طالبان، افغانستان و چالشهای ژئوپلیتیکی!
نویسنده: نیلاپو شانتی
مترجم: اسدالله جعفری (پژمان)
مجله دفاعیهند: ۲۹ دسامبر؛ ۲۰۲۲
منافع قدرتهای بزرگ در افغانستان
به دلیل منافع قدرتهای بزرگ در افغانستان؛ مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین و کشورهای منطقه به نظر نمیرسد که آنها با هم تفاهم و توافق داشته باشند. این موضوع ممکن است که منجر به یک منازعه و درگیریهای بزرگی ژئوپلیتیکی در افغانستان شود. افغانستان و مردم افغانستان بیش از چهار دهه میشود که از شر تروریسم و افراطگرایی در منطقه رنج میبرند. مردم افغانستان دیگر نمیتوانند این وضعیت نامیمون را تحمل کنند. چالشها و شکافهای ژئوپلیتیکی به این دلیل به وجود آمده است که منافع ایالات متحده آمریکا، روسیها و چینیها با یکدیگر شدیداً متفاوت است. در همینحال؛ منافع روسیه و چین این است که تروریسم و افراطگرایی در افغانستان نباید به سین کیانگ، به مناطق آسیای مرکزی و روسیه سرایت کند. اما آمریکاییهای از افغانستان چیز دیگری میخواهند.
برعکس؛ با اینکه ایالات متحده آمریکا، فعلاً از افغانستان خارج شده است. اما بویش به مشام میرسد که علاقهمند شدید به حفظ حضورش در افغانستان است. به نظر میرسد که ایالات متحده آمریکا در حال کار بر روی یک آجندای متفاوت دیگری در رابطه به وضعیت افغانستان میباشد. آن گونه که بدیهی است لانههای تروریستی و افراطگرایی در افغانستان در حال رشد است. احتمالاً این پدیده هم ناشی از عدم کنترل طالبان در جغرافیای افغانستان باشد. اکنون هیچ نهاد و هیچ مجری قانون هم نمیتواند چنین وضعیتی را در افغانستان رصد و کنترل کند.
چنین وضعیتی مشابه در زمان جنگ شوروی و افغانستان و در زمان تهاجم آمریکا در افغانستان نیز اتفاق افتاد. بنابراین؛ این میتواند یک جنگ ژئوپلیتیکی در کشور ثالث یعنی افغانستان باشد. کنفرانسهایی که اخیراً در خصوص افغانستان برگزار شد، عبارتند از [نشست مسکو؛ نشست مبارزه با تروریزم بدون هزینه؛ نشست گفتگوی امنیتی هرات؛ نشست رایزنی امنیت ملی؛ نشست آجیت دیوال با همتایان آسیای مرکزی؛ نشست نماینده ویژه در امور افغانستان؛ سفر توماس ویست به جاپان؛ نشست هند و امارات متحده عربی] این نشستها به خاطر یک پیشرفت هماهنگ بینالمللی برای مهار وجود تروریسم در افغانستان سازماندهی شدند.
نقش ایران
تا آنجایی که پیدا است منازعات و اختلافات بین شیعه و سنی به درگیریها در خاورمیانه و عمدتاً در کشورهای مسلمانزاده دامن زده است. پیامدهای این پدیده شکافها و تزلزلات در افغانستان را نیز افزایش داده است. زیرا پس از خروج نیروهای ناتو و بینالمللی از افغانستان شاهد افزایش خشونتهای فرقهای و سمتی در افغانستان هستیم. اما این تنشهای جوشان و احساسی قرنها در افغانستان وجود داشته است. با اینوجود؛ نقش ایران به عنوان حافظ شیعیان در افغانستان همچنان مهم و قابلتوجه است. منافع ایران حفاظت و پاسداری از مرزهای شرقی آن، حفظ تداوم جریانهای آب از سوی افغانستان، مبارزه با مواد مخدر و مقابله با جمعیت مهاجران افغانستان در مرزهای ایران است. در همینحال؛ نفوذ پیوندهای مذهبی و نژادی ایران بر اقوام کلیدی افغانستان، مانند تاجیکها و هزارهها تأثیرات مهمی داشته است.
