در نوشتار «هویت ایرانی در یگانگی ملّی»، به بُعد نمادین اجتماع مردم در پاسارگاد بر اساس سه پارامتر یگانگی ملّی، انتقاد از نسل گذشته در برخورد با جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و اهمیت بخشیدن به هویت ایرانی در یگانگی ملّی اشاره کردم. نوشته زیر کوششی است در بررسی دو فرضیّه در خصوص آن اجتماع از بینش جامعه‌شناسی: یکی اینکه اجتماع مردم در هفتم آبان ماه در پاسارگاد لحظه‌ای از یک کنش اجتماعی بود و دیگر، این کنش می‌تواند گامی سازنده در برخورد با بحران هویت ایرانی از انقلاب اسلامی به این‌سو باشد. ازآنجاکه هدفمندی چنین کنشی می‌تواند تغییراتی برای ایران به نبال داشته باشد، از آن به‌عنوان تکانه‌ای (Impuls) اجتماعی یادمی شود. بارزترین مثال در تاریخ معاصر که متّکی بر نیروی و اراده مردم بود و به تغییر کلی انجامید، اجتماعی بود بدون خشونت و خونریزی در آلمان شرقی سابق که منجر به فروریزی دیوار برلین و اتّحاد دو آلمان شد. برای ایران، هفتم آبان می‌تواند تاریخی نمادین درراه یافتن اتّحادِ استوار بر شکل‌گیری هویت ملّی باشد. برای اثبات فرضیّه یادشده، روشن کردن سه‌نقطه نظر لازم است: نخست انسان و عمل او، سپس بررسی این عمل در بافتار کنش اجتماعی و در پایان اهمیت این کنش در جستجوی هویت فرهنگی.

در نظر فیلسوف آلمانی یوهان گوتلیب فیخته (۱۷۶۲-۱۸۱۴) «انسان شدن» مستلزم اجتماعی بودن و تعریف انسان اجتماعی بر اساس روابط و ارزش‌های اجتماعی است. در اینکه آیا انسان یک موجود اجتماعی است و به‌دوراز جامعه انسان بودن خویش را از دست می‌دهد، در جامعه‌شناسی نظرات گوناگونی وجود دارد که از بازگویی آن‌ها در این مختصر صرف‌نظر و از توافق کلی پیرامون ارتباط درهم کنشی انسان و جامعه (Social Interaction) در نظر جورج زیمل (۱۸۵۸-۱۹۱۸) پیروی می‌کنم که از فلسفه یونان باستان سرچشمه می‌پذیرد. ارسطو در کتاب «سیاست» (Politics) خود بر این عقیده است که انسان اجتماعی بودن را از ارتباط و اشتراک با همنوع خود به دست می‌آورد (Zoon Politikon). اگرچه با چنین تئوری انسان موجودی اجتماعی شناخته می‌شود، امّا روشن نیست که ارسطو با این واژه(Term) موجودیت انسان را در اجتماعی بودن و در حکم عنصر سازنده جامعه مطرح می‌کند و یا نقش انسان در اجتماع سیاسی (Polis)‌ را در نظر دارد. آنچه می‌توان هم از بینش ارسطو و هم از نگاه افلاطون در اثر خود تحت عنوان «دولتمرد» (Statesman) برداشت کرد، نگاهی است به انسان به‌عنوان موجودی دارای توانایی و یا حتی نیاز به برقراری ارتباط. اگر بر سر این مورد که عمل (Action) و رفتار (Social Behavior) انسان به نسبت درهم کنشی با جامعه قابل‌بررسی است، توافق داشته باشیم، می‌توانیم بر اساس نظر جامعه‌شناس آلمانی ماکس وِبِر (۱۸۶۴-۱۹۲۰) عملی را هنگامی اجتماعی بدانیم که انسان آن را در راستای اعمال افراد دیگر جامعه بسنجد. افراد جامعه در نظر وبر پارامترهای تغییرپذیر هستند. عمل اجتماعی که در زبان فارسی تحت عنوان «کنش اجتماعی» نامیده شده است، آن‌گونه که وبر در کتاب خود «اقتصاد و جامعه» (۱۹۲۱-۱۹۲۲) بیان می‌کند، نمایشگر عمل افراد جامعه در برابر یکدیگر است. این رفتار می‌تواند خود را در انجام یک عمل، صبور بودن در برابر آن، چشم‌پوشی نمودن و یا سرباززدن از انجام آن نشان دهد.

