(روایتی از ورود اتومبیل به ایران)
در باره اینکه چگونه اتومبیل وارد ایران شد روایتهای گوناگونی وجود دارد که معتبر ترین آن همان روایت جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» است.
او مینویسد: مظفر الدین شاه در بازگشت از سفر فرنگ دو اتومبیل با رانندههایشان همراه خود به ایران آورد. در بعضی از این روایتها این اتومبیلها فورد کروکی کلاچی با تایرهای تو پر ثبت شده و در بعضی دیگر دو مدل از رنوی فرانسوی.
جایی هم خواندم که مظفر الدین شاه در بلژیک از یک نمایشگاه اتومبیل دیدن کرد و ابراز علاقه کرد که اتومبیلی خریداری کند. آنجا به او گفتند اگر یک اتومبیل خریداری کند اتومبیل دیگری مجانی به او هدیه خواهند داد.
شاه قیمت اتومبیل را پرسید.
گفتند شانزده هزار فرانک فرانسه.
شاه از قبول هدیه خودداری کرد و گفت: آنوقت در ایران خواهند گفت شاه رفته است رشوه گرفته است!
در هر حال جعفر شهری معتقد است که مظفر الدین شاه در سال ۱۲۷۹ خورشیدی یعنی شش سال پیش از انقلاب مشروطیت و امضای فرمان مشروطیت، دو اتومبیل رنو از فرانسه خریداری کرده و از راه روسیه با کشتی راهی ایران کرده است اما یکی از همین اتومبیلها بسبب نقص فنی و نبودن میکانیک و ابزار تعمیر هرگز به تهران نرسیده و اتومبیل دومی هم در واقعه ترور نافرجام محمد علیشاه قاجار منفجر شد و از بین رفته است.
نخستین اتومبیلهای وارد شده به ایران در میان مردم به «کالسکه دودی» معروف بودند و پس از آن اتومبیل هایی با نام «ماشین لاری» که شبیه وانتهای امروزی بودند و همچنین خود روهایی بنام» دور سیمی» که برای حمل بار و مسافر مورد استفاده قرار میگرفتند به ایران آورده شدند.
در آن زمان، مثل هر وسیله دیگری که از فرنگ میآمد مدتی طول کشید تا مردم با اتومبیل کنار بیایند. آنها هر روز برای تماشای این چار چرخه عجیب به میدان مشق میرفتند و عناوینی همچون خر دجال، گردونه بخار، و ارابه شیطان به آن داده بودند.
عدهای از ملایان هم در گوش خلایق خوانده بودند که این همان خر دجالی است که پیش ازتشریف فرمایی امام زمان ظهور خواهد کرد که کاه و جو و یونجه نمیخورد و از نشانههای ظهور حضرت صاحب الزمان است!
وثوق الدوله نخست وزیر دوران احمد شاه کسی است که از او بعنوان نخستین وارد کننده اتومبیل به ایران یاد میشود. او اتومبیلهای فورد سواری کروکی را وارد ایران کرد که سرعتشان به چهل کیلومتر در ساعت میرسیدولی چون فاقد جعبه گیر بکس و جعبه دندهای برای بالا یا پایین بردن قدرت موتور بودند فقط در جادههای هموار و صاف کار آیی داشتند و در جادههای شیب دار و سربالایی قابل استفاده نبودند و در سرازیریها هم بعلت اهرمی بودن ترمز، مسافران پیاده میشدند تا اتومبیل سبک شود.
در این اتومبیلها از دینام و باطری خبری نبود و میبایست با هندل روشن شوند.
ماشینها چون دینام و باطری نداشتند بوقشان هم بوق درشکه بود و شبها هنگام حرکت باید فانوس نفتی یا چراغ بادی جلویشان آویزان میکردند.
در آن زمان جاده آسفالتهای وجود نداشت و کوچهها نیز بقدری تنگ و پیچ در پیچ بود که جان رانندهها به لبشان میرسید تا به مقصد برسند.
نخستین محلی که در ایران رنگ آسفالت بخود دید میدان توپخانه بود که بمناسبت ورود ملک فیصل اول پادشاه عراق آنرا آسفالت کردند.
بعد از آن آهسته آهسته در دوره رضا شاه با گسترش راهها و ایجاد خیابانهای سنگفرش در تهران، اتومبیل به وسیلهای محبوب برای اعیان و اشراف بدل شد اما چون قانون مشخصی وجود نداشت هرج و مرج عظیمی در رفت و آمد اتومبیلها روی داد تا اینکه پس از تاسیس بلدیه تهران، قوانین عبور و مرور مشخصی برای اتومبیلها و درشکهها و کالسکهها وضع شد و ادارهای هم بنام اداره عبور و مرور تاسیس کردید.
اولین قربانی تصادف اتومبیل در ایران غلامحسین درویش خان یکی از نامداران موسیقی ایران در عصر رضا شاه بود.
او که سوار درشکهای دو اسبه بود زمانی که از خیابان امیریه به سمت شمال میرفت اتومبیل فوردی که از روبرو میآمد با او تصادف کرد و درویش خان از درشکه به بیرون پرتاب شد و در سن ۵۴ سالگی به قتل رسید و در گورستان ظهیر الدوله بخاک سپرده شد.
وضعیت راهنمایی و رانندگی در تهران اینگونه بود که پاسبانی (آژان) در میدان توپخانه میایستاد و به طاق جایگاهش فانوسی چهار ضلعی با شیشههای سبز و سرخ نصب شده بود و در آن لامپی کار گذاشته بودند که با کلیدی که در اختیار آقای آژان بود فرمان ایست و حرکت داده میشد.
سر انجام نظمیه تهران بسال ۱۲۹۵ خورشیدی بخشنامهای خطاب به به دارندگان خود روهای شخصی صادر کرد تا در اداره نظمیه حضور پیدا کنند و آزمون رانندگی بدهند و اتومبیلهایشان را شماره گذاری کنند.
برخی از گزارشهای آماری نشان میدهد که از سال ۱۳۱۰ خورشیدی سالانه بیش از سه هزار اتومبیل وارد ایران میشده است.
نخستین نمایشگاه فروش اتومبیل در ایران در خیابان چراغ برق کمی بالاتر از کوچه ناظم الاطبا بود. دوتا اتاق بود. یکی دفتر کار و دیگری اتومبیلی که به تماشا گذاشته بودند.
در آن روزگار قیمت اتومبیلهای سواری چهار نفره – که لاستیک بادی داشتند -مثل انواع فورد و شورلت و فیات، دویست و پنجاه تومان و سواریهای شش نفره سیصد و پنجاه تومان بود که میشد با پرداخت پنجاه تومان پیش قسط اتومبیلی را خرید و صاحب اتومبیل شد.
بزرگترین لذت جوانان آنروز این بود که بیایند از پشت شیشه این اتومبیل را تماشا کنند و آرزویشان هم این باشد که روزی صاحب یک اتومبیل شوند.
——
در تنظیم این گزارش از کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» نوشته جعفر شهری استفاده کردهام.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.