گفتگوهای داخلی و اقدامات ضدخشونتآمیز زیادی بین این دو فرقه مذهبی برای کاهش تنشهای متقابل صورت گرفته است. اما امروز هم کماکان چنین تنشها و شکافها بین این دو فرقه وجود دارد. با اینوجود؛ در صورت تداوم تنشها این وضعیت میتواند منجر به تشدید خشونت، تهدید فزایندهای علیه صلح، امنیت ملی و بینالمللی در منطقه شود. گزارشهای میدانی حاکی از آن است که گروههای تندرو سنی از جمله شاخه خراسان داعش، حملات تروریستی خود را در کابل علیه قوم هزاره که یک گروه قومی شیعهمذهب در افغانستان است، افزایش داده است. بزرگترین حمله تروریستی، در ۸ مه سال ۲۰۲۱ میلادی، در منطقه دشت برچی در غرب کابل، هشتاد و پنج دانشآموز که اکثریت آنها دختران هزارهتبار بودند و هنگام خروج در بمبگذاریهای داخل و خارج از مکتبی سیدالشهدا کشته شدند.
در موضوعات قبلی افغانستان، ایران از ائتلاف شمال در طول مبارزه با طالبان همراه با کشورهای دیگر مانند هند، ایران، روسیه، تاجیکستان، اسرائیل، ترکمنستان، ایالات متحده آمریکا و ازبکستان حمایت کرد. اما امروز طالبان شدیداً میترسند که در صورت عدول از خط قرمزهای سنیگرایی محض، کنترل افغانستان را از دست بدهند. در هیمنحال؛ سایر عناصر یا عناصر شیعه به ویژه ازبکها و همچنین تاجیکها در بخشهای از حکومتداری و سایر دایرههای دولتی افغانستان از سوی طالبان به رسمیت شناخته نشدهاند، و این گروهها هیچ جایگاه قانونی و حقوقی در نظام خودکامه طالبان ندارند. گزارشهای موثق و بیطرف مردمی همچنان میافزاید هر کمکی که از سوی نهادهای کمکرسان بینالمللی به مردم افغانستان ارائه میشود، اول در مناطق سنیها و هوادران گروه طالبان داده میشود، و بقیه مردم از این کمکها بهرهمند نمیشوند. بنابراین؛ سیاست ایران نسبت به افغانستان و اقدامات آتی آن شدیداً دچار تردید است. با وجود مداخلات ایالات متحده در امور، هیچ رابطه دوستانهای بین آمریکا و ایران وجود نداشته است.
نقش پاکستان
در جلسه استماع دادرسی کنگره ملی آمریکا که در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی، در مورد افغانستان برگزار شد، جنرال مارک میلی، رئیس کل ستاد مشترک ارتش ایالات متحده آمریکا گفت «ما باید نقش پناهگاههای امن پاکستان را برای درک بهتر و چگونگی غلبه طالبان به طور کامل بررسی کنیم». این نشاندهندۀ تاریخ طولانی معادلات پاکستان و روابط طولانیمدت آن با گروههای تروریستی و طالبان است. پاکستان قبلاً با منافع ایالات متحده همسو نبود، اما در زمانهای اخیر این روابط نزدیکتر و گرمتر شده است. چنین به نظر میآید که روابط پاکستان با ایالات متحده آمریکا نسبت به گذشتهها گرمتر و متینتر شده است. در همینحال؛ پس از چهار سال پاکستان از لیست خاکستری «گروه ویژه اقدام مالی و مبارزه با پولشویی» به اصطلاح (FATF) در ماه اکتبر امسال خارج شد.
بنابراین؛ بین افغانستان و پاکستان به دلیل وجود تروریسم و تحریک طالبان پاکستانی درگیریهای زیادی وجود دارد، اگر وضعیت اینطور تداوم داشته باشد درگیریها بین افغانستان و پاکستان میتواند به دلیل این واقعیتها افزایش یابد. در صورت وخامت اوضاع؛ پاکستان میتواند از گروههای تروریستی و نیابتی خود در داخل افغانستان استفاده کند، و افغانستان هم میتواند از گروه های تروریستی خود در داخل خاک پاکستان استفاده کند. با ادامهی چنین مناقشهها و تنشها وضعیت منطقهای متشنج باقی خواهد ماند.
با اینوجود؛ در ماه نوامبر ۲۰۲۲ میلادی حنا ربانی کهر، معاون وزیر خارجه پاکستان از افغانستان دیدن کرد و او با رهبران گروه طالبان نیز ملاقات کرد. خانم کهر، احتمالاً بر لزوم مهار تحریک طالبان پاکستانی و تسهیل گفتگویهای صلح بین پاکستان و افغانستان تأکید کرده است.
