انتخابات حاکمیت
صحنه جنایت ؛ تجاوز و سرکوب مردم است .
انتخابات حاکمیت بغض فروخورده و خیانت به رای مردم است.
انتخابات حاکمیت صحنه در هم شکستن اراده مدافعانه و فریاد میلیونی مردم است .
پس ننگ براین انتخابات
نفرت براین انتخابات.
این چکیده و نتیجه حضور مردم در پای صندوق های رای در جهت اعمال اراده خود برای تغییر در وضعیت موجود میباشد .
امروز در حالی به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم که به صورت حیرت انگیزی شاهد انفعال نیروی پیش آهنگ در برخوردبا این واقعه مهم تاریخی بوده و صرفأ به نظاره گراعمال و رفتار جناح بندی های داخلی حاکمیت ، وبه روایت کنندگان ساده آنان تبدیل شده ؛ و هنوز نتوانسته اند صف مستقل خود را درمقابل آن تشکیل دهند. به همین جهت، نه تنها خود در سردرگمی به سر میبرندبلکه به سردرگمی توده ها نیز دامن میزنند.
آنها همچون انتخابات مجلس جلودار حرکت مردم نیستند، بلکه به عقبه دار آن تبدیل شده اند؛ و حاکمیت با رنگ و نیرنگ های گوناگون، جلوداری میکند؛وآنها به صورتی منفعلانه اطلاع رسانی میکنند.
در جریان انتخابات مجلس ، اصلاح طلبان حکومتی، از یکسو، شرکت در آن رامتوهمانه بر مبنای شروطی ابراز داشتند و از سوی دیگر عدم شرکت در انتخابات را به عنوان یک خواسته فردی و نه راهکار اجتماعی و سیاسی ابراز نمودند؛ در آن هنگام ، نیروهای اپوزسیون ، با مخالفت هماهنگ و یک پارچه ، برمبنای تحریم انتخابات، توانستند خودرا به عنوان جلودار جنبش سیاسی توده ای مطرح کنند . در نتیجه یا اصلاح طلبان حکومتی را به تبعیت از خود وادارنمودند و یا به آنچنان موضع منفعلانه ای کشاندند که به شرکت پنهانی و بدون اعلام قبلی از جانب شخص خاتمی به عنوان نماد اصلاح طلبی حکومتی منجرشد؛ که صرفأ نماینگر عمق درماندگی و انفعال اصلاح طلبان در مقابل شرایط سیاسی حاکم بوده است .
در آن هنگام وظیفه نیروی پیش آهنگ عبارت از این بود، که به توده ها تفهیم نماید،خود را از معادلات درونی قدرت که تحت عنوان اصلاح طلبی به جریان افتاده بود خارج نمایند و بازیچه سیاست های متوهمانه اصلاح طلبان حکومتی،که به لحاظ سیاسی عمرآن پایان یافته بود قرارنگیرند ، و فریب تعهدات آنان به حکومت را نخورند.تحریم انتخابات ، سیاستی بود که به لحاظ تاریخی این وظیفه را انجام داد.
اما امروز مسئله این است، پس از آنکه توده ها خود را از معادلات درونی قدرت سیاسی خارج نمودند، چگونه صف مستقل خود را در مقابل حاکمیت تشکیل دهند، و به عنوان یک آلترناتیو در مقابل انتخابات ریاست حمهوری حاکمیت قرار گیرند؟ و آن چیزی به غیر ازدرخواست انتخابات آزاد، به عنوان چراغ راهنمای جنبش توده ای بر مبنای تحریم انتخابات جناح بندی های داخل حاکمیت نیست .
انتخابات آزاد، نه تنها از قدرت بسیج توده ای در شرایط کنونی برخوردار است؛بلکه حکومت را به چالش طلبیده و دایره انتظارات مردم را از آن افزایش داده و اینبارحاکمیت را به درون معادلات سیاسی و مبارزاتی توده ها میکشاند، و آن را واداربه بازی در زمینی میکند که اساسأ هیچگونه توانایی در انجام آن را ندارد؛ زیرا، سرشت حاکمیت با دیکتاتوری و سرکوب پبوند خورده است .
