رنگی رنگی این بار یک دختر رنگی دیگه کشف کرده. کسی که دستبند می بافه تا بره دور دنیا رو بگرده. سمیه اسدی قجرلو صنایع دستی خونده بعد کار موزاییک چوب رو شروع کرده و الان یک دستبند باف هست. سمیه رنگ ها رو کنار هم میچینه و با عشق دستبند دوستی می بافه و با این کار تلاش داره آدم ها رو به شاد زیستن دعوت کنه.
در ادامه صحبت های سمیه رو در مورد برند سازه تاسیسش، سرو، می خونید :

زیور آلات سرو

 اول از همه بگو چه مدت هست شروع کردی به انجام این کار ؟ این هنر رو از کجا یاد گرفتی ؟

 حدودا دو سال هست…پاییز سال ۹۰ تصمیم گرفتم دست‌بند ببافم… یکی از دوستانم کار جواهرسازی می‌کنه، ما یه کارگاه مشترک داشتیم. البته من اون موقع ها روحم هم خبر نداشت که قراره روزی رشته‌ی خودم رو رها کنم و مشغول به این کار بشم…من رشته‌ی تخصصی‌م چوب بود…کارگاه چوب داشتم و وقتی می‌دیدم دوستم برای جواهراتی که می‌ساخت، بند می‌بافه، خیلی دوست داشتم. تا این که تصمیم گرفتم امتحان کنم…رفتم نخ کوبلن خریدم و اولین چیزی که درست کردم یه دست‌بند صلح و دوستی بود که با نخ کوبلن می‌بافن..روش بافتش رو هم از اینترنت پیدا کردم.

این طوری بود که قدم اول رو برداشتم…بعد توی اینترنت جستجو کردم و یه مدل دیگه دست‌بند هم یاد گرفتم…

 

زیور آلات سرو

آیا درس مربوط به این کار رو خوندی ؟ فکر میکنی درس خوندن در این رشته کمکی می کرد بهت (یا می کنه؟)

من رشته‌ی دوره‌ی کارشناسی‌م صنایع‌دستی بوده و برای دوره‌ی ارشد هم پژوهش هنر خوندم.
می‌دونید، من توی دوره‌ی کارشناسی‌م یه چیزی رو کشف کردم که فکر می‌کنم اگر هر کس که صنایع دستی می‌خونه، بهش برسه می‌تونه موفق باشه…
به نظر من کسی که صنایع دستی می‌خونه، نباید از خودش انتظار داشته باشه که مثلا معرق کار بشه…یه معرق‌کار درجه یک و وقتی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد در سطح یه استادکار درجه یک بتونه کار کنه…نه…به نظر من یه فارغ‌التحصیل صنایع دستی، یه طراح می‌شه…متریال های مختلف و ابزار رو می‌شناسه و قابلیت هر متریالی رو می‌دونه… بعد می‌تونه به سمت هر متریالی بره بدون این که ترسی از این کار داشته باشه…

من فکر می‌کنم این وجه قضیه الان به من کمک می‌کنه در خلق آثارم. و خب…من درس مبانی هنر رو خوندم، و رنگ‌شناسی رو خوب یاد گرفتم و الان واقعا این علم خیلی به کارم می‌یاد، یکی از بیشترین چیزهایی که از مخاطبین آثارم می‌شنوم، رضایت‌شون از ترکیب رنگ کارهام هست…

زیورآلات سرو

اولین چیزی که درست کردی که بهت این ایده رو داد که می تونی این رو به عنوان حرفه انتخاب کنی چی بود ؟

 اولین کاری که فروختی به کی بود ؟ چند فروختی ؟

 من اول کار اصلا فکر نمی‌کردم ساخت زیورآلات بشه حرفه‌م. همون‌طور که گفتم کار چوب می‌کردم. من جعبه‌های چوبی می‌ساختم و روی اون‌ها به صورت موزاییک چوب کار می‌کردم. نمی‌گم معرق، چون استادکارهای معرق از دستم عصبانی می‌شن بگم کارم معرق هست…خودم اسم کارم رو گذاشتم موزاییک چوب. اما همیشه دلم می‌خواست هنری داشته باشم که وابسته به کارگاه و ابزار خاص نباشه و این کاری که می‌کردم این قابلیت رو نداشت…می‌دونید، من همیشه‌ی همیشه پس ذهنم این بوده که راه بیفتم و دور دنیا رو بگردم… همیشه دوست داشتم کاری بلد باشم که بتونه این ایده‌م رو حمایت کنه… نگاهم به یاد گرفتن بافت دست‌بند فرندشیپ هم از همین فکر ناشی می‌شد…یادمه وقتی اولین دست‌بند رو بافتم، هم‌چین یه برقی توی چشم‌هام احساس کردم از این که یک قدم به سمت هدفم برداشتم….

