بحران کرونا بر سر چیست؟

بحران جاری به تفاسیر متعددی در تبیین یا توضیح آن منجر شده است. یکی از این تفاسیر بظاهر مارکسیستی آدرس دادن بحران به قانون گرایش نزولی نرخ سود است. قانون گرایش نزولی نرخ سود بحثی نظری است. اثبات آن در سطوح کنکرت کار آسانی نیست. میتوان نشانه های کنکرتی از وجود تضاد درونی کارکرد سرمایه داری که خود را در گرایش نزولی نرخ سود بازتاب میدهد و عامل پیدایش بحران جاری است را یافت اما کاربرد قانون گرایش نزولی نرخ سود برای اثبات این امر که این گرایش عامل بلافاصله بحران ساختاری سرمایه داری است مستلزم داشتن کلیت اطلاعات از کارکرد سرمایه است. اینکار اگر چه هرکولی نباشد اما آسان هم نیست، مستلزم دسترسی به منابع نسبتا کاملی از اطلاعات در خصوص حجم و کارکرد سرمایه در ابعادی جهانی است. این متد به ما کمک میکند تا تصاد درونی سرمایه را که آنرا به بحران میکشاند بعینه نشان دهیم. آنچه امروز در جریان است اما برخلاف تشابه سازی با بحرانهای اقتصادی دهه ها و حتی قرن گذشته، نتیجه بلافصل تضادهای درونی اقتصاد سرمایه داری نبوده است. به شکل بروز بحران جاری توجه کنید. هیچ بنگاه اقتصادی داوطلبانه کرکره مغازه اش را پائین نکشید، هیچ بیزینسی اعلام ورشکستگی نکرد. این دولتها بودند که تعطیل کردن موسسات اقتصادی را به بیزینس ها نحمیل کردند. این اتفاق در دو ماهه اول سال جاری در چین کلید خورد که متعاقب آن کلان شهر ووهان به تعطیلی کشانده شد، تولید در آنجا متوقف شد، بیکارسازی براه افتاد، تقاضای نفت در چین چند درصد کاهش یافت و بازار بورس سیر تنزلی را طی کرد.

 

وقتی ابعاد شیوع کووید ۱۹ از اوایل تا اواسط مارس جهانی شد، تعطیل کردن بیزینس ها ابعاد جهانی بخود گرفت، موسسات تولیدی و خدماتی از حرکت باز ایستاده، بیکار سازیها ابعاد نجومی بخود گرفتند، قیمت نفت به زیر صفر رسید و بازار بورس روزهای ‘سیاهی’ را بخود دید. برخی کرونا را کاتالیزور بحران اقتصادی و نه عامل آن معرفی میکنند﮳ انتساب این نقش به کرونا، در شمای کلی سیستم سرمایه داری میتواند ارزیابی درستی قلمداد شود. از سوی دیگر صرف شیوع کرونا محصول جانبی کارکرد سرمایه داری است. سرمایه داری در تمام دهه های پسا سقوط بلوک شرق، چه در غرب و چه در شرق، از بودجه تحقیقی و بهزیستی  و درمانی زد﮳ نگهداری از سالمندان را به بدترین شکل ممکن سازماندهی کرد﮳ پس سرمایه داری جاده صاف کن کشتار امروز کرونا شد﮳ در این شکی نیست. خود کرونا اما در قلمرو اقتصاد قابل تبیین نیست. نقطه تلاقی کرونا با اقتصاد را میتوان در تاثیر بیماری کووید ۱۹ بر قوه کار نشان داد﮳ قوه کار لازمه تولید است﮳ به تعطیل کشاندن صنایع تولیدی و خدماتی برای جلوگیری از صدمه جبران ناپذیر به سرمایه متغیر صورت گرفت﮳ صدماتی که در دراز مدت میتوانست برای سرمایه داری فاجعه بار باشد. این تفاوت اصلی بحران جاری با بحرانهای پیشین است که نمیتوان آنرا بصرف قانون گرایش نزولی نرخ سود توضیح داد.