نقش جمهوریهای آسیای مرکزی
جمهوریهای آسیای مرکزی علیه چین و روسیه از جنگجویان افغان به عنوان سپر و چوب سوخت استفاده میکنند. جنگجویان افغان [جنگجویان طالبان] با عناصر مسلمانان افراطگرا در درۀ فرغانه روابط نزدیکی دارند [دره فرغانه در آسیای مرکزی و عمدتاً در شرق ازبکستان موقعیت دارد، اما این دره تا جنوب قرقیزستان و شمال تاجیکستان نیز امتداد دارد]. علاوه برآن؛ ستیزهجویان طالبان افغان با عناصر و گروههای تروریستی دیگری نیز ارتباط دارند. بنابراین؛ آسیای مرکزی به ویژه ازبکستان و تاجیکستان نیز در این مورد کاملاً نگران هستند، چین و روسیه نگرانتر از همه است، زیرا عناصر شبهنظامی و جنگجویان در این مناطق ورود کرده و آسیای مرکزی را اشغال میکنند. چنین وضعیت احتمالاً برای سینکیانگ و روسیه مشکلات جدی را ایجاد خواهد کرد.
در همینحال؛ این کشورها در حال تقویت مکانیسم و سازکارهای «سازمان همکاریهای شانگهای» به اصطلاح (SCO) هستند که از جمله تمرینات نظامی و مانورهای ارتش نیز شامل مکانیسمهای سازمان همکاریهای شانگهای میشود. آشوبهای قزاقستان در جنوری سال ۲۰۲۲ میلادی، به نام «انقلاب رنگین» نسبت به تلاشهای که هدف از تغییر رژیم در یکی از کشورهای آسیای مرکزی بود، بسیار زیرکانه و محتاطانه پیش میرفت.
نقش چین
نگرانیهای اصلی و راهبردی چین امنیت سینکیانگ و اطمینان از آن است که پیامدهای ستیزهجویانه و دهشتافکنانه از افغانستان از طریق آسیای مرکزی وارد این منطقه نشود.
نقش هندوستان
هند به دلیل داشتن روابط نزدیک و دوستانه با مردم افغانستان سرسختانه تلاش میکند که از مردم و ملت افغانستان حمایت کند. بر این اساس؛ سیاستهای دهلینو شدیداً مایل است که از افغانستان در چارچوب کمکهای بشردوستانه، عرضه گندم، دارو، و سایر حمایتهای ضروری و بشردوستانه حمایت کند. بدینسان؛ پروژههای زیربنایی که از سوی هندوستان در افغانستان آغاز گردیده بود، و در حال اجرایی بودند با آمدن طالبان متوقف شده است. اما اخیراً پیشنهادهای از سوی طالبان برای فعالسازی مجدد تمامی پروژههای انکشافی و توسعهمندانه در افغانستان که طی یک سال گذشته متوقف شده بودند، وجود داشته است.
نگرانی اصلی هند و دهلینو تروریستهای مستقر در خاک پاکستان و افغانستان است. مانند گروههای لشکر طیبه و جیش محمد که آنها در حال ایجاد کمپهای آموزش نظامی در مناطق شرقی افغانستان هستند. این گروهها از افغانستان برای طراحی و اجرای فعالیتهای تروریستی علیه قلمرو هندوستانزمین استفاده میکنند.
طرحها و توصیههای راهحل
اول اینکه؛ جامعه جهانی بایستی طالبان را برای تشکیل یک دولتفراگیر و متشکل از تمام اقشار و اقوام افغانستان تحت فشار قرار دهد. ثانیاً؛ هیچ مکان و جایی برای شبهنظامیان و جنگجویان خارجی وجود ندارد که آنها بیایند و به مناطق دیگری تعرض کنند و یا مناطق دیگری را تحت مستعمره جنگی و تاخت و تاز خود قرار دهند. این تصورات یک خواب و خیال بیش نیست. ثالثاً؛ جامعه جهانی و بینالمللی باید به مردم و ملت متفاوتتر از دولتها و سیاستها نگاه کند. امروز هم نیاز مبرم است که جامعه جهانی، نهادهای کمکرسان داخلی و بینالمللی به مردم افغانستان که با فقر شدید دست و پنجه نرم میکنند، کمک کنند.
