یه روز خوب میاد که هرج و مرج نیست و
تو شلوغی ها به جای فحش
به هم شیرینی می دیم
و زولبیا بامیه
همه شنگولیم و همه چی عالیه
فقط جای رفیقامون که نیستن خالیه

 

 

 

یه روز خوب میاد…
که ما هم رو نکشیم
به هم، نگاه بد نکنیم
با هم دوست باشیم
و دست بندازیم رو شونه های هم
مثل بچگی ها تو دبستان

هیچ کدوممون هم نیستیم بیکار،
در حال ساخت و ساز ایران
واسه اینکه خسته نشی
این بار، من خشت می ذارم
تو سیمان

بعدِ این همه بارونِ خون
بالاخره پیداش می شه رنگین کمون
دیگه از سنگ، ابر نمی شه آسمون
به سرخیِ لاله نمی شه آب جوب

یه روز خوب میاد که هرج و مرج نیست و
تو شلوغی ها به جای فحش
به هم شیرینی می دیم
و زولبیا بامیه
همه شنگولیم و همه چی عالیه
فقط جای رفیقامون که نیستن خالیه
خون می مونه تو رگ و آشنا،
نمی شه با آسمون و آسفالت

دیگه فواره نمی کنه، لخته نمی شه
هیچ مادری سر خاک بچه نمی ره
خونه پناه گاه نیست و بیرون جنگ
وای از تو مثل بم ویرووونم
یا اصلاً مثل هیروشیما بعدِ بمب

نمـــــی دونم دارم آتیش می گیرم
و این رو می خونم
پیش خودت شاید فکر کنی دیوونم
ولی یه روز خوب میاد این رو می دونم!
ولی یه روز خوب میاد این رو می دونم

راستی وقتی یه روز خوب میاد،
شاید از ما چیزی نمونه جز خوبی ها
نااامن و خراب نیست، همه چی امن و امان
کرما هم قلقلکمون میدن و میشیم شادروان!
هه هه…

آسمون، بَه چه قشنگه
کنار قبر سبزه چمنه
هیچ مغزی نمی خواد در ره
فقط اگه صبر داشته باشی حلّه
دست اجنبی کوتاست از خاک
نگو اووووه! کو تا فردا

اگه نبودم می خوام یه قول بدی بهم
که هر سربازی دیدی گل بدی بهش
دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست
هیچ زن آزاده ای بیوه نیست
دخترم بابات داره میاد خونه
آره…
برو واسه شام میز بچین!

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)