 

اجازه دهید تاثیر ویروس بر اقتصاد را در متن دیگری بررسی کنیم. امروزه روز که ابزار الکترونیکی و کامپیوتری به جز لایتجزای زندگی اقتصادی و اجتماعی ما تبدیل شده اند تصور اینکه ما روزی با یک ویروس کامپیوتری که در ابعادی جهانی شیوع پیدا کند، مواجه شویم دور از انتظار نیست. اجازه دهید اسم این پدیده را “پاندمی الکترونیکی” بگذاریم. در صورت وقوع چنین حادثه ای، دولتها و مراکز مختلف اقتصادی ممکن است ترمز اقتصاد را بکشند، تولید و خدمات را تا تهیه یک آنتی ویروس متوقف کنند کما اینکه همین پروسه بارها در اشلهای کوچکی اتفاق افتاده است. تفاوت نقش ویروس الکترونیکی با ویروس بیولوژیکی در اقتصاد سرمایه داری چیست؟ یکی سرمایه ثابت را از کار میاندازد و دیگری سرمایه متغیر را خانه نشین میکند. حال ما چطور میتوانیم نقش ویروس الکترونیکی را‌ در قانون گرایش نزولی نرخ سود نشان دهیم؟ نمیتوانیم چون بی ربط است زیرا نقش سرمایه ثابت در تولید فریز شده که در نتیجه ناگهان به سمت صفر گرایش پیدا میکند در حالیکه سرمایه متغیر تغییری نکرده است. پس روی کاغذ سود باید به سمت بینهایت سوق پیدا کند. این محاسبه ای تجریدی، عبث و کاربردی نادرست از قانون گرایش نزولی نرخ سود است﮳ ابزار تولید و قوه کار لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر یکی از کار افتاد، دیگری نیز نقش خود در تولید را از دست میدهد﮳ نتیجه بلافصل این واقعه در سرمایه داری، عدم تولید ارزش اضافه در صنایعی است که خوابانده شده اند.

 

باین اعتبار بحران جاری بحرانی از سر کاهش سود نیست، از سر قطع سود در صنایع بتعطیل کشانده شده است. این بحران بمعنی خاص کلمه بحرانی اقتصادی نیست. سرمایه داری زمینه ساز بحران بهزیستی کرونا شد، بحران بهزیستی کرونا بحران تولید آفرید، یعنی مفروضات کارکرد عادی سرمایه را بهم ریخت﮳ مشکل، زیر سوال رفتن ملزومات تولید است. در این سطح حتی مهم نیست که چه نظام اقتصادی بر جامعه حاکم باشد چون نفس پیش شرط تولید که حضور قوه کار باشد زیر سوال رفته است. حال وقتی پیش شرط عدم وجود قوه کار را در چارچوب نظام سرمایه داری قرار دهیم، معلوم است که بدون قوه کار تولید میخوابد، ارزش اضافه ای خلق نمیشود، سودی در کار نیست، انباشتی صورت نمیگیرد و سرمایه به بحران فرو میرود. این اما نتیجه کارکرد عادی سرمایه نبوده است که ما بخواهیم قانون گرایش نزولی نرخ سود را به آن تعمیم دهیم. در چهار ماه گذشته اساسا ملزومات کارکرد سرمایه در ابعاد کوچک و سپس جهانی در هم ریخته شد. سرمایه داری در موقعیتی قرار گرفت که ناچار شد برای حفظ کلیت خود تولید را موقتا متوقف کند﮳

 

مابازا اقتصادی بحران کرونا قطعا روی کارکرد و انباشت سرمایه تاثیرات مخرب و جدی داشته است اما مختصات بحران جاری متفاوت از بحران دوره ای سرمایه داری است. بحران جاری ناشی از یک بحران بهزیستی است، ناشی از شرایط ویژه ای است که ــ ضمن اینکه نهایتاعامل بروز آن سرمایه داری بوده است اما ــ مختصات بحران جاری را متفاوت کرده است. بحران جاری بحرانی نامتعارف است، در سیکل معمول رونق_کسادی_بحران قابل شناسائی نیست. اما برون رفت از بحران جاری، چه در ارائه راه حل بهزیستی و چه اقتصادی،  مستقیما به منافع طبقاتی ارائه دهندگان آن گره میخورد: یا سوسیالیسم یا بربریت!