بنابر این باید سعی نمود، با محور قرار دادن انتخابات آزاد، آن را از یک مطالبه صرف سیاسی به یک مطالبه اجتماعی توده ای تبدیل نمود.در گذشته این مطالبات اجتماعی توده ای بود که به مطالبات سیاسی اصلاح طلبی در درون حاکمیت تبدیل شد . حال باید مطالبه سیاسی انتخابات آزاد را به مطالبه اجتماعی توده ای تبدیل نمود.
هر ملتی بر مبنای شرایط و ویژگی های خاص تاریخی که در آن قرار میگیرد ، پروسه گذار به مراحل مختلف مبارزه را به شیوه خاص خود طی میکند.به همین جهت پس از انتخابات ۸۸ مردم از ایدئولوژی مذهبی حاکمیتجهت پیش برد مطالبات خود وبه عنوان پوشش مبارزاتی استفاده میکردند . و هم اکنون ،پیش از انتخابات ۹۲ آنها میتوانند از ایدئولوژی سیاسی انتخاباتی حاکمیت، جهت بیان مطالبات آزادی خواهانه و ضد دیکتاتوری خود استفاده نمایند؛ ونیروی پیش آهنگ نیز،سعی کند از عناصر عمومی فرهنگ سیاسی مورداستفاده حاکمیت بر علیه خود او استفاده نماید، فرهنکی که همواره از توده ها انتظار داشته است که حضور خود را در صحنه سیاسی انتخابات اعلام دارند، حضوری که هم اکنون میتواند به صورت معکوس عمل کند.
امروز مسئله جنبش سیاسی مردم ایران ؛ این نیست که چه کسی میخواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود؛ بلکه مسئله این است که پس از پایان اصلاح طلبی وتحریم انتخابات ،چگونه میتوانند صف مستقل خود را تشکیل دهند. تحریم انتخابات اتحادی بر مبنای نفی گذشته و انتخابات آزاد اتحادی بر مبنای ساختار و ضرورت تشکیل آینده است. بنابر این مبارزه برای انتخابات آزاد نشان دهنده رشد و گذار جنبش توده ای به یک مرحله بالاتراست.
و این مسئله هنگامی میتواند ابعاد توده ای پیدا کند ، و مردم را به میدان عمل مبارزه دعوت نماید، که آنها به طور مستقیم در رابطه با آن قرار گیرند و ضرورت دستیابی به آن را از طریق زندگی روزمره خود درک نمایند.
و این پدیده ای است که در استانه انتخابات ریاست جمهوری با آن روبرو هستیم
. تدارکات گسترده سیاسی و امنیتی حاکمیت در برخورد با آن، درجه حساسیت و وحشت رژیم را در شرایط کنونی نشان میدهد . زیرا یک خواسته سیاسی در بزنگاه تاریخی با یک مطالبه توده ای و اجتماعی به هم نزدیک میشوند.
و این قدرت شناخت نیروی پیش آهنگ است، که بتواند آن را به درستی تشخیص دهد وبه عنوان یک چالش، پیش روی حاکمیت قرار دهد و توده ها را به دفاع از آن فرا خواند.
تحریم انتخابات گذار به عرصه نبرد است و انتخابات آزاد، خود، عرصه نبرد باحاکمیت است .
انتخابات آزاد توده ها را به پیکار اجتماعی برای تمامی آن مطالباتی که در پس،انتخابات ۸۸ قرار داشت دعوت میکند؛وادامه وگسترش جنبش دمکراتیک توده ای ا ست.
مبارزه برای انتخابات آزاد صرفأ پدیده ای متعلق به فردای سرنگونی نیست، بلکه به عنوان یک خواست مشترک، که ریشه درزندگی توده ها در شرایط کنونی دارد، و به عنوان بستری برای مبارزه ، وحدت و تشکل باید مورد دفاع قرار گیرد.
عمل سرنگونی یک پروسه است که آغاز آن از طریق سیاستهای سرکوبگرانه حاکمیت ، وپایان آن از طریق توده ها تعیین میشود.
انتخابات آزاد نه تنها دعوت توده ها برای دفاع از یک مطالبه دمکراتیک میباشد،و از قدرت بسیج اجتماعی در آستانه انتخابات برخورداراست، بلکه پروسه ای است، که توده ها را جهت رویارویی با حاکمیت جهت دست یابی به دمکراسی بسیج میکند.
