در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، روح‌الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، فتوا یا فرمان قتل سلمان رشدی را به دلیل توهین به مقدسات صادر کرد. رشدی در آن زمان کتاب «آیات شیطانی» را به رشته تحریر درآورده بود که تفسیر او از زندگی حضرت محمد را به تصویر می‌کشید.

پس از گذشت ۳ دهه، در ۲۱ مرداد ۱۴۰۱، رشدی توسط شخصی بنام هادی مطر ساکن نیوجرسی، که بنا به گزارش ها با « افراط گرایی شیعه» همدل بوده از ناحیه گردن مورد ضربات چاقو قرار گرفت. این حمله در بحبوحه آشکار شدن توطئه های رژیم جمهوری اسلامی علیه مقامات سابق ایالات متحده انجام شد. حال ممکن است برخی فرمان قتل خمینی را تنها یک رویداد تاریخی تلقی کنند اما پیامدهای این فتوا را به وضوح میتوان هنوز بعد از گذشت ۳ دهه دید.

در سال ۱۳۶۷ خمینی رشدی را به اعدام محکوم کرد. او در رادیو تهران اعلام کرد: به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى‏ رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى ‏باشند. از مسلمانان غیور مى‏ خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه.

در واقع، خمینی با این فتوا اسلام را در مقابل غرب قرار داد. روز بعد در ایران عزای ملی اعلام شد. جمعیت به خیابان ها ریختند، سفارت بریتانیا را سنگسار کردند و مکررا شعار «مرگ بر بریتانیا» سر دادند. برای سر رشدی ۲.۸ میلیون دلار جایزه تعیین شد.

سه روز بعد، کتاب‌فروشان آمریکایی “ب.دالتون”، “والدنبوکز” و “بارنس اند نوبل” تصمیم گرفتند که کتاب رشدی را در کتابفروشی هایشان انبار نکنند و ناشر کتاب، وایکینگ/پنگوئن، همه دفاتر خود را در مقابل تهدیدات موجود برای نصب یک سیستم امنیتی جدید تعطیل کرد.

در روز چهارم، رشدی با صدور بیانیه ای چنین گفت: «به عنوان نویسنده آیات شیطانی، می‌دانم که واقعا مسلمانان در بسیاری از نقاط جهان از انتشار رمان من مضطرب هستند. من عمیقاً متأسفم برای ناراحتی که این نشریه برای پیروان مخلص اسلام ایجاد کرده است. این تجربه مانند زندگی در دنیایی با ادیان مختلف به ما یادآوری میکند که همه ما باید از حساسیت های دیگران آگاه باشیم.»

خمینی بدون توجه به بیانیه رشدی، روز بعد فتوای قتل خود را تکرار کرد. در ۱ اسفند همان سال، کمیته بین‌المللی دفاع از رشدی در لندن توسط نویسندگان، کتاب‌فروشان، روزنامه‌نگاران و گروه‌های حقوق بشری تأسیس شد که «سانسور مسلحانه ایران» را محکوم کردند. فردای آن روز، جامعه اروپا نمایندگان خود را از تهران خارج کرد. رژیم جمهوری اسلامی نیز به همین شکل پاسخ داد. مجلس ایران به قطع همه روابط با بریتانیا رای داد؛ کشوری که مسئول حفظ امنیت رشدی بود و خمینی را به تحریک محکوم کرده بود.

خشونت بسیاری از نقاط جهان را به جهنم تبدیل کرد. تظاهرات خشونت آمیز، تهدید به بمب گذاری و درگیری در هند، آلمان، تایلند، پاکستان، ترکیه، استرالیا، فرانسه و نقاط دیگر جهان گزارش میشد. در ایالات متحده، بمب های دست ساز باعث آتش سوزی گسترده در دو کتابفروشی بزرگ در کالیفرنیا شد. مجلس سنا سریعا با تصویب قطعنامه‌ای تهدیدات علیه رشدی و ناشرانش را محکوم کرد و بر تعهد خود به «حفاظت از حق هر شخصی برای نوشتن، انتشار، فروش، خرید و خواندن کتاب بدون ترس از ارعاب یا خشونت» تاکید کرد.

