برزان محمدی، همبندی پیشین علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی به قتل رسیده در زندان تهران بزرگ طی نامه‌ای از جزئیات قتل وی پرده برداشت. این زندانی سیاسی در نامه خود، محمدرضا خلیل زاده و حمیدرضا شجاعی زواره را به عنوان قاتل و شریک در قتل علیرضا شیرمحمدعلی معرفی می‌کند و می‌گوید که این دو پیشتر بارها تهدید کرده بودند که قتلی را مرتکب خواهند شد تا از این طریق به زندان رجائی شهر، محل نگهداری سابق خود منتقل شوند، چرا که در آن زندان هم مسئولین و موقعیت برای کلاه برداری مناسب تر می باشد.

بنا به اطلاع حقوق بشر کردستان ایران ؛ سه شنبه ,۲۸ خرداد , ۱۳۹۸ ؛ ” برزان محمدی ” در نامه ای از جزئیات قتل ( علیرضا شیر محمدعلی ) پرده برداشت وی روز گذشته به همراه یک زندانی سیاسی دیگر به زندان اوین منتقل شده بود.

متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفت است عیناً در ادامه می آید:

اینجانب، برزان محمدی، زندانی سیاسی کرد، جزئیات کامل قتل شهید علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی، جوان ۲۲ ساله، تک فرزند و معروف به سامان در تاریخ ۲۰ خردادماه ۱۳۹۸ ساعت ۸ و ۲۲ دقیقه شب توسط دو شرور، محمدرضا خلیل زاده، قاتل اصلی و حمیدرضا شجاعی زواره، شریک در انجام قتل را به شرح زیر اعلام می کنم. لازم به ذکر است دلیل تاخیر در بیان جزئیات این قتل، حال بد روحی و عدم تمرکز کافی به خاطر از دست دادن دوست و هم‌بندی‌ام بوده است.

محمدرضا خلیل‌زاده، قاتل اصلی و حمیدرضا شجاعی زواره، شریک در انجام قتل، چندین سال است به جرم‌های مختلف از جمله دو قتل، یکی در زندان رجائی‌شهر و دیگری در خارج از زندان، کلاه‌زنی و آدم‌ربایی به حکم حبس ابد و اعدام محکوم شده‌اند.

پیش از هر چیز، اگر این سوئیت ویژه زندانیان سیاسی یا امنیتی است، چرا دو نفر با جرم‌های مختلف و سابقه قبلی در این سوئیت نگهداری می‌شدند؟ در حالی که قرار بر این بوده است که این دو شرور هیچ گونه ارتباط مستقیمی با ما نداشته باشند، ولی متاسفانه چندین بار به داخل سوئیت ما دسترسی پیدا کردند. این دو شرور از چندین ماه گذشته تهدید می‌کردند که باید یکی را به قتل برسانند تا از این سوئیت به مکان اولیه خود یعنی زندان رجائی‌شهر انتقال یابند. چراکه معتقد بودند در آنجا کلاه‌زنی می‌کنند و درآمد خوبی دارند.

لازم است بدانیم که تمام مسئولین زندان از تهدیدات آنها خبر داشتند و پیش‌بینی می‌شد که به زودی در این سوئیت اتفاق تلخی خواهد افتاد اما متاسفانه برای پیشگیری از آن هیچ اقدامی صورت نگرفت. در ضمن من، علیرضا و سایر افراد سوئیت با این دو شرور هیچ گونه اختلاف یا سابقه درگیری نداشتیم. تهدیدات آنها دو روز قبل از قتل جدی‌تر شد و به افسر نگهبان وقت هم گوشزد کردند که حتماً باید کسی را بکشیم تا ما را به زندان رجائی‌شهر منتقل کنند. بر همین اساس افسر نگهبان به مسئولین زندان اعلام کرد که در حال حاضر به این دو نفر هواخوری نداده و در را به روی آنها باز نکنند. متاسفانه با سهل‌انگاری مسئولین در به روی آنها باز شد و به آنها هواخوری دادند. بعد از ظهر روز بعد نیز که به قتل ختم شد مجدداً به آنها هواخوری دادند.

در ساعت ۸ و ۲ دقیقه شب افسر نگهبان وقت به همراه یکی دو نفر مددجو جهت تحویل دیگ شام، درِ اول سوئیت را باز کردند. بدون اینکه این دو نفر را به داخل سوئیت خود منتقل کنند و در را به روی آنها ببندند با سهل‌انگاری و بی‌دقتی کلید در سوئیت ما به مددجو تحویل داده شد و وی نیز در سوئیت ما را باز کرد. این در حالی بود که این دو نفر از پیش نقشه کشیده بودند. محمدرضا خلیل‌زاده، قاتل اصلی که از پیش چاقوی بزرگی را در زیر پیراهن خود مخفی کرده بود از فرصت استفاده کرده و دیگ شام را به سمت سوئیت ما هل داده و وارد کریدور شد.