کسانی که بادیدن شعار انتخابات آزاد صرفأ عمل سرنگونی را مطرح میکنند و میگوینداین صرفأ خواسته ای متعلق به فردای سرنگونی است . همانند کسی میمانند که نوک قله را میبیند، اما راههای پر پیچ و خم رسیدن به آن را تشخیص نمیدهد؛ و این یعنی ایستادن در همان نقطه اول ، این یعنی بازگشت به عقب ، این یعنی منفعلانه چشم دوختن به دستهای ناتوان و خون آلود جناح های مختلف حاکمیت ؛ واقعه ای که امروز به طور هر روزه در آستانه انتخابات در حال انجام یافتن است و نیروی پیش آهنگ ناتوان به آن تن میدهد. در شرایطی که حاکمیت به خاطر فجایع ایکه پس ازانتخابات ریاست جمهوری ۸۸ آفرید، آنچنان از توده ها، دچار وحشت شده که تدارکات وسیعی را برای گذار آرام ومقبول از انتخابات پیش روتدارک میبند؛ اما درمقابل، از طرف نیروی پیش آهنگ ، هیچگونه اقدامی که نشان از تشکیل صف مستقل خویش درمقابل آن باشد، دیده نمیشود.گویی نیروی پیش آهنگ عادت کرده است که در بسیاری ازبزنگاه های تاریخی، توده ها را به حال خود رها کند و تماشاچیان ساده رفتار حاکمیت گردند. اگر در گذشته فریادتحریم انتخابات از همه سو به گوش میرسید، امروز از آن نیزخبری نیست؛ به راستی این مردم چگونه باید به آنان اعتمادکنند؟
و چگونه باید راه خود را جهت رسیدن به آینده و دمکراسی بیابند؟ وقتی که نیروی پیش آهنگ تنها به تکرار بی هدف دانسته های خود در مورد دمکراسی میپردازد و از به کار بردن عملی آنها ناتوان است !؟
میگویند باید دمکراسی در یک جامعه نهادینه شده باشد، تا مردم به آن دست یابند
تکرار بی روح این موضوع ، در بهترین حالت، به جز، پس دادن آموخته های یک متن درسی نیست . زیرا توضیح نمیدهند که وظیفه نیروی پیش آهنگ جهت نهادینه شدن دمکراسی عبارت ازچیست ؟ و چگونه میتوان توده ها را جهت دستیابی به آن رهنمون ساخت ؟ دمکراسی، دست آ ورد یک پروسه تاریخی است . و باید آن را به لحاظ سیاسی، به گونه ای هدایت نمود،که در پیوند با زندگی روزمره مردم قرار گیرد. و امری قابل درک برای آنان باشد، وجهت دفاع از آن موجب تحرک توده ها شود .
پدیده ای که همین امروز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در بطن مبارزات توده ها جریان دارد و با بی تفاوتی سیاسی ، شاهد عبور از آن هستیم.
اشتباه آنان به این جهت نیست که دانسته هایشان کم است ؛ بلکه به این خاطر است که در معادلات و تحلیل های خود، جنبش سیاسی نهفته در بطن جامعه ، و مردم، آخرین چیزی هستند که در نظر میگیرند و به آن توجه میکنند؛ کاری که دقیقأ حاکیت برعکس آن راانجام میدهد ،یعنی در تمامی رفتارهای خود مردم اولین چیزی هستند که برای منکوب کردن آنان به پیش میبرند.
انتخابات آزاد آن سیاستی است، که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ضمن خلع سلاح تمامی جناحهای حاکمیت، کمک میکند که توده ها صف مستقل خود را بر مبنای آن تشکیل دهند و به عنوان چراغ راهنما عمل میکند تا راه خود را در مقابل ترفندهای سیاسی ویا آنچنان که حکومتیان مایلند، “هوشمندانه ” حاکمیت بیابند.
در حالی که برخی میگویند، سخن گفتن از انتخابات آزاد به عنوان یک مطالبه سیاسی در شرایط کنونی همان اصلاح طلبی میباشد!؟
اولأ باید هر تفکر سیاسی تعریف خود را از انتخابات آزاد به روشنی بیان کند؛ زیراتاکنون تعریفی را که اصلاح طلبان حکومتی از آزادی در انتخابات بیان داشته اند تاجایی که به کسب قدرت سیاسی برای خود پرداخته اند، از نظر آنان کفایت میکرده است.