اولین دست‌بندی که بافتم رو برای خودم نگه داشتم. دومین دست‌بند رو هم به برادرم هدیه دادم…
بعد از اون دوستم تشویق‌م کرد که برای فروش ببافم.
اولین مشتری‌هام دوستانم بودند. بعد از اون یه نمایش‌گاه دو روزه توی یکی از کافه‌های شیراز گذاشتم که فروش خوبی هم داشت. و این‌طوری دست‌بندباف شدم!
اون دست‌بندهایی که اوایل می‌بافتم چیز خاصی نبود. یعنی خیلی‌ها از این دست‌بندها می‌بافند. اما من خلاقیت خودم رو به کار گرفته بودم و به  قول خودم مهندسی‌ش کرده بودم. گره‌هایی که می‌زدم رو خیلی تمیز در آورده بودم یا به سهولت کاربردش فکر کرده بودم. دو رنگ نخ به کار بردم و پهن‌تر از معمول هم بافتم.
اولین کارم رو ۴۰۰۰ هزار تومان فروختم. البته چند تا به یک نفر.

 

دوست داری در این راه به کجا برسی ؟ به چه چیزی دراین مسیر برسی حس موفقیت داری ؟

واقعا دلم می‌خواد دور دنیا راه بیفتم و به آدم‌ها بگم آی آدم‌ها….دست بردارید از جنگ و جنگ و جنگ…بیاید هم رو دوست داشته باشیم. این دست‌بند من رو بگیرید و بزارید همه بدوونند که شما عاشق دوستی هستید.

برای این که این ایده‌م رو بهتون بهتر معرفی کنم، باید یکی از کارهام رو بهتون معرفی کنم. “دست‌بند صلح و دوستی سرو” این دست‌بند همون‌طور که از اسم‌ش معلومه، نماد صلح و دوستی هست…
اگر بخوام دقیق‌تر دربارش صحبت کنم این‌طوری معرفی می‌شه:
“دست‌بندهای صلح و دوستی «سرو»، نوعی دست‌بند دست‌ساز است که به عنوان نماد صلح و دوستی از طرف فردی به فرد دیگر هدیه داده می شود و استفاده از آن نمادی است برای حمایت از صلح و دوستی به عنوان آرزوی دیرینه انسان های نیک اندیش. در ساخت هر کدام از این دست بندها حداقل ۶ متر نخ به کار رفته است. در گره های به کار رفته در ساخت این دست بندها علاوه بر کیفیت و ماندگاری، سهولت کاربرد نیز در نظر گرفته شده است. رنگ‌های به کار رفته در تولید این دست‌بند دعوتی است برای شاد زیستن. این‌که روزی همه انسان‌ها دست‌بند صلح و دوستی سرو بر دست داشته باشند امید سازنده این دست‌بندها است نه برای جهانی شدن سرو، بلکه آرزوی جهانی است که تک تک انسان‌هایش به صلح و دوستی می‌اندیشند…”
من دوست دارم روزی این دست‌بندها جهانی بشن. با این دیدگاهی که براتون گفتم. هم‌سرم برای پیش بردن فکر‌هام خیلی انرژی بهم میده و واقعا ازش بابت حمایت‌ش ممنونم.
یه فکر دیگه هم برای سرو دارم. این که یه کارگاه داشته باشم و زنان سرپرست خانوار بیان و اون‌جا کار کنند. به یک تعاونی دارم فکر می‌کنم. انشالله اگر خدا کمک کنه و بتونم سرو رو توسعه بدم، برای تولید انبوه‌ش از خانم‌هایی کمک می‌گیرم که مرد خونه هم هستند.

دستبند دوستی سرو

همه ی کارات با همین سبک هست ؟ بهترین کارت از نظر خودت کدومه ؟

 در حال حاضر دیگه از اون دست‌بندها نمی‌بافم. خیلی کارهای متنوع انجام دادم که واقعا با هم متفاوت هستند و این تنوع کار رو خودم خیلی دوست دارم. این که حس می‌کنم در جا نمی‌زنم خیلی خوبه…

بعد از اون دست‌بندهای بافت، رسیدم به دست‌بندهایی که شرح‌ش رو براتون گفتم. دست‌بندهای صلح و دوستی. متریال همون متریال بود. اما کاملا متفاوت. برای ساخت‌ش هم از یه گره به سبک دست‌بندهای قبلی استفاده کردم که خیلی کاربردش رو آسون می‌کنه…
بعد از اون رفتم سراغ کار با سنگ. تفاوت کار من با دوستان دیگه در این حوزه این بود که من اصلا برای اتصالاتم از مفتول‌های فلزی استفاده نمی‌کنم. تماما از نخ استفاده می‌کنم. هنوز هم سفارش کار سنگ دارم. اما توی این حوزه هم نموندم.

رنگین‌کمان مجموعه‌یی هست که خیلی طرفدار داره. خیلی هم کارهای متنوعی خلق کردم توی این مجموعه.
می‌دونید، من کارهام رو با عشق می‌سازم…تا کار خودم رو راضی نکنه، دست مخاطب نمی‌دم…خدا رو هزار مرتبه شکر، تا حالا هیچ‌کدوم از خریدارها ناراضی نبودند…خیلی وقت‌ها ابراز می‌کنند که حتی فراتر از انتظارشون هم بوده.

