نظارەگر بودن بس است! – نامه سرگشاده جمعی از زنان و جوانان، اعضا، دوستداران، طرفدران به رهبری کومه‌له

 

ما از طریق این یاداشت می خواهیم سکوت را شکستە و با همەی مردم کوردستان کە بە کومه‌له گرایش دارند، سخن بگویم. ما نویسندگان این نامە، از همەی طیف‌های جریان موسم بە کومه‌له هستیم.

حامیان و تدوینگران این نامە جمعی از زنان و جوانان، اعضا، دوستداران، طرفدران و مهمتر از همە دلسوزان با سابقەی جنبش کومه‌له هستند؛ جنبشی کە عمیقا سوسیالیستی در دل کوردستان بود.

اکنون، این حزب بە شاخەهایی منشعب شدە و نظر این نامە اتفاقا بە مسئول مستقیم این شرایط یعنی رفیق ابراهیم علیزادە، خواهد بود.

شایان ذکر است کە عدم وجود نام آشنای عبدللە مهتدی در سطر بالا دلیلی چون معلومالحال بودنش ندارد. بدین معنی کە ما ایشان را دیگر در سطحی نمی بینینم کە بازخواست بشود زیراکە حداقل پس از نشست جورج تاون ایشان دیگر خودکشی سیاسی کردە و ما نیز بە آن نمی پردازیم.

 

 ما در شرایطی دست بە نوشتن و انتشار این یادداشت کردەایم کە شرق کوردستان در پروسەی انقلابی شدن بە سر می برد. ما در شرایطی کە حساس و پرطلاطم است، تصمیم گرفتیم مداخلەای بدون نام و جمعی انجام دادە و بە جریانهای موسوم بە کومه‌له (هر کدام با تعاریف خود) هشدار بدهیم کە دیگر نظارەگر نخواهیم بود و شما نیز دیگر نمی توانید ما را ساکت کنید بە بهانەی اینکە جمهوری کثیف اسلامی سواستفادە خواهد کرد از انتقاد ما علیە احزاب موجود کە با اسم کومه‌له کار می کنند. برخی از ما شاید عضو جریان موسوم بە رفیق عمر ایلخانی زادە و یا در جریان مهتدی گیر کردە باشیم اما با شیوەی اردوگانیشینی و تعامل با عبداللە مهتدی و نشست جورج تاون بە شدت مخالف هستیم، برخی از ما شاید عضو جریان موسوم بە رفیق مازوجی باشیم اما با تحلیل‌های سیاسی ایشان از سوسیالیسم و جداشدنش از حزب مادر و تکرار مکررات انشعاب بە شدت مخالفیم.

حال، بە حزب اصلی و مادر بپردازیم [حزب مادر موسوم بە رفیق ابراهیم علیزادە]

موضوع اینست کە کومه‌له جنبش بود و حزب کمونیست ایران یک حزب است. تفاوت بزرگی اینجا وجود دارد و آن نیز اینست کە کومه‌له متشکل از اقشار پایین جامعە، زنان، جوانان، دهقانان و غیرە بود و حزب کمونیست ایران یک فرم الیت، از بالا، غیر اجتماعی و غیر تاریخی بود کە بر سر جنبش زندە و جوان کومه‌له در کوردستان تحمیل شد. بە همین دلیل است کە کاک فواد در سنندج اسکورت کاک صدیق می شد ولی در حزب بورژوازی کمونیست انشعاب می کنی تا ثابت کنی کە برحقی! بە زبانی سادەتر بگوییم؛ هنگامی کە حزب کمونیست ایران با سیستم سنترال دمکراسی شروع بە کار کرد، کومه‌له در معانی تاریخی، طبیعی و فلسفی خود شهید شد. پس از سال ١٣۶٢ نگەداشتن اسم کومه‌له تنها سواستفادە از احساسات ما بود و بس. بدین معنی کە جریان‌هایی کە با اسم کومه‌له منشعب شدند همە بە همان ساختار سنترال دمکراسی بە کار خود ادامە دادند و یکدیگر را بە عناوین مختلف متهم کردند بدون اینکە متوجە شوند کە خلط مبحثی ساختاری- فلسفی دیگری بەوجود آوردەاند.