دومأ هنگامی که تعریفی دمکراتیک ازانتخابات آزاد ارائه شود، و تفکرات سیاسی خارج از حاکمیت را که تاکنون تمامی جناح های موجود، در تاریخ سیاسی خود پس ازانقلاب، مشترکأ سرکوب آنها را در کارنامه خونبار خود داشته اند ، در برگیرد؛ به راستی کدام اصلاح طلب میتواند آن را مبنای کار خود قرار دهد؟ واگر چنین امری صورت گرفت ، دیگر اصلاح طلب نمیتواند باشد و باید زبان گفتمان سیاسی خود را عوض کند.
سومأ توضیح دهند، با توجه به مطالب فوق ، کدام اصلاح طلبی در شرایط کنونی به لحاظ عملی انتخابات آزا د را مبنای کار خود قرار داده است ؟
به راستی اکر حاکمیت از طریق انتخابات آزاد اصلاح میشود ، پس بگذار بشود، زیراوقتی چنین کاری انجام شد، دیگر چه چیزی از آن باقی خواهد ماند؟مفهوم انتخابات آزاددر شرایط کنونی که هر گونه صدای مخالفی ، به جز سرکوب پاسخی دیگر ندارد، تنها باحضور نهادهای بین المللی معنا مییابد .
انتخابات آزاد ، هدیه ای نیست ، که صرفأ فردای سرنگونی، از جانب نیروی پیشآهنگ ، تقدیم مردم ایران شود؛ بلکه چراغ راهنماای است که همین امروز باید به صورت عملی از آن استفاده شود و گفتمان روز توده ها گردد؛و بر مبنای آن انتخابات ریاست جمهوری حاکمیت مورد تحریم قرار گیرد. محدود نمودن انتخابات آزاد صرفأ به عنوان یک برنامه پیشنهادی برای فردای سرنگونی، به مفهوم نادیده گرفتن آن به عنوان یک یستر عینی جهت انجام مبارزه توده ای در شرایط کنونی میباشد.” اهمیت برداشتن یک قدم واقعی برای یک جنبش بیش ازدهها برنامه است.”
انتخابات آزاد وجدان بیدار توده ها در مقابل نیرنگ های گوناگون انتخاباتی حاکمیت است ، که هر آن ، حکومت را به چالش میطلبد و ترفندهای گوناگون آن را به سخره میگیرد.
انتخابات آزاد فریاد رسای ملتی است که طی سی و پنج سال ، کوچکترین خواسته های انسانی آن، به خیانت ، جنایت و خون آلوده شده است.
به راستی کجاست نیروی پیش آهنگ تا همچون وجدان بیدار توده ها ، فریاد آزادیخواهی این ملت را ،که تنها ، و اینچنین دستخوش حیله وسیاست بازی قرار میگیرند به گوش جهانیان برساند و به دفاع ازحقوق انسانی مردم برخیزد؟
امروز کسانی که صرفا به اطلاع رسانی منفعلانه ازبازیهای سیاسی درون قدرت حاکمه در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری می پردازند ،در واقع به گمراه کردن توده هادامن میزنند وآنان را با موضوعات فرعی وحاشیه ای سرگرم میکنند،و تنها موجب میشوندتا جنبش دمکراتیک وضد دیکتاتوری مردم ایران که درمتن جنبش سیاسی تودها جریان دارد،دراین شرایط تاریخی به فراموشی سپرده شود.
اگر نیروی پیش آهنگ نتواند در مراحل مختلف مبارزه شرایط را درک کند و به عنوان جلودار جنبش
سیاسی توده ای،شاهد حضور آگاهانه و فعالانه او جهت انتقال از وضعیت موجود نباشیم ؛ در نتیجه، شاهد انتقالی کور و خشونت بار خواهیم بود، که در آن،بازنده اصلی فقط ملت ایران خواهد بود. و برای به دست آوردن چیزهایی بسیار کوچک بهایه بسیار سنگین پرداخت خواهند کرد. هم عراق و هم سوریه اوج درماندگی یک ملت مفلوک است.
کاوه
۹۲/۲/۱۹

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)