سرانجام پس از گذشت چندین دهه از پایان جنگ جهانی دوم، نقشه خاورمیانه با برپایی همهپرسی استقلال در کردستان عراق و تشکیل کشور مستقل کردستان تغییر کرد و متعاقب آن سه پایتخت مجاور کردستان عراق یعنی بغداد، تهران و آنکارا علیرغم ائتلافی که برای فشار بر مسعود بارزانی و منصرف کردن او از انجام همه پرسی انجام دادند در عمل شکست خوردند و اعلام استقلال کردستان عراق در حالی که صورت میگیرد که خوشحالی بیش از اندازه کردهای ایران و ترکیه و عصبانیت قابل درک و پیش بینی حکومتهای این دو کشور نخسیتن برونداد عینی استقلال کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی است که رسانههای ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی مجازی آن را منعکس کردهاند.
پریشانی و عصبانیت دو حکومت دیکتاتوری ایران و ترکیه که از قضا در هر دو اسلامگرایان قدرت را در دست دارند تنها به اعتراضات دیپلماتیک ختم نشده است. بستن مرزهای هوایی ایران به سمت اقلیم کردستان از سوی ایران و تهدید عریان اردوغان در خصوص جلوگیری از صدور نفت و محاصره اقتصادی کردستان نشانگر آن است که به قول معروف هر دو کشور همسایه اقلیم، شمشیر را برای کردها از رو بستهاند.
سفر چندی پیش سرلشکر باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران به ترکیه پیش از برگزاری همه پرسی و همچنین برنامهریزی برای سفر قریب الوقوع اردوغان و رئیس ستاد ارتش ترکیه به ایران پس از برگزای همه پرسی نشان می دهد که دو کشور در صورتی که چاره کار را در صحنه سیاست و دیپلماسی ارزیابی نکنند انجام عملیات نظامی مشترک بر ضد رهبران اقلیم امری بعید نیست زیرا ثبات استقلال کردستان و پیشرفت اقتصادی و سیاسی اقلیم تبعات مستقیمی بر کردهای ایران و ترکیه خواهد داشت علاوه بر آنکه گامی مهم برای تحقق رویای کردها در تشکیل کردستان بزرگ است.
با این همه اما باید دید که در نهایت ترکیه و ایران چه خواهند کرد. اگرچه ایران و ترکیه علاقمند در هم شکستن همه پرسی استقلال کردستان عراق هستند اما معنای حمایت سیاسی رسمی اسرائیل از استقلال کردستان و موضعگیری چهرههای متنفذ سیاسی در امریکا در حمایت از بارزانی و همهپرسی را هم خوب میفهمند. بنابر این تصور اینکه غریزی دست به حمله علیه بارزانی بزنند کودکانه بهنظر میرسد.
واقعیت آن است که کردها در هر سه کشور عراق، ترکیه و ایران به عنوان اقلیتی آشکار، با نقض حقوق بنیادین خود مواجه بودهاند و به دلیل تبعیضهای ناروایی که به لحاظ تاریخی در این کشورها بر آنها اعمال شده است هیچگاه خود را جزئی جدا نشدنی از خاکی که به لحاظ سیاسی و جغرافیایی بدان وابسته هستند، ندانستهاند. از سوی دیگر کردها در عراق دوران صدام و پیش از آن با تبعیضهای ناروایی رو به رو بوده و در دوران صدام کشتار دسته جمعی را نیز از سر گذراندهاند. در ترکیه نیز اساسا حکومت مرکزی آنها را هیچگاه به عنوان شهروند به رسمیت نشناخت و رهبر کردهای ترکیه عبدالله اوجالان سالهاست که در جزیره امیرالی ترکیه و در وسط دریا زندانی است.
علیرغم وعدههای پوشالی اردوغان در به رسمیت شناختن حقوق کردها و به راه انداختن مذاکرات صلح، پس از کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ که بسیاری آن را ساختگی و در راستای تحکیم قدرت اردوغان میدانند او مصونیت پارلمانی نمایندگان کرد را لغو و رهبران حزب دموکراتیک خلقها را دستگیر و روانه زندان کرد. در آنسوی میدان در ایران نیز اگر چه کردها دچار تبعیض بوده و به نوعی شهروند درجه دو محسوب میشوند اما در دوران حکومت محمدرضا پهلوی وضع آنان به مراتب از امروز بهتر بوده است. در تمامی دولتهای پس از انقلاب تبعیض به شکلی سیستماتیک بر کردهای ایران اعمال شده و نرخ بیکاری و عدم توسعه شهری در مناطق کردنشین در ایران به شکلی غیرقابل قبول بالاست هم چنانکه ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی خاطرهای نیست که کردها از یاد ببرند.
