با شواهدی که می بینیم، حملات و توهینات دسته هائی  از مشروطه خواهان ایران  به معترضان غیر سلطنتی (بویژه آنها که تحت عنوان «انجمن مشروطه پادشاهی خواهان ایران» فعالیت می کنند) نه اتفاقی است ونه به افراد خودسر مربوط است. بلکه با برنامه منظم و سازمان یافته و برخوردار از امکانات زیادی عملی می شود .  در لندن میـتوان بخوبی به این حقیقت پی برد. آنها روزهای شنبه در میدان ترافالگار لندن با چادر مجهزو بزرگ، بلندگوهای قوی، تراکت و پرچم و عکس رضا پهلوی مستقر می شوند.  فعالیت آنها از کسی هم پوشیده نیست و تراکت ها و بیانیه هایـشان هم براحتی قابل دسترسـت.   در این مورد کمتر میـتوان تردید داشت که رضا پهلوی هم بخوبی آگاه است و هم این شیوه کار را بنحوی تشویق میـکند. بعبارتی دیگر  خود رضا پهلوی مسئول و مشوق  این دار  و  دسته های شاه اللهی است. آنها براحتی به توهین و فحاشی دست می زنند و گاه بطور فیزیکی مخالفان را مورد حمله قرار می دهند   در سخنرانی ها اختلال ایجاد می کنند همانطور که  در سخنرانی های شیرین عبادی و هالو در لندن این کار را کردند.

به منظور درک روشن تری   نکاتی  از اعلامیه ها و شعار هایـ آنها را در اینجا میـآورم.
بر روی دیواره  چادر پزرگ اشان که عکس تعدای از جانباختگان را هم نصب کرده اند ورقه ای برنگ سرخ و درشت “مرگ بر سه  فاسد: ملا، چپی، مجاهد “ نصب شده است. این شعار بطور آشکار زنگ خطری است که استبداد بصدا در می آورد و مخلوط کردن چپ و محاهد،  که هم ساواک محمد رضا شاه آنها را می کشت و شکنجه  می کرد و هم رژیم جمهوری اسلامی،  با ملاها چیزی کمتر از یک نگرش فاشیستی در میان این دسته ها نیست.  

 