 

گزینه ما

پس از شوک اولیه شیوع کرونا و اعلام وضعیت ویژه توسط دولتهای اروپائی و آمریکای شمالی، تمام دولتها در امر بازار دخالت کردند — قابل توجه نقدهائی که سرمایه داری دوران جاری را مترادف با نئولیبرالیسم و مشخصه اصلی آنرا عدم دخالت دولت در بازار معرفی میکردند — و متعهد شدند که هزینه خسارت به بیزنیس ها را پرداخت کنند. همچنین در کشورهای غربی پرداخت طرحهای مختلفی برای پرداخت کمک هزینه های محدودی به کسانی که در دوران قرنطینه بیکار شدند مطرح شد، از طرح “حقوق پایه ای سراسری” تا کمک هزینه های محدود یکباره. این کمک هزینه ها نه در اندازه و ابعاد و نه مدت زمانی که قرار است پرداخت شوند یکسان نیستند. در آمریکا تنها یکبار کمک هزینه ای بالغ بر ۱۲۰۰ دلار پرداخت میکنند اما در کشور همسایه اش کانادا تا چهار ماه ماهانه ۲۰۰۰ دلار کانادائی به بیکارشدگان کرونا پرداخت میشود﮳ هیچیک از این دولتها تا کنون اقدامی برای بهبود وضعیت معیشتی کارگران درمانی و سایر کارگران تولید مواد ضروری نکرده اند﮳ حداکثر قول داده اند که وسائل ایمنی کار (ماسک و دستکش و ﮳﮳﮳) را فراهم کنند! و ظاهرا کارگر باید راضی باشد﮳ در کنار اینها با نمایشهای حال بهم زن پاترونایزینگ خود، اعلام “همدردی با کارگران درمانی” و “قهرمان” نامیدن کارگران سعی کرده اند آنها را بدون توقع سر کار نگه دارند و از اعتصاب برحذر کنند. فشار کاهش سود اما باعث شده است تمام این دولتها در مورد مدت زمان در قرنطینه ماندن توده مزدبگیر بیصبری نشان دهند. همه کشورها بتدریج به سمت سیاست کشتار دسته جمعی که اسم رمز آن در دوران کرونا “ایمنی گله ای” است گام برمیدارند. تضاد منافع طبقاتی در درجه اول خودش را در جواب به این سوال بهزیستی که سلامت توده مردم را چگونه میتوان تضمین کرد نشان خواهد داد. پاسخ بورژوازی به این سوال این است “اقتصاد” ــ بخوان سود ــ ارجحیت دارد، بنابراین دستگاه کشتار دسته جمعی که اسم رمزش “ایمنی گله ای از طریق شیوع تمام کمال ویروس” است به سیاست رسمی “بهزیستی” دولتها تبدیل میشود. تا کنون این سیاست “بهزیستی” بدرجات متفاوتی در ایران، فرانسه، هلند، سوئد، انگلیس و بخشهائی از آمریکا عملا پیاده شده است و قربانیان تا کنونینش بیش از یکصد هزار نفر بوده است. در این میان چپی که سرش را زیر برف میکند و اعلام میکند “پاندمی خواهی نخواهی تمام میشود” این کشتار دسته جمعی را نادیده میگیرد. این چپ، چپ و راست از “پسا کرونا” حرف میزند گوئی امور امروز بخوبی پیش میروند و پاسخ به آنها زمینه ساز شرایط پسا کرونا نیست﮳

 

