یکی از مؤلفه هایی که جمهوری اسلامی با آن احساس قدرت می کند، احساس قدرت مبتنی بر دینی است که از نظر ایشان گمان برده می شود، برترین و بهترین دین است و بر همه ادیان ، مکاتب و فلسفه ها غلبه و هیمنه دارد. هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی اگر چنین احساس قدرتی نداشتند محال بود که با همه این ناکامیها بتوانند به حکومتگری خود ادمه دهند.
احساس قدرت مبتنی بر برتری دینی با احساس قدرت مبتنی بر دین یکی نمی باشد. در اینجا یک نوع احساس قدرت مضاعف وجود دارد زیرا گمان برده می شود که این دین نه فقط توانایی و ظرفیت لازم برای حکومت و اداره امور را دارد بلکه بهترین هم می باشد و بهتر از آن هم وجود ندارد و اگر هم کسانی ادعایی غیر از این داشته باشند، فریب خورده اند. از نظر چنین کسانی حتی اگر اکثریت مردم یک کشور هم چنین باوری را قبول نداشته باشند، در اشتباهند و بهترین راهکار برای این مردم در اشتباه همین دین برتر می باشد که همچنان می بایست محتوای اصلی حکومت باشد.
سخنان رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه مخالفان فریب خورده می باشند، از نقطه نظر چارچوب ذهنی ایشان جز بر پایه این احساس قدرت نیست که آنچه که ما داریم بهترین است.
در این ذهنیت، حکومت دینی یک حکومت در کنار دیگر حکومتها نمی می باشد، زیرا اگر چنین نگرشی بر ذهن حکومتگران جمهوری اسلامی حاکم بود، کار راحتتر بود و چه بسا از طریق گفتگو نتایج بسیار خوبی حاصل می شد. بلکه فوق همه حکومتها می باشد که حتی نمی توان برای آن یک آلترنانتیو هم پیشنهاد کرد.
ما در حال حاضر درگیر چنین ذهنیتی در میان حکومتگران هستیم. احساس قدرتی برتری جویانه به گونه ای که قدرت مبتنی بر برتری دینی را از نظر محتوایی بی بدیل می دانند و هر گونه مشکلی هم که بوجود آمده ناشی از عملکردها دانسته و اگر عملکردها تغییر و اصلاح شود، آنگاه این نوع قدرت می تواند پرچمدار توسعه و پیشرفت شود.
رابطه میان احساس قدرت و برتری دینی از طرق مختلف می تواند به چالش کشیده شود و در صورت به چالش کشیدن آن، امید آن می رود که تحقق دموکراسی در ایران روند هموارتری را طی کند.
صرف نظر از آنکه این دین(اسلام) بر دین های دیگر برتری دارد یا ندارد که در عصر ما پلورالیزم ادیان تمام دیدگاههای برتری جویانه در ادیان را به چالش کشانیده است، «برتری دینی» به عنوان الهام بخش ، مشروعیت بخش و تثبیت کننده احساس قدرت در ذهن انسان های حکومت گر در ایران، از نقطه نظر های مختلف از جمله رواشناسی دین ، دینی-تفسیری ، جامعه شناسی دین ، فلسفه دین و پدیدارشناسی دین می تواند مورد بررسی و نقد جدی قرار گیرد.
در هر حال آنچه که در اینباره می توان طرح کرد این است که از منظر دینی -تفسیری (درون دینی) تمام آیاتی که در این زمینه ها آمده اند و از نظر این افراد دین اسلام را دین برتر و دین جامع و همه زمانی برای همه انسانها می بینند، تفسیربردار می باشند و ره یافتن به چنین تفسیر بلندپروازانه و برتری جویانه ای از دین بسیار ساده انگارانه و سطحی نگر نسبت به متن و هرمنوتیک خواهد بود.
از منظر جامعه شناختی نیز حکومتگران با ذهنیت اینچنینی هر چند منشأ این احساس قدرت از منظری جامعه شناسانه نبوده است که با نقد جامعه شناسانه بخواهد به چالش گرفته شود، اما هر چقدر هم بخواهند یک ذهن گرایی محض در رابطه با احساس قدرت مبتنی بر برتری دینی برای خود ایجاد کنند و آثار و جلوه های بیرونی را نادیده بگیرند و از منظری جامعه شناسانه به نقد خود نپردازند، امکان پذیر نخواهد بود. قدرت سیاسی قدرتی است که در نهایت می خواهد در امور مردم خود را نمایان سازد و اینچنین قدرتی در میان مردمی می تواند کارآمد باشد که آن مردم نیز به مانند آن حکومتگران، ذهنیت احساس قدرت مبتنی بر برتری دینی را داشته باشند.
از نقطه نظر جامعه شناسی و پدیدار شناسی دین در ایران، آن احساس قدرت مبتنی بر برتری دینی دیگر در میان مردم وجود ندارد. اگر نگوییم خدا در ایران مرده است چون هنوز هم بسیاری از مردم ایران عمیقا خداباور هستند و اگر هم نگوییم که اسلام مرده است، اما می توان گفت که دیگر اسلام زنده نیست. دیگر آن روزهایی که مردم از اسلام حساب برده و آن را مرجع فکر خود قرار می دادند، تمام شده است. اگر هم همچنان جزیی از هویتشان باشند، دیگر نمی خواهند به آن افتخار کنند، بلکه برای بسیاری دیگر جزیی از آن هویت هم نیست.
احساس قدرت مبتنی بر برتری دینی هر چقدر هم در میان حکومتگران قدرتمند باشد، وقتی که ایشان این تناقضات و ناکامی آن دین برتر گرفته شده را در عرصه امور اجتماعی و سیاسی به رأی العین مشاهده کنند، سست و ضعیف خواهد شد و دیگر این حکومتگران نمی توانند با آن احساس قدرت کنند، زیرا فهمیده اند که توهمی بیش نبوده و عمقی نداشته است. ما به چنین وضعیتی در میان حکومتگران ایران در آینده ای نزدیک خواهیم رسید و هنگامی که چنین وضعیتی به صورت شفاف برای ایشان حاصل شود، پایان کار خواهد بود زیرا محتوای جمهوری اسلامی و ذهنیت حکومتگران اصلی آن بر این نوع از احساس قدرت شکل گرفته است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)