بروز عمل اجتماعی در بافتار درهم کنشی این مفهوم را می‌رساند که هرگونه عمل سرچشمه گرفته از ذهنیت فردی است و (Subjectively Meaningful) و معنای آن بازتابی ست از همان ذهنیت. بر اساس وجود و ارتباط چنین ذهنیتی است که افراد یک جامعه خود را به هم نزدیک و یا از هم دور حس می‌کنند. ذهنیت فرد در عمل و وجود جامعه در حکم عنصر سنجش و معنی بخش به آن در راستای عمل اجتماعی، زمینه کنش و واکنش را پدید می‌آورد که در جامعه‌شناسی به آن «کنشِ متقابل» و یا بهتر «ارتباط متقابل» (Communication) گفته می‌شود. ارتباط متقابل میان فرد و جامعه مستلزم فهم حالات صورت (Facial Expression)، حرکات بدن (Gesture) و زبان (Language) در حکم سه عنصر مکالمه است. با درک مفهوم ارتباط افراد، می‌توان به انگیزه عمل فردی پی برد. عمل فردی آن زمان اجتماعی انگاشته می‌شود که مفهوم آن متقابلاً در ارتباط با مفهوم عمل افراد دیگر گروه و جامعه و روند آن در راستای موافق و یا مخالف همان مفهوم صورت پذیرد. بر اساس چنین فرضی، چون فقط افراد می‌توانند حامل عمل معنی گرا باشند، پس بررسی رفتار اجتماعی آن‌ها می‌بایست در همان اجتماعی صورت گیرد که به عمل فرد معنا می‌بخشد. عمل، معنی گرایی خود را در ارتباط فرد با گروه‌ها، خانواده، انجمن‌ها، احزاب، دولت، مؤسسات و در بعد وسیع‌تر با جامعه می‌یابد. فرضی چنین، این نتیجه را به همراه دارد که به‌منظور بررسی رفتار جامعه، می‌بایست سیستم‌های آن را در حد الگوی رفتار فردی و گروهی مورد تحلیل قرارداد. مثلاً اگر به دولت در حکم یک اجتماع نگاه کنیم، حاصل معنی‌گرای عمل آن هنگامی به دست می‌آید که معنی اعمال، پیرو روش‌ها و روابط مشخص یک‌یک افراد تأثیرگذار (Actor) تعریف شود.

کنش اجتماعی در پژوهش وبر بر اساس چهار پارامتر تجزیه‌وتحلیل می‌شود: عمل بر اساس منطق‌های هدف، ارزش، احساس و سنّت. عمل استوار بر منطقِ هدف، به معنی سنجش عمل اجتماعی بر اساس هدف، وسیله و نتیجه به‌منظور دست یافتن به منطقی‌ترین راه‌حل ممکن در مسائل اجتماعی مشخص است. رفتاری را می‌توان در راستای منطق ارزش دانست که بر آگاهی هوشیارانه از اعتقادات ملّی، قومی، مذهبی، تاریخی و از این قبیل بروز کند. فردی که با پیروی از منطق ارزش‌ها رفتار کند، به نسبت میزان عقیده خویش و بدون پیش‌بینی نتایج و اندیشیدن به عواقب عمل می‌کند. معنای رفتار او سرچشمه گرفته از نیازها و آرزوهای فردی اوست. منطق احساس زمانی در رفتار مشاهده می‌شود که لحظه‌ای آمال از احساسات و عواطف بر دیگر پارامترهای رفتاری چیره شود. چنین رفتاری خارج کنترل عقل و هوش است. رفتار سنّتی ورای عقل، منطق و احساسات، بلکه تابع قوانینی است که به سبب تکرار به عادات بدل شده‌اند.

بررسی کنش اجتماعی بر اساس این چهار گونه، تمایز دو واژه مهم در جامعه‌شناسی وبر را امکان‌پذیر می‌سازند. این دو واژه عبارت‌اند از «اجتماع سازی» (Vergemeinschaftung) و «جامعه سازی» (Vergesellschaftung). «اجتماع سازی» بر اساس رفتار معنی گرای فردی در دو گونه احساسی و سنّتی در راستای رفتار دیگر انسان‌ها صورت می‌گیرد. یک اجتماع دربرگیرنده تعداد مشخص و محدودی از انسان‌ها در حکم اعضای آن اجتماع است که عملکرد خود را بر مبنای «حس ما» در طول نسل‌های پی‌درپی (collective) تعریف و هدفی مشخص، امّا موقّت را دنبال می‌کند. از «جامعه سازی» هنگامی سخن گفته می‌شود که تنظیم و عیار رفتار اجتماعی بر اساس هدفمندی منطقی و ارزشی صورت گیرد. «جامعه سازی» بر اساس روند تبدیل آنچه تاکنون معنایی در پیوند جامعه نداشته است و یا تغییر معنای آن درروند تکامل جامعه به یک ارزش و پارامتر پیونددهنده صورت می‌گیرد. بهترین مثال دیوار برلین در بعد نمادین خود به معنی عنصر جداکننده در هنگام وجود و پیونددهنده پس از فروریزی ست.