تا آنجا که به اقتصاد بمعنی دقیق کلمه مربوط میشود، باید یادآوری کرد که اقتصاد سازماندهی تولید برای رفع نیازهایمان است. آیا اقتصاد دچار بحران شده است؟  آیا ما در اوج خانه نشینی نیمی از جمعیت جهان دچار کمبود تولید آذوقه شدیم؟ خیر. اگر کسی با یا بدون بحران کرونا گرسنگی میکشد دلیلش کمبود تولید، کمبود خوراک نیست، علتش بیکاری نیست، علتش سودخواهی سرمایه دار است. اقتصاد آنها با اقتصاد ما متفاوت است﮳ اقتصاد ما حتی همین امروز که نیمی از جمعیت دنیا در قرنطینه بسر میبرند، و نیمه دیگر نیز نیمه بیکار است، چرخه تولید را — تا آنجا که ظرفیت پاسخگوئی به نیازهایمان باشد– بخوبی در گردش نگه داشته است. بارآوری کار بجائی رسیده است که با همین نیروی کار فعال امروز میتوان تمام مردم دنیا را سیر نگه داشت، سقف روی سر همه ساکنین کره ارض گذاشت و نیازهای اولیه برای گذران زندگی زیر سایه کرونا را تامین کرد. پس معضل بمعنی خاص کلمه اقتصاد نیست، معضل سودخواهی است.

 

راه حل کوتاه مدت ما به بحران کرونا در نتیجه لازم است دارای دو مشخصه باشد: حفظ و ارتقا شرایط بهزیستی همگانی و دوم تامین نیازهای زندگی همگانی.

 

سلامت  و بهزیستی: در این راستا سیاست “ایمنی گله ای”، که چه ضمنی چه صریحا به سیاست رسمی دولتها تبدیل میشود، برابر با کشتار دسته جمعی است. اینرا باید بی امان تکرار کرد. محور سیاست بهزیستی در مقابله با بحران کرونا — تا هنگامیکه واکسنی برای آن آماده شود– لازم است حول سلامت همگانی بچرخش در آید. بخش عمده مردم همچنان میتوانند در قرنطینه یا در هر صورت با محدودیتهای ترددی بسر ببرند. بخشی از آنها میتوانند در سازماندهی خدمات در همان منازل خود سهیم شوند﮳ سازماندهی کار از طریق اینترنت خانگی برای تمام کسانی که مصونیت ندارند و مایلند در این پروسه شرکت کنند ممکن است. در مقابل کسانی که بدلایل مختلف مصونیت پیدا میکنند میتوانند چرخهای تولید کالاها و خدمات اساسی در جامعه را بدست بگیرند.

 

تامین معیشت: نیازهای مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، مراقبتهای ویژه لازم است برای همه صرفنظر از سطح در آمد بطور رایگان تامین و تضمین شود. کسانی که در پروسه کار و تولید فعال میشوند باید علاوه بر آن در رفاه و ایمنی اقتصادی کامل بسر ببرند. بعنوان مثال، دستمزدهای کادر درمانی و خدمات اساسی باید بلافاصله به دو برابر دستمزد پیش از پاندمی کرونا افزایش یابد﮳ آنها باید تا پایان پاندمی بازای هر ماه کار یکماه استراحت با مزد کامل داشته باشند، کارشان باید صد در صد مجهز به ابزار ایمنی باشد، کودکان و سالمندانشان برایگان مراقبت شوند، هزینه رفت و آمد به کار و همچنین هزینه مسکن موقت مابین شیفتها در یک هتل نزدیک به کار توسط کارفرما تامین شود و مشابه اینها. این خواستها و موارد مشابه لازم است توسط نهادهائی که از پائین شکل میگیرند نمایندگی شود. ما فعالین کمونیست لازم است با طرح چنین مطالباتی پرچم خواستهای بلافاصله مزدبگیران را بلند کنیم.

 

سوسیالیسم: توهمی نباید داشت که خواستهای بلافاصله و برشمرده بالا بدون خطر سوسیالیسم باجرا درنمیایند. جنبش ما همزمان با طرح مطالبات خود لازم است پرچمدار برقراری همین امروز سوسیالیسم باشد تا آنرا در پسا کرونا عملی کند.

 

 بزرگداشت مجازی مراسم اول ماه مه امسال میتواند محلی برای طرح مطالبات فوق و فراخوان به ایجاد تشکلهای از پائین برای طرح خواستها و اجرائی کردن آنها باشند.

***

عباس گویا

 ۳۰ آپریل ۲۰۲۰

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)