قانون تقسیم ارث بر اساس قوانین اسلام، به ویژه در میان زن و مرد نابرابر است و سالهاست که زمینه بحثهای گستردهای را در میان حقوقدانان و فعالان حقوق زنان مطرح کرده است. بر اساس قوانین جاری، سهم پسر از ارث دو برابر دختر است و زن نیز یک هشتم اموال همسر را به ارث میبرد. توضیح رایج قانونگذاران این است که قانون ارث اسلام در زمانهای تبیین شده که زنان اساسا حقی از ارث نداشتهاند و از این لحاظ در نظر گرفتن ارث برای آنان پیشرفتی در حقوق زنان به شمار میآید. از سوی دیگر چنین استدلال میکنند که نابرابری ارث زنان و مردان در واقع به طریقهای دیگر جبران میشود مثلا اینکه مسوولیت تامین مخارج زنان و نفقه آنان بر عهده مرد است و همچنین زنان مسوولیتی در قبال انجام کارهای خانگی و حتی شیردادن به فرزند بدون دریافت هزینه از همسر را ندارند و موظف به صرف درآمد خود در امور منزل نیستند.
با چنین استدلالهایی مه شاید در زمانه خود قابل قبول به نظر میرسید، نمیتوان پاسخگوی نسل جدید زنان و مردان بود. زنان دهههاست با تحصیل و اشتغال نقشهایی فراتر از نقشهای خانگی پیدا کردهاند و از آن مهمتر به کار خانگی بیمزد و صرف درآمد خود در خانه میپردازند. زن معاصر مسلمان دیگر نفقه بگیر و غیرمولد نیست و تقاضای حقوق برابر اقتصادی دارد.
نابرابری قانون ارث به ویژه برای همسران و سهم ناچیز آنان از اموال همسر باعث شده که بسیاری از زنان در سالمندی و در حالی که تمام عمر از حقوق اقتصادی خود محروم بودهاند، سالهای پایان عمر را در فقر و تنگدستی بگذرانند و سهم بزرگی از اموال همسر نصیب فرزندان پسر شود.
بر اساس همین نابرابریهاست که تلاش برای تغییر قانون ارث و یا به نحوی دور زدن آن به دغدغه فعالان اجتماعی تبدیل شده و با بالا رفتن آگاهی بسیاری از خانوادهها، خود آنها در تلاشند تا سهمی مساوی از ارث را برای فرزندان تعیین کنند یا ترتیبی دهند که همسر بعد از مرگ شوهر، به دلیل تقسیم ارث ناگهان بیبهره و بینصیب نمانند.
یکی از این شیوهها عمرایی کردن اموال موروثی است به این معنا که اموال مرد یا زن تا زمان حیات یکی از آنها در اختیار دیگری باشد و فرزندان نتوانند به محض درگذشت یکی به تقسیم اموال بپردازند.
تفاوت میان صلح عمری و وصیت این است که اگر کسی بخواهد مال خود را بعد از فوت تملیک کند، به طوری که تملیک شونده بعد از فوت استفاده کند قالب آن وصیت تملیکی است اما قالب دیگری نیز وجود دارد که این قالب صلح عمری نام دارد. صلح عمری عقدی مرکب از دو چیز است: اول عقد صلح است که عقد لازم است و به موجب آن در موارد مالی، عین یا منفعت آن تملیک میشود.
ولی عمری یک نوع حق انتفاع است که در قالب عمر صورت میگیرد. مثلا اگر زنی بعد از فوت همسر خود از منافع خانه زوج استفاده کند و در آن سکونت گزیند، باید در زمان حیات همسر با او قرارداد صلح عمری برقرار کند به این مضمون که زوج بگوید که من بعد از فوت به شما اجازه میدهم که از منفعت خانهای که در آن سکونت داری تا زمانی که زنده هستید، استفاده کنید. زنی که شوهر دارد ابتدا از خانه شوهر به عنوان نفقه استفاده میکند، چون یکی از عناصر نفقه زن شوهردار سکونت در مسکن زوج است.
بنابراین فرق صلح عمری با وصیت در این است که در وصیت موضوع بعد از فوت است، ولی در صلح عمری تملیک حق انتفاع (سکنی) از منزل شخص موصی (وصیت کننده) به نفع موصیله (کسی که به سود وی وصیت شده است) تا پایان عمر منتفع است که صلح به نفع او صورت گرفته است (تا پایان عمر موصیله).
شیوه دیگر این است که برخی از خانوادهها پیش از مرگ اموال را به طور مساوی به نام فرزندان دختر و پسر میکنند که در این صورت موضوع پیش از مرگ آنها تعیین تکلیف میشود و اگر با صلح عمری همراه شود، زمینه سوءاستفاده یا سلب امکان زندگی والدین از منافع آن املاک گرفته میشود.
در این شماره مجله حقوق ما به چالشهای موضوع ارث برابر در قوانین ایران بیشتر پرداختهایم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.