اگرچه دستگاه دیپلماسی امریکا با برگزاری همهپرسی مخالفت نرمی کرده است اما آگاهان میدانند که حمایت صریح اسرائیل از برگزاری همهپرسی و حمایت از استقلال کردستان عراق بدون نظر مثبت ایالات متحده امکانپذیر و شدنی نیست. بنابر این حمایت چهرههایی مثل جان بولتون و باب کروکر نشان میدهد که دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر استقلال کردستان هم نظر هستند.
هر چند دولت ترامپ رسما با همهپرسی مخالفت کرده است اما شواهد و قرائن نشان میدهد که این مخالفتها جدی نیست. به نظر میرسد حمایت پیدای دولت اسرائیل از تشکیل کردستان و حمایت پنهان و غیر رسمی امریکا و حمایت متحدین عرب ایالات متحده چون عربستان و امارات که از امکانات مالی بسیاری برخوردارند نشان می دهد که ایران و ترکیه در نهایت چارهای جز کنار آمدن با استقلال کردستان ندارند.
استقلال کردستان عراق و تلاشهای احتمالی کردهای ایران و ترکیه برای گرفتن امتیازات گسترده از حکومتهای مرکزی آغاز فرآیندی خواهد بود که میتواند به رویای تشکیل کردستان بزرگ ختم نشود. چنانچه حاکمیت ایران و ترکیه حفظ یکپارچگی کشورهایشان را نه در حرف که در عمل خواستارند باید به برقراری دموکراسی در کشور تن دهند. سرکوب سازمان یافته و امنیتی کردن فضای تنفس در مناطق کردنشین بدترین و سادهترین راه مواجه با مساله استقلال کردستان است. چنانچه کردها بتوانند همگام با شهروندان دیگر به خواستههایشان در ذیل یک نظام دموکراتیک دست پیدا کنند، دلیلی برای جداسری ندارند.
اما شواهد موجود نشان میدهد نه در ایران که آیتالله خامنهای و سپاه که ۸۰ درصد قدرت را در اختیار دارند در فکر برقراری مناسبات دموکراتیک هستند و نه در ترکیهای که اردوغان حکومت میکند و پس از رفراندوم قانون اساسی ترکیه را صدها گام از دموکراسی و سکولاریزم دور کرده به برقراری چنین مناسباتی نظر دارند. در این هنگامه تولد کشوری به نام کردستان که مناسبات دموکرایتک و آزادیخواهانه در آن ساری و جاری باشد میتواند به برقراری دموکراسی در ایران و ترکیه کمک کند.
پایداری پیوندی که کردهای ایرانی با دیگر اقوام ایرانی دارند از این پس بیش از پیش در گروی برقراری مناسبات دموکراتیک در سطح کشور است. کسانی که به منظور مقابله با شادی مردم کردستان ایران در پی همه پرسی استقلال در کردستان عراق در خیابانها نیروهای ضد شورش و تجهیزات سرکوب مستقر کردند نشان دادند که از فهم امنیتی پائینی برخوردارند. اراده کردها برای تعیین سرنوشت بیش از آنکه نشأت گرفته از حس ناسیونالیستی و قومگرایانه باشد ناشی از ظلم تاریخی است که حکومتهای مرکزی در ترکیه، عراق و ایران بر آنها روا داشتهاند. برای آنکه کردهای ایران خود را ایرانی بدانند و به دولت مرکزی پایبند باشند باید مشارکت سیاسی آنها را به رسمیت بشناسیم و از مدیران کرد مقبول در جامعه کرد در پستهای سیاسی استفاده کنیم. اگر جمهوری اسلامی و ترکیه استقلال کردستان را به منزله تهدیدی علیه خود تلقی میکنند چارهای جز تقویت دموکراسی در کشورهایشان ندارند در غیر اینصورت آب به آسیاب رویای کردستان بزرگ می ریزند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.