به دختران جنگی ات
به دختران جنگی ات
قسم که پس
قسم که پس بگیرمت وطن وطن

 

قسم به قطره قطره ها به صبح
نور و چشم ماه گلبه
به شره های موی ها
دوباره پس بگیرمت وطن

به جرعه جرعه های خاک
به نان و آب خون پاک
قیام شهر سینه چاک
قسم به خلق و خوی تاک
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن

دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن

به کوچه کوچه کینه ات
سکوت زخم پینه ات
به کمترین مهینه ات
خروش شیر سینه ات
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن وطن

پرنده باش و پیلگی
به صبر و ایستادگی
علیه مسخ و بردگی
بخوان به گوش زندگی
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن وطن

برای زن که زندگی
صدا تر از روندگی
درخت فصل خندگی
لبالب از پرندگی
قسم که پس بگیرمت وطن
وطن وطن

برای زن که زندگی
صدا تر از روندگی
درخت فصل خندگی
لبالب از پرندگی
قسم که پس بگیرمت وطن وطن

دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن

به گر گرفته در گلو
چو رستمی فرشته خو
غریو و خشم تو به تو
به شاهنامه ها بگو
به شاهنامه ها بگو
دوباره پس
دوباره پس
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن

به هابی نهانگیت
به ماه و سال رنگی ات
به سر به سر قشنگی ات
به دختران جنگی ات
به دختران جنگی ات
قسم که پس
قسم که پس بگیرمت وطن وطن

دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت وطن
وطن وطن وطن

قسم به خواهران تن
به نام مادران زن
به بوسه های تن به تن
به جنگ مهر و اهرمن
دوباره پس بگیرمت وطن
بگو به این عجوزه ها
به آن کثیف بوسه ها
به صاحبان سوزه ها
به خادمان موزه ها
که گور غاصبان کنیم
تمام خاک این
تمام خاک این وطن
وطن وطن وطن

به نام نامت ای وطن
به نام نامت ای وطن
به ازدهامی ت ای وطن
به ازدهامی ت ای وطن
به شوق شامت ای وطن
به شوق شامت ای وطن
به احترامت ای وطن
به احترامت ای وطن
از این حرامیان غاصبت
پس بگیرمت ای وطن
وطن وطن

دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت
دوباره پس بگیرمت وطن

وطن وطن وطن
وطن وطن وطن
وطن وطن وطن

دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن
دوباره پس بگیرمت وطن

دوباره پس بگیرمت وطن وطن

قسم که پس بگیرمت وطن وطن

قسم که پس بگیرمت وطن وطن

***********

ای عرش کبریاییُ چیه پس تو سرت
کی با ما راه میایی ؟جون مادرت!

 

یک روز از خواب پا می شی می بینی رفتی به باد
هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد
چند تا موی دیگه ت سفید شد ای مرد بی اساس
جشن تولد تو باز مجلس عذاس
بریدی از اساس

غوز پشتت بیشتر شد شونه هات افتاده تر
پیرامونت رو ببین با دقت می سوزن خشک وتر
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی

ای عرش کبریاییُ چیه پس تو سرت
کی با ما راه میایی ؟جون مادرت!
ای عرش کبریاییُ چیه پس تو سرت
کی با ما راه میایی ؟جون مادرت!

یک روز از خواب پا می شی می بینی رفتی به باد
هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد
چند تا موی دیگه ت سفید شد ای مرد بی اساس
جشن تولد تو باز مجلس عذاس

بریدی از اساس
غوز پشتت بیشتر شد شونه هات افتاده تر
پیرامونت رو ببین با دقت می سوزن خشک وتر
این که دستات رو روی سر می ذارن

این که باهات هیچ کاری ندارن
این که تو بازیشون راهت نمیدن
این که سربه سرت میذارن
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی

*********

“روزی که تنها ره آزادی٬ از انقلاب بود.”

 

