نگاهی به جوانبی از خُلق و خوی گرامشی به گواهی برخی از نامه ها و نبشته هایش.

اسطوره سازی از شخصیت های انقلابی, شوربختانه, سنت و روشی تقریبا جاافتاده در فرهنگ ما می باشد. اما داستان زندگی گرامشی, چالش ها, پیروزی ها و شکستهایی که او تجربه کرد حقیقتا بی مانند و بی نظیر است.
و این بدان معنا نیست که وی بطرزی معجزه آسا از محدودیت ها و آسیب شناسی های دوران خویش مصونیت داشته (او نیز در نامه به پسر خود وی را از “گریه کردن مانند دختران”! برحذر می دارد, یا بسیاری نکات شخصی دیگری که در نامه هایش به همسرش و دوستان به نظر می رسد). اما با وجود تمامی محدودیت ها و مشکلاتی که امروزه در قرن بیست و یکم می تواند به نظر ما برسد, کلیت و مجموعهء زندگانی گرامشی (یا به زبان خودش) پراکسیس گرامشی, یک سر و گردن بالاتر از هم نسل های او در قرن بیستم و یا حتی معاصرین ما در قرن بیست و یکم و اکنون می باشد.

نامه های گرامشی از زندان

بخشی از نامهء گرامشی به پسرش

“…بر این باورم که وقتی همه چیز از دست رفته یا چنین به نظر می رسد، باید دوباره به سر کار برگردی، و با دیدی شاد از صفر شروع کنی. من معتقدم که برای جلوگیری از ناامید شدن، همیشه باید به خود و انرژی‌های خود متکی باشی، بدون انتظاری از کسی داشتن.
تو باید فقط آن کاری را انجام دهی که می دانی و قادر به انجام آن هستی، به دنبال راه فردی خود باش. از نظر اخلاقی موقعیت من عالی است. برخی منو شیطان خطاب می کنند، و بعضی ها مرا معصوم و مقدس می دانند، اما من قصدی ندارم که شهید یا قهرمان ظاهر شوم. من خودم را مردی معمولی می دانم که از مبادله اعتقادات عمیق خود با هر چیزی در دنیا امتناع می ورزد….”

“شخصیت درونی من به گونه‌ای ست که اگر محکوم به مرگ هم بشوم، همچنان آرامش خود را حفظ خواهم کرد و حتی ممکن است شب قبل از اعدام شروع به آموختن زبان چینی کنم، تا در دام احساساتِ مبتذل و عوامانه‌ی خوشبینی و بدبینی نیفتم. شخصیت درونی من این دو احساس را باهم ادغام کرده و از آن‌ها فراتر می‌رود: من یک انسان بدبین هستم بخاطر آگاهی ام، اما خوشبینم بخاطر اراده ام.”

نامه هاى زندان

“باید انسان‌هایی آفرید واقع‌بین و شکیبا که در برابر هولناک‌ترین فاجعه‌ها تردید به دل راه نمی‌دهند و از هر بلاهتی به وجد نمی‌آیند: بدبینیِ خرد، خوش‌بینیِ اراده.”
“دفترهای زندان”، دفتر ۲۸

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)