مجدداً خواهش و تأکید میشود که جامعه جهانی و نهادهای امدادی و کمکرسان باید و باید به مردم افغانستان که در یک وضعیتناگوار و نابسامان به سر میبرند، کمک کنند. سازمان ملل متحد باید به گروه طالبان تفهیم کند که به دفاتر و کارمندان این سازمان اجازه دهد تا برای کمکرسانیهای بشردوستانه به اقصی نقاط افغانستان بروند و در عین زمان امنیت جانی آنها نیز تضمین شود. جامعه جهانی میباید طالبان را متقاعد کند که مکتبهای دخترانه را نیز در افغانستان بازگشایی کند. با استفاده از هر مجرای گفتگوهای سیاسی و دیپلماسی میتوان امید مثبتی برای پیشرفت در تمامی جبهات حکومتفراگیر و همهشمول در افغانستان ایجاد کرد. استفاده کامل از فرصتها برای تقویت دموکراسی در افغانستان و کارهای حسنه در راستای حاکمیت قانون از طریق اقدامات جدی و مشخص به منافع مردم افغانستان دست خواهند یافت.
توصیه راهحلها و افهام و تفهیم به طالبان برای دستیابی به اولویتهای توسعه بلندمدت برای مردم افغانستان یاریرسان خواهد بود. حاکمیت قانون و رعایت کامل حقوق بشر و اقلیتها برای تضمین رفاه، امنیت و توسعهپایدار یک امر ضروری و الزامی است. بنابراین؛ صرف نظر از اینکه افغانستان صلحآمیز میشود یانه! یا اینکه در آیندههای دور و نزدیک آباد و باثبات میشود یانه! این یک موضوع دیگریست. اما سوال مهم این است که آیا طالبان را میتوان به عنوان یک دولت مشروع و قانونی در افغانستان دانست!!؟
بنابراین؛ باید تصریح کنم که مشروعیت هیچ حکومتی را سازمانها یا سازمان ملل نمیتواند تعیین کند بلکه این خود مردم است تصمیم میگیرند که چطور و چگونه به یک حکومت خودکامه مشروعیت ببخشد. مردم باید به این موضوع هم فکر عمیقی کرد که به رسمیت شناختن حکومت طالبان در آینده چه تأثیری بر مردم افغانستان خواهد داشت، و به ویژه وقتی که صحبت از عناصر تروریستی برای تصاحب قدرت در نقاط مختلف جهان میشود. در همینحال؛ با اتخاذ یک مکانیسم غیرمتمرکز که عبارت از یک «نظام فدرالیزم» است و با چنین نظام میتوان تمام اقشار و اقلیتها را در حکومتداری افغانستان گنجاند.
در نهایت؛ افغانستان نباید به عنوان ابزار ژئوپلیتیکی برای پیشبرد هر نوع منافعی که چشمانداز صلح را در داخل و خارج از افغانستان به مخاطره میاندازد، استفاده شود. این یکی از لحظات قاطع و صریح در افغانستان است که نباید آن را به فردا واگذار کرد. اقدامات فوری و صلحآمیز برای تمامی جبهات درگیر لازم است تا به نسلهای آیندهی افغانستان امید ببخشند به سوی پیشرفت حرکت کنند و نسلهای آینده را به یک مسیر جدیدی هدایت کنند. سرانجام؛ مردم افغانستان از جامعه جهانی و کشورهای منطقه خواستار همبستگی جهانی، اقدام جمعی و هماهنگکننده، تعهد و اعتماد متقابل هستند.
کلیدواژگان: ژئوپلیتیک، افغانستان، چالشها، طالبان، آسیای مرکزی، همسایگان، فدرالیزم، نیلاپو شانتی
نیلاپو شانتی؛ پژوهشگر، نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر هندی افغانتبار مستقر در دهلینو میباشد. شانتی فارغالتحصیل دوره لیسانس در رشته روزنامهنگاری و فوق لیسانس در روابط بینالملل از دانشگاه بینالمللی «اوپیجیندال» است. خانم شانتی معاون پیشین سردبیر مجله دفاعیهند بود و او به عنوان مدیر پروژه بنیاد هند و افغانستان (IAF) به سفارت افغانستان در دهلینو نیز خدمت کرده است.
پانوشتها و پیوندها:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331566
https://www.tribunezamaneh.com/archives/333453
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331728
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331764
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331156
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331242
https://www.tribunezamaneh.com/archives/331546
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.