در آن لحظه، من، علیرضا و دو سه تن دیگر از زندانیان اهوازی که بدلیل تغییر مذهب بیش از چهار ماه بود به سوئیت ما منتقل شده بودند، در مقابل درب سوئیت در حال تماشا کردن تلویزیون بودیم. از آنجایی که پیشتر نیز به ما دسترسی پیدا کرده بودند به هیچ وجه فکر نمی‌کردیم که چنین بلایی سر علیرضا بیاورند. محمدرضا خلیل‌زاده به محض ورود به سوئیت ما دست علیرضا را گرفت و به او گفت “بیا داخل اتاق کارت دارم”. متاسفانه بعد از چند ثانیه صدای فریاد علیرضا از اتاق محل نگهداری من و وی بلند شد. بلافاصله بر روی تخت من چند ضربه اصلی را به قلب وی فرو کرده و چندین ضربه دیگر هم به سر، گردن و سایر نقاط بدنش وارد کرده بود. همزمان حمیدرضا شجاعی زواره، شریک در قتل با جسم تیزی که از سنگ دستشوئی درست کرده بود بقیه را تهدید به زدن می‌کرد. متاسفانه کاری از دست ما برنیامد و افسر نگهبان و چند تن دیگر نیز به محض مشاهده صحنه از آنجا فرار کردند. حمیدرضا که قاتل اصلی را با تیزی اسکورت می‌کرد نیز یکی دو ضربه را به سر و گردن علیرضا وارد کرد. بعد از چند دقیقه چند نفر به صحه وارد شده و آن دو شرور را به داخل اتاق خود منتقل کردند. اما متاسفانه دیر شده بود. ما نیز پیکر نیمه‌جان علیرضا را به بیرون از سوئیت برده و نهایتاً وی را به بهداری زندان که فاقد هر گونه امکاناتی است منتقل کردند. علیرضا به صورت کاملا ناحق و با دنیائی از آرزوها در راه انتقال به بیمارستان فیروزآبادی جان خود را از دست داد.

چه کسی پاسخگو است؟ مسئولین، بازجوها و بازدیدکنندگان بصورت مداوم تکرار می‌کنند که چرا شما کاری نکردید، چرا جلوی آنها را نگرفتید؟ ما می‌پرسیم چرا مسئولین پیش از وقوع قتل جلوی آن را نگرفتند؟ چرا اجازه دادند که به این راحتی به داخل سوئیت ما دسترسی پیدا کنند؟ این در حالی است که این دومین باری بود که این دو شرور در داخل سوئیت خون می‌ریختند. این دو شرور در دیماه ۹۷ شبیه به همین اتفاق تلخ و با سهل‌انگاری افسر نگهبان وارد سوئیت شدند و با تیزی‌ای که از سنگ توالت درست کرده بودند یک زندانی را به شدت از ناحیه سر و گردن زخمی کردند. این زندانی که در ارتباط با جرائم مالی محکوم شده بود بصورت تنبیهی به سوئیت ما منتقل شده بود.

سوئیت ما برای مسئولین زندان به تبعیدگاه تنبیهی تبدیل شده است. فرقی ندارد که به چه جرمی محکوم شده باشند، همه را به این سوئیت منتقل می‌کنند. در طی ۱۱ ماه گذشته همیشه در معرض خطر بودیم و هر لحظه امکان داشت آن دو شرور به یکی از ما آسیب بزنند. اتفاق تلخی که قابل پیش‌بینی بود و متاسفانه نصیب علیرضا شد.

لازم به ذکر است که چند ماه پیش، من و علیرضا به مسئولین زندان نامه نوشته و درخواست کردیم ما را به زندان اوین منتقل کنند، حتی برای محقق کردن خواسته خود دست به اعتصاب غذا هم زدیم، اما هیچ اقدامی از سوی مسئولین انجام نشد. آنها به ما می‌گفتند آخر این اعتصاب مرگ است.

حیرت من از این است که چرا این دو شرور علیرضا را برای قتل انتخاب کردند، انتخابی دور از انتظار و باورنکردنی بود، چرا که علیرضا به آنها خیلی کمک می‌کرد.

در پایان به مادر بزرگوار و رنجدیده علیرضا، دوستان، همبندی‌های قدیمی، زندانیان سیاسی و خانواده وی تسلیت گفته و برای آنها صبر و وضعیتی بهتر آرزو می‌کنم. روان پاکش شاد و یادش تا ابد در قلب من و مبارزین راه آزادی و برابری جاودانه.

برزان محمدی / زندان تهران بزرگ / خردادماه ۱۳۹۷″.

برزان محمدی ، اهل مریوان از معترضین ۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۷ که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود در تاریخ ۲۲ اسفند ماه سال جاری به آنچه اصل تفکیک جرائم نامیده می شد اعتصاب غذا کرد.وی به اتهام ” اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام ” بازداشت شده است، این زندانی سیاسی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شده وی در شرایط بدی به سر میبرد و به گفته یکی از نزدیکان وی ۲۰ کیلوگرم کاهش وزن داشته است. برزان محمدی با درخواست تنی چند از فعالین مدنی ،زندانیان سیاسی و خانواده ی زندانیان و جان باختگان راه آزادی، به اعتصاب خود پایان داد.آقای محمدی روز گذشته به ز ندان اوین منتقل شد.

برزان محمدی : در مهرماه ۱۳۹۷ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهامات «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام » به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم در بهمن ماه ۱۳۹۷ در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ۳ سال و ۶ ماه کاهش یافت.


نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com