باورتون نمی‌شه، روزهایی که سفارش‌ها یکی یکی می‌رسه و دوستان میان و اعلام می‌کنند که چقدر کارها رو دوست داشتن، یکی از بهترین لحظه های زندگی منه…کلی انرژی مثبت با کارها می‌فرستم و کلی هم انرژی می‌گیرم….

در مورد این که کدوم کارم رو بیشتر از همه دوست دارم، نمی‌تونم جواب مشخصی بدم..می‌دونید، مثل این هست که از یه مادر بپرسند کدوم بچه‌ت رو بیشتر از همه دوست داری…
اما در مجموع دست‌بندهای صلح و دوستی رو کار اصلی خودم می‌دونم، به خاطر این که براش فکر دارم و یه فلسفه‌یی پشتش هست.

مجموعه‌ی رنگین کمان یا سمفونی رنگ هم پر از رنگ هستند و انرژی که دارند خیلی شادم می‌کنه…

طرح های کارات رو از کجا میاری ؟ خلاقیت خودت هست یا الگو داری ؟

ببینید، تکنیک بعضی از کارها چیزی نیست که برای خودم باشه، اما تلاش می‌کنم حتما خلاقیت خودم  رو هم سهیم کنم. هیچ‌وقت برای کارهام الگو برداری نمی‌کنم. اون کارهای بافت، خیلی رایج هست، مال شخص خاصی هم نیست. اما من چون دوست داشتم به سبک خودم برسم توی اون کار نموندم. ارضاء کننده نبود.

این مجموعه‌ی رنگین‌کمان با این که مثلا تکنیک پیچیدن تریشه هست، محصول کار کاملا متفاوت و منحصر به فرد هست…شاید کسان دیگه‌یی هم به این سبک کار کرده باشند، نمی‌دونم…اما من این کارها رو از هیچ‌کس کپی نکردم.

حدودا چقدر در ماه درآمد داره این کار برات ؟

 بستگی داره. من الان یک صفحه توی فیس‌بوک دارم به اسم “زیورآلات دست‌ساز سرو”، توی شیراز هم چند تا فروش‌گاه کارهای من رو می‌فروشند. درآمدی که از این راه حاصل می‌کنم، چندین برابر درآمدی هست که از راه تدریس در دانشگاه به دست می‌آوردم.

 در حال حاضر دارم کارم رو توسعه می‌دم… در نظر دارم یه انرژی بگذارم برای مارکتینگ. دوست ندارم سرو فقط برای خودم درآمد داشته باشه. دلم می‌خواد بتونم کارگاهی داشته باشم که کلی آدم توش کار کنند.
تقاضاهایی هم از دوستانی که ساکن کشورهای دیگه هستند دارم که نمایندگی سرو رو داشته باشند که در مرحله‌ی رایزنی هست.

برندت رو میتونی توی سه کلمه تعریف کنی ؟

 کارای سخت از آدم می‌خواید ها. سرو یک کلمه هست اما هرچیز مثبتی رو شامل می‌شه.

شادی…دوستی…صلح…رنگ….انرژی…عشق…محبت…و هزار تا چیز خوب دیگه…

 

و اما چند تا سئوال رنگی – شخصی :

آدم رنگی ای هستی ؟  رنگ مورد علاقه ات رو میگی ؟

 حتما…سبز رو خـــــــــــــــــــــــــیلی دوست دارم..اما از نارنجی هم نمی‌تونم بگذرم…آبی هم…

 

تفریح زندگیت چیه ؟

کار. پرداختن به سرو خیلی آرومم می‌کنه. کتاب خوندن هم خیلی دوست دارم. به نظرم خوندن هر رمان، تجربه‌ی چندین زندگی‌هست. طبیعت هم بی‌نهایت آرومم می‌کنه.

حرف آخر؟

سرو به یک دنیای پر از صلح می‌اندیشه…و اون روز رو انتظار می‌کشه…جتی روزی که دیگه نباشه. اگر هرکس سعی کنه خودش باشه و یک لحظه به ندای دل‌ش گوش کنه و مسیری رو بره که باید، اون وقت حتما موفق می‌شه.

برای همه‌ی آدم‌هایی که در زندگی خیر رو دنبال می‌کنند، آرزوی موفقیت دارم. ممنون از شما که این  فرصت رو در اختیار من گذاشتید.

شاد باشید.

نام و نام خانوادگی: سمیه اسدی قجرلو

برند: سرو

زمینه فعالیت: ساخت زیور آلات ساز، دستبندهای بافت، و کار موزاییک روی چوب

خلاصه: سمیه یه دختر با پشتکاره که از درس خوندن در رشته ی هنر فقط تقلید از قدیمیها رو یاد نگرفته. دوست داره با اطلاعاتی که از مواد مختلف داره دست به خلاقیت های جدید بزنه. آرزوش گشتن دور دنیا و رسوندن پیغام صلح و دوستیه. این پیامیه که سعی می کنه توی کارهاش هم برجسته کنه. سرو قراره بزرگ بشه، و آدمهای خلاق و با پشتکار زیادی رو به خودش جذب کنه…

اینجا لینک صفحه ی کارهای سرو رو براتون گذاشتیم.

این هم ایمل برای سفارش دادن کارها:  sarv.ghasedak@yahoo.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com