بیش از آنکه مربوط به انتخاب گرایش جنسی باشد مربوط به شجاعت انتخاب آزادانه و آشکارا زیستن گرایش جنسی است که هزینههای بسیاری به دنبال داشته است. همانطور که خود او در اوایل این سخنرانی کوتاه، با اشاره به تاریخ سرکوب همجنسگرایان در انگلستان و ذکر نمونههای مشهوری چون اسکار وایلد، میگوید: «مردم باید بتوانند زندگیای را که میخواهند بزیاند و سکشوالیته خود را پیاده کنند و با این کار خود خوشحال باشند. اصلا این مسئله چه تهدیدی برای احدی داشت؟»
اگر فرض کنیم گی و لزبین بودن انتخابی هم میشود، آیا کسی این حق را دارد که افراد صاحب این انتخاب را مستحق رفتارهای تبعیضآمیز بداند؟ بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر تمام افراد «آزاد» و «برابر» به دنیا میآیند و باید از هرگونه تبعیض بر هر مبنایی آزاد باشند. اگر تنها به این دو حق، آزادی و برابری حقوق و کرامت انسانی به سبب وجود داشتن، به معنای واقعی کلمه پایبند بودیم، دعوی اینکه گرایش جنسی از چه زمانی با فرد همراه است، پیش یا پس از تولد، ژنتیکی است یا اکتسابی، اجبار است یا انتخاب، نزد انسانها جایگاهی نداشت.
پایان.
وبسایت ششرنگ:
http://6rang.org
صفحه فیسبوک ششرنگ:
https://www.facebook.com/6rang.Iran
کانال ششرنگ در تلگرام:
https://t.me/Iran6Rang
فضای اختصاصی ششرنگ در تریبون زمانه:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/6rang-org
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.