 
از لحن و محتوای اعلامیه ای تحت عنوان ” استراسبورگ فرانسه زیر چکمه های پادشاهی خواهان و میهن پرستان: ”  علاوه به علاقه وافر به “چکمه”، تاریخ اعلامیه  هم   با   شکوهمندی  شاهانه ای ” دوشنبه ماه شید ۲۶ دی ماه ۲۵۸۱  شاهنشاهی ـایران” ثبت شده است.  از  لحن اعلامیه ها  هم  این طور بر می آید که آنها  در همه کشور ها از  تشکیلات و سازمانها مشابهی  برخوردارند و بصورت هماهنگی عمل می کنند. با اشاره به تجمع استراسبورگ در این اعلامیه آمده است که “ایرانیان بار دیگر با این تجمع پاسخی دندان شکن به برگزارکنندگان تجمع برلین دادند که سعی کرده بودند، پرچم و هویت ملی ایران و بالخصوص قشر پرشمار پادشاهی خواهان را سانسور کنند.”. 
این بدین معنا ست که این دسته ها با بردن پرچم (که بخش کثیری از جمعیت  آن را با سلطت طلبان مرتبط نمی دانند)  و بلندگو ودادن شعار میزان جمعیت خود را پنهان می کنند.  و باز هم اعلامیه میـگوید “نکته مهم آخر این گردهمایی و آن توییت  مشترک چند چهره بازیگر و ورزشکار با شاهنشاه ایران برای تروریست شناختن سپاه پاسداران این بود، که رضا شاه دوم با سیاست مثال زدنی حامد اسماعیلیون (که یک چهره خطرناک غیر شفافاست با گرایش به مجاهدین،  جهانخواران یا اصلاح طلبان) را از بازی حذف کردند. رضا شاه دوم به شرکت کردن در مراسم افتتاح فیلم و قرار گرفتن در نزدیکی اسماعیلیون باعث شدند که حامد، به اصطلاح بعضی استالییون، مجبور شد که دست بازی خود را رو کند  و از بازی اتحاد جهان خواران  حذف شود. پیشبینی می شد که مهره های خطرناک دیگر از جنله معصومه قمیکلا و نازنین بنیادی نیز به زودی حذف شوند.”  . این نشان می دهد که این دسته ها چگونه با ترفند و تؤطئه آگاهانه می خواهند افراد را حذف کنند تا تنها رضا پعهلوی در صحنه بماند. و بگفته خودشان با جهان مذاکره کند. حذف کردن با بکارگیری چنین شیوه های تبهکارانه ای  چیزی به جز  پاره پاره کردن جنبش زن، زندگی آزادی و کاشتن تخم استبداد  نیست.
شعار هائی که در تجمع استراسبورگ داده اند (بر اساس این اعلامیه) به  این باور  دامن می زند که آنها مصمم اند یک سیستم شاهی را به زور تحمیل کنند و به تحقیر اعتراضات  قهرمانانه و انقلابی مردم ایران بپردازند.
“شاه ایران کیه/ رضا رضا پهلویه”، “زن، زندگی آزادی   شاه، میهن، آبادی/ رهایی”، ” ایران که شاه نداره  حساب کتاب نداره”، “ایران سرای شاهان جانم فدای ایران”،  ” جاوید شاه، جاوید شاه، جاوید شاه”، “ای شاه ایران بر گردد به ایران”، ” تنها راه رهائی نظام پاوشاهی”، ” رضا شاه روحت شاد  شاهنشاه روحت شاد”. آیا  این  شعار ها و توطئه جینی ها  بیان روشنی از یک برنامه  نیست  که رضا پهلوی دنبال میـکند؟.  چنانچه این شعار ها و برنامه های انحصار گراینه و توطئه گری های  کثیف به دستور او و  درجهت اهداف او نیست،  این همه کار سازمان یافته و صرف نیرو و امکانات برای چیست؟ و با چه مقاقصدی صورت می گیرد؟ و از کجا تامین مالی می شود؟
همین دسته ها هم همراه با اعلامیه های دیگر سوگند نامه رضا پهلوی را که در ۹ آبان ۱۳۵۹ در قاهره اعلام کرده پخش می کنند تا برنامه شاه سازی را مشروعیت تاریخی بدهند ( البته باید درخواست کنید تا از درون پوشه ها در آورده و بشما بدهند).   در این سوگند نامه رضا پهلوی در خطاب به ” هموطنان عزیز و برادران” ( خواهران دیده نشده اند)  ـاحساس امیدواری می کند که بعنوان شاه بر کردد تا وظیفه تاریخی خود را بعهده بگیرد   و از فداکاری نیروهای مسلح ستایش می کند.  
همانطور که اشاره شد در این اعلامیه ها و حرکات عملی  برنامه حذف کردن دیگران و شاه سازی  بوضوح دیده میـشود  رضا پهلوی و طرفداران اش با این روشها جنبش انقلابی ایران را تکه پاره و از این طریق بیشترین خدمت را به جمهوری اسلامی می کنند.  آنها که دانسته این کار را میـکنند دست به خیانت میـزنند و آنان که آگاه نیستد  خود را ببردگی محکوم می کنند. آن  قدرت ها و رسانه های  غربی هم که در این جهت برنامه ریزی می کنند و یا به رضا پهلوی بطور بسیار نا متعادلی تریبون می دهند هم از پشت به جنبش مردمی ایران با هزاران کشته و زخمی و زندانی خود در داخل ایران  از پشت خنجر می زنند و ایران را هم بسوی یک دوران تاریک دیگری از  ستمگری ، سرکوب ، دیکتاتوری  و فساد و فقر و نابرابری  هل می دهند  .

 رضا پهلوی با این ادعا های که او بدنبال هیچ موقعیتی نیست، جمهوری را بر پادشاهی موروثی ترجیح می دهد و دموکراسی را یک اصل  می بیند،  آیا  کار  این دسته ها  را توطئه ای بر علیه خود می داند؟ و اگر چنین است با سادگی و بدون ریا کاری و  بطور علنی آنها را محکوم کند.  و آیا وکالت خواهی اخیر او بیان روشنی از همین نوع  توطئه گری های  ها مخرب   و یک توهین  به شعور  و مبارزات فداکارانه  مردم  ایران  نیست؟

هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)- لندن-  ۲۵ ژانویه ۲۰۲۳

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)