جنبش هفتم آبان می‌تواند از ارزشی پیونددهنده برخوردار شود. واقعیت نخست، اجتماع مردم ورای هرگونه فرض جانبی و به‌دوراز اگر ها، شایدها و احتمالات شعاری دیگر است. واقعیت دوم محل اجتماع در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ است. این مکان در تاریخ ایران به معنای لحظه بنیان‌گذاری ست (Moment of Foundation). واقعیت سوم بی‌سابقه بودن چنین اجتماعی از زمان «جشن‌های دوهزاروپانصدمین سال بنیان‌گذاری شاهنشاهی ایران به‌ دست کوروش بزرگ» در مهرماه ۱۳۵۰ به این‌سوست. پرسش این است که چگونه می‌توان با در نظر گرفتن این سه واقعیت از اجتماع مردم در پاسارگاد در حکم یک کنش اجتماعی باارزش ملّی یادکرد. لحظه بنیان‌گذاری در تاریخ کشورها از اهمیت به سزایی برخوردار است، چون چنین لحظه‌ای رخ نخواهد داد مگر بر اساس کمترین ارزش‌های مشترک (Similarities) و چیرگی پیونددهنده این ارزش‌ها بر تفاوت‌ها (Differences). برای تحقق یافتن چنین ارزش‌هایی در بعد ملّی، وجود سه عنصر لازم است: سرزمین (Territory)، تاریخ و زبان مشترک. بر وجود این سه عنصر، شکل‌گیری ملّت استوار است؛ از همین آغاز، هویت ملّی درروند شکل‌گیری تنیده می‌شود و یک جامعه ملّی، در هر مرحله شکل‌گیری خود، کنش رفتار اجتماعی و نسبت سنجش عمل فردی را بر آن سه بنیان می‌نهد. جشن‌هایی که در کشورهای گوناگون در روزهای استقرار و یا استقلال آن‌ها برگزار می‌شود و همچنین مکان‌هایی که در کشورهای مختلف معنای تاریخی و ملّی دارند، نمادی گویا در اهمیت سنجش متقابل فرد، تاریخ و اجتماع بر اساس شکل‌گیری هویتی ست که چون دربرگیرنده جامعه ساکن در آن مرزوبوم است، ملّی ست. یادآوری و ارج نهادنِ لحظه بنیان‌گذاری به معنی بازگویی و تکرار تعهّد بر ارزش‌های مشترک ورای هرگونه تفاوت قومی، دینی و سیاسی است. در تاریخ ایران، پاسارگاد و کوروش کبیر نماد لحظه بنیان‌گذاری است و چه بپسندیم، چه نپسندیم، یا چه بخواهیم، چه نخواهیم، حقیقت تاریخی ایران است. تنفّرها و تضادها کمرنگ‌تر و بی‌معنی خواهند شد، اگر در پرداختن به تاریخ ایران، هدفمندی منطقی و ارزشی را ملاک کنش اجتماعی قرار دهیم. زنده کردن لحظه بنیان‌گذاری با یاری جستن از حقیقت تاریخی، با بروز بحران هویتی شدّت می‌یابد. از چنین بحرانی نمی‌توان سربلند بیرون آمد، مگر با قبول بی‌غرض تاریخ و همه آنچه ما را پیوند می‌دهد، تأثیر نهادن بر روند اجتماعی و فرهنگی و توافق در اشتراک‌ها. اجتماع هفتم آبان به معنی پررنگ کردن ارزش‌های مشترک جهت تأکید بر هویت ایرانی است.

فرضیه‌هایی که رفتار اعضای یک جامعه را در حکم پاسخ غریزی به بازتاب‌های محیطی می‌پنداشتند، در جامعه‌شناسی از مدّت‌ها پیش بازتاب خود را ازدست‌داده‌اند. امتیاز انسان بر دیگر موجودات طبیعی در فردیت، اندیشیدن، تصمیم گرفتن و انتخاب کردن است. انسان همواره در پی جستجوی چگونه آمدن، چگونه زیستن و چگونه تکامل یافتن است و در این راستا نیاز به یافتن اشتراک‌های اجتماعی بر اساس حق انتخاب دارد. او موجودی است قادر به برنامه‌ریزی، پیش‌نگری و تصمیم‌گیری و می‌تواند در ابعاد کنش‌ها و واکنش‌ها به چاره‌اندیشی و تغییر وسیله و هدف بپردازد. اجتماع هفتم آبان را می‌توان نخست حاصل انتخاب فردیِ برآمده از نارضایتی و آرزوی بهتر زیستن دانست (کنش جمعی). کنش جمعی، ابتدایی‌ترین پارامتر مشترک زندگی اجتماعی بشر و دربرگیرنده مجموعه رفتارهای ست که او را به اهداف معیّن رهنمون می‌کند. پیام آن اجتماع را می‌توان با در نظر گرفتن معنای لحظه بنیان‌گذاری در جستجوی ارزش‌های مشترک فرهنگی و هویتی دانست (کنش اجتماعی). این کنش اجتماعی در راستای منطقِ هدف، به معنی یافتن کمترین‌ها، امّا اساسی‌ترین و اصولی‌ترین‌ها درروند شکل‌گیری یگانگی ملّی و در راستای منطق ارزش و احساس در حکم زنده کردن هویت ایرانی و همبستگی است، با توجّه به اینکه هویت فرهنگی چیزی نیست مگر جمع پذیرفته‌شده‌ای از ارزش‌های مشترک و احساس بودن متقابل با اجتماع و فرهنگی که فرد بر اساس انتخاب خود به آن تعلّق خاطر دارد.

دکتر حمید تفضلی
حزب مشروطه ایران

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com