کومه‌له سال ١٣۶٢ گفتمان سیاسی خود را بە مرکزنشینان سهندی باخت و از آن زمان تاکنون نسلی از کومه‌لهی واقعی مانند رفیق مینە حسامی و عزیزان دیگری تلاش کردەاند کە بە همرزمانشان و بە نسل جوان بفهمانند کە مسئلەی رهای ملی بایستی در دستور کار جنبش سوسیالیستی کومه‌له باشد. ما و حداقل سە نسل از چپ‌های شرق کوردستان بە این امر کە حزب کمونیست ایران بایستی منحل شود و کومه‌له از ساختار حزبی بە جنبشی برگردد بە خوبی واقف هستیم اما از یک سو، ساختار بروکراتیک حزب کمونیست ایران کە در واقع دستنوشتەی افرادی است کە یا دیگر بە کمونیسم اعتقاد ندارند و یا از میانمان رفتەاند، مانع این می شود کە ما معترضان بتوانیم مشکلات را حل کنیم و ازسوی دیگر رفقای هستند کە دلسوزند و حتی جایگاه سمبلیک نیز دارند کە می توانستند کاری بکنند اما این رفقا اساسا از جنس قدرت طلبی نیستند، پس این قدیمی هایی کە بە گفتمان استقلال کومه‌له متعلق هستند هیچوقت در فکر جایگاه حزبی نبودەاند تا در آن ساختار تغییری بە وجود بیاورند چون آنان از جنس مبارزە و انقلاب هستند کە معروفترین و محبوبترین آنان همان (ڕەوتی سۆسیالیستی) بودند کە اکنون نیز هیچ جایگاه بروکراتیکی در آن حزب ندارند.

بە هرحال بایستی بە رفیق ابراهیم علیزادە گفت کە حداقل با این شرایط جدید و عهدنامەای کە هفتەی پیش بین دولت عراق و جمهوری کثیف اسلامی تدوین شد، دیگر خلع سلاح کامل می شوید پس لطفا بە مانند عبداللە مهتدی خودکشی سیاسی نکنید (این هم خواهش است و التماس، هم هشدار است و نگرانی) شما اکنون بە عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین چهرە در این جریان موسوم بە کومه‌له هستید پس شما می توانید حزب کمونیست ایران را یا  منحل کردە و یا بسپارید بە چپهای متوهمی کە احساس می کنند می توانند غیر اجتماعی ترین حزب جهان را اجتماعی بکنند، سپس کومه‌له را مستقل و ساختار آن را بە حالت جنبشی بازگردانید. سپس جنبش متحد کومه‌لهیی ها را بە جوانان بسپارید و اینگونە در تاریخ بمانید و با شخصی سازی ساحت کومه‌له کە مهتدی و دیگران زیادی درگیر آن شدەاند دستبردارید و بەخاطر شهیدان راه سوسیالیسم و تمام انسان‌هایی کە بخاطر کومه‌له فداکاری کردەاند منشعبان را دوبارە دور هم جمع کنید و یک کومه‌له سوسیالیست و کوردستانی را احیا کنید شما خود نیز قبل از حزب کمونیست بودن کومه‌لهایی بودید (در چل سال اخیر دبیر اول کومه‌له هستید) و آن جنبش کومه‌له بود کە همە را دربرمی گرفت نە ساختار نحیف سنترال دمکراسی و حزب کمونیست ایران کە از بالا و نخبەگرایانە بە کوردستان تحمیل شد.

شما کە سال‌هاست جنگ چریکی انجام نمی دهید، شما حتی در قیام ژینا نیز بە مداخلەی نظامی معتقد نبودید پس اگر راە چارە سیاسی و دیپلوماتیک است چرا زڕگوێز را مقدس کردەاید؟ کمپ نشینی و اردوگانشینی تنها این تشکیلات را هر روز بە مرگ سیاسی نزدیک تر می کند.

با این حال رفیق علیزادە خود شما تنها کسی هستید کە می تواند این شرایط را تغییر دهد و تمام جریانات منشعب شدەای را -بە جز شخص عبدللە مهتدی- کە بە رهایی ملی و سوسیالیسم معتقدند دور کومه‌له جمع کنید و سپس این جریان را بە نسل جوان منتقل کنید چون صراحتا بگوییم بعد شما کومه‌له خواهد مرد برای همیشە!

با درود

 جمعی از رفقا، اعضا، دلسوزان، جوانان، زنان و نسل قدیمی کومه‌له.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)