روزی که خرید مادر٬ کیف مدرسه. قرمز٬ چمدانی٬ کلاس اول٬ با کلید.
روزی که سخت حل می‌شد٬ اصل هندسه. دبیر همدانی٬ صد کاروان شهید.
روزی که مرد خواهد جان بچگی. روزی که حسرت واجب است بر تو٬ پای نشه‌ای.
روزی که رفت از باد٬ روزی که داد بر باد.
شهر کلان که روزی٬ علی‌آباد باد.
روزی که رفت از یاد٬ روزی که ماند در یاد.
تا باد چونین باد٬ داد و بیداد٬ که تا باد٬ چونین باد.
روزی که خط‌کش تصویری شکست میان تنبیه.
روزی که زنگ خانه‌ها صور اسرافیل بود گویی.
روز درک تضاد٬ تبعیض٬ تفاخر٬ ترجیح.
روز لکه آب شور چشمت بر غلط دیکته.
.
روزی که رفت از یاد٬ روزی که ماند در یاد.
شهر کلان که روزی٬ علی‌آباد باد.
.
روز حسرت یک بارفیکس در ذهن لاغر بازو. روز حسرت یک یار فیکس بودن در تیم مدرسه.
روز اشاعه سخنان نوآموخته٬ روز تعریف پرهیجان فیلم هندی.
.
روزی که رید بر تو دختر همسایه٬ روزی که درید پدرت را کشور همسایه.
روزی که مرگ از در بسته ز پنجره تو آمد. روزی که دوکانال بود. یک به جنگ می‌رفت٬ از دو واتوواتو آمد.
.
روزی که رفت از یاد٬ روزی که ماند در یاد.
شهر کلان که روزی٬ علی‌آباد باد.
.
روزی که رهبر نوجوان تانک‌خورده بود. روزی که آستین کوتاه لگد میان گرده بود.
روزی که ریش٬ روزی که زیر بغل پاره٬ روزی که یخه از فرط ایمان چرک بود.
روزی که داگلاس هنوز مایکل نبود٬ چرک بود.
.
روزی که رفت از یاد٬ روزی که ماند در یاد.
شهر کلان که روزی٬ علی‌آباد باد.
.
روزی که چمران در پارک وی آرام خسبید٬ روزی که فوزیه در کربلا شد شهید.
روزی که شاه رفت٬ جمهوری یک‌ بانده شد.
روزی که تنها ره آزادی٬ از انقلاب بود.
روزی که مهتاب بود٬ سراب بود٬ سراب ناب بود.
آن نوشابه که هشت ساله کنار حضرت معصومه خوردمش٬ مادر خریده بود٬ سبز بود٬ سون‌آپ بود.
روزی که شهوت هنوز در حومه شهر بود٬ روزی که در استعاره فلک٬ قطره ٬ بحر بود.
روزی که دنیا تمام می‌شد٬ هر هفته٬ جمعه‌ها غروب. روزی که آخرین لذت٬ در گزارش هفتگی بود.
.
روزی که رفت از یاد٬ روزی که ماند در یاد.
شهر کلان که روزی٬ علی‌آباد باد.
.
روزی که سرد بود٬ حرام شطرنج و تخته‌نرد بود.
تنها حلال باری این رنگ و روی زرد٬ تنها حلال افیون و گرد بود.
روزی که یاد بزرگان دیدارها٬ درد قلب بود.
روزی که پایان بود. پادگان باد. تهران نبود٬ خیابان دشت‌آزادگان بود.
طراحی کتکلوریت، قدسی قاضی‌نور٬ خشم شدید برف‌روب فقیر. روح جهان کارگری، پله عبور.
انگشت یخ‌زده پسر روزنامه فروش٬ یخ‌شکسته با اشاره انگشت. عقده به تیراژ پنج‌هزارتا.
از آسمان میکروفن میبارید٬ جبراً. گوساله هم یکی را بلعید ٬ سهواً.
.
دختر به نام نل٬ در های و هوی شهر٬ در جستجوی عدن ابد٬ پارادایس بود.
در پشت موی ریخته بر چشم٬ برادرش یا موهای منفصل از گردن پدربزرگ.
در لای چرخ کالسکه٬ در لای عین چرخ کالسکه٬ در لای چرخش عین عاج چرخ کالسکه٬ در لای چرخ چرخش این‌همه بازی روزگار.
بسی رنج بردیم در این سال سی٬ بسی رنج بردیم ٬ در این سال سی٬
که رنج برده باشیم فقط٬ مرسی٬ مرسی٬ مرسی٬ مرسی

********************

خاطره خود کلانتر جان است
بر سرت بشکند هــــــــــوار شود
مثل زندان ژان والژان است

حافظه نفس را بدراند
صد گیگابایت را بپراند

کلی گویی آفت شعر است
حرف مفت آفت ذهن

ذهن الکن ستاره بشمارد
ذهن یاغی ستاره می‌چیند

فاق کوتاه آفت لگن است
آفتِ جنگِ نو گلن‌گدن است

آفتِ مزرعه سه تن ملخ است
آفت عشق، وصل یا بوسه

مرده‌ی یک شبه چو نمره بیست
ثلث اول که هیچش ارزش نیست

مرده‌ی قرن را چنین بنگر
همچو تجدیدِ نابِ شهریور

خنده سر داده رند و بازیگوش
بگذار این رفوزگی هم روش

ذهنِ شاگردِ خنگ فاجعه است
خنگ شاگرد در مراجعه است

عشق همیشه در مراجعه است
عشق همیشه در مراجعه است

بعد صدها هزار سال از خاک، چه مهم است پاک یا ناپاک؟
چه مهم است سبک اسپیس راک؟

چه مهم است پول یا بی پول؟
چه مهم است ماله یا شاغول؟

آفت ذهن همنشین بد است
خواه بنشسته روی مبلِ سیاه

خواه در قاب تلوزیون پیدا،
خواه استاده به آسمان چون ماه!

حرف صدتا یه غاز تا ابد است
عشق اول فقط یه خاطره است

عشق بعدی هماره فاجعه است
عشق همیشه در مراجعه است!

عشق همیشه در مراجعه است

آفت حافظه باکتری دقیق
مثل آب دهان مرده رقیق

خاطره خود کلانتر جان است
بر سرت بشکند هــــــــــوار شود
مثل زندان ژان والژان است

حافظه نفس را بدراند
صد گیگابایت را بپراند

نان روز از برای سکس شب است
نان شب هم برای عاشق مست

عشق همیشه در مراجعه است!

بعد از این صد کتاب شعرم روش
حرف اسکندر و تزارم توش

همه آیند و باز، باز روند
زنده بودن که خود منازعه است

عشق همیشه در مراجعه است…

***************

هوی و های الکی، یک فضای الکی
یک هوای الکی
یک صفای الکی،

یک وفای الکی
ادعای الکی، ادعای الکی

 

ز روی مهت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را منفعل نما

به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پابند به طرّه ات جان پیوند
قسم به زند و پازند به جانم آتش افکند فراق رویت دلبند

بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)