خشونت ها تا بهار ۶۸ ادامه یافت. حتی خود مسلمانان در بلژیک پس از سخنرانی علیه فتوای خمینی در تلویزیون به دست افراطی ها به ضرب گلوله کشته می شدند. کتابفروشی ها در لندن، نروژ و سیدنی به دلیل انتشار و فروش کتاب آیات شیطانی، به آتش کشیده شدند. در مرداد ۱۳۶۸، یکی از پیروان ایدئولوژی خمینی خود را در اتاق هتلی در لندن منفجر کرد. حزب الله لبنان که مورد حمایت رژیم جمهوری اسلامی است، او را «نخستین شهیدی خطاب کرد که برای حمله به سلمان رشدی مرتد جان خود را از دست داده است».

با اینکه خمینی در سیزدهم خرداد همان سال درگذشت، اما فتوای او رشدی را مجبور کرد تا سال‌ها خود را مخفی کند. در واقع تداوم اهمیت فتوای خمینی تا به امروز، چراغ روشنی است که هنوز نور خود را  بر ایدئولوژی خشونت آمیز و نابردبار جمهوری اسلامی می افکند. چراکه پیامد آن سرکوب آزادی بیان و محدود کردن روشنفکران چه در ایران و چه در خارج از مرزهای ایران بود.

ایدئولوژی رادیکال رژیم جمهوری اسلامی در طی این سال‌ها هیچ تغییری نکرده است. اگر هم تغییری بوده، بدون شک سختتر شده است.

این اقدام تروریستی باید به تلاش‌های متناوب دولت‌های غربی برای یافتن و بررسی نشانه‌های اعتدال در رژیم جمهوری اسلامی پایان دهد. حمله به رشدی در بحبوحه تلاش های بیهوده دیپلماتیک دولتهای غربی در وین برای تشویق رژیم جمهوری اسلامی به محدود کردن جاه طلبی های خطرناک هسته ایش اتفاق افتاده. اما جمهوری اسلامی نه تنها با این حمله، بلکه با چندین توطئه ی دیگر مانند تلاش برای ترور مقامات سابق ایالات متحده جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی و مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق و همچنین مخالفان رژیم مقیم خارج مانند مسیح علینژاد، به این تلاشها پاسخ داده است.

پزشکان می گویند رشدی احتمالاً یک چشم خود را از دست خواهد داد. اعصاب دستش قطع شده است. و کبدش آسیب دیده. اکنون مقامات ایالات متحده در تلاش هستند تا مشخص کنند که آیا جمهوری اسلامی دستور این حمله را صادر کرده است یا اینکه حمله، صرفاً از فرمان خمینی الهام گرفته است.

هرچند تفاوتی در بین این تمایز دیده نمیشود. در واقع این رژیم ایدئولوژیک و سرکوبگر جمهوری اسلامی بود که در سال ۱۳۶۷ با تحریک کردن هرج و مرج را به راه انداخت و این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. خواه مستقیماً دستور داده شده باشد یا الهام گرفته شده باشد، این حملات در هرکجا که باشد باید با قاطعیت توسط دولت پاسخ داده شود.

ایالات متحده اکنون  بیشتر از همیشه نیازمند سیاستهایی است که رژیم جمهوری اسلامی را بیشتر منزوی کند؛ نه اینکه میلیاردها دلار را از طریق کاهش تحریمها و امتیازاتی از این قبیل به این رژیم حامی تروریسم بدهد. همچنین باید با محکوم کردن این اقدام تروریستی به رژیم ایران هشدار دهد که خشونت، ترور و سرکوب علیه روشنفکران و دگراندیشان پابرجا نخواهد ماند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)