بن بست در اقتصاد حکومت ایران
با وجود اینکه حکومت ایران تلاش دارد تا وانمود کند که وضعیت اقتصادیاش به سامان است اما شواهد حاکی از آن است که حکومت خامنهای در یک بن بست واقعی گیر افتاده است.
حکومت ولایت فقیه و در مقیاس کوچکتر دولت رئیسی و جناح اصولگرایان نظام در زمان دولت روحانی مدام بر این طبل میکوبیدند که گره زدن اقتصاد کشور به برجام و تحریمها امری غلط و نابجاست.
اما اکنون که دسته گردونه قدرت در اختیار آنها قرار گرفته است با واقعیتهای سرسختی مواجه هستند که باید با آن دست و پنجه نرم کنند.
دولت مردان رئیسی برخی از امورات جاری کشور مانند واردات واکسن و توافقاتی با چین و روسیه و عضویت در پیمان شانگهای را جزء دستاوردهای دولت رئیسی برمیشمارند.
ناگفته پیداست همان طور که از قبل پیدا بود که واردات واکسن پیش از آن که منع خارجی داشته باشد توسط ولی فقیه ممنوع شده بود و کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا هرگز تحریمها را شامل اقلام دارویی نکرده بودند.
اما در درون حکومت ولایت فقیه به دولت روحانی اجازه واردات واکسن داده نمیشد تا در نهایت این امر به اسم دولت ابراهیم رئیسی ثبت شود.
بن بست و تبلیغات اغواگرایانه حکومتگران
اما در این اثناء اصولگرایان علاوه بر زدن مهر واردات واکسن، هم زمان میخواهند مهر دیگری را بر کارنامه رئیسی بزنند و آن اینکه با وجود تحریمها و بودن در لیست سیاه افایتیاف واکسن وارد کشور شده و حکومت ایران وارد پیمان شانگهای شده یا توافق ۲۵ ساله با چین و توافق ۲۰ ساله با روسیه به امضاء رسانده است.
اما آنچه که اصولگرایان در مورد آن خود را به ندانستن میزنند و نمیخواهند به روی خود بیاورند این حقیقت است که در زیر لوای تحریمهای سنگین آمریکا که کماکان برقرار است، صرفا امضای قرارداد ۲۰ یا ۲۵ ساله یا شرکت ۱ درصدی در پیمان شانگهای دلیلی بر رفع تحریمها و بازشدن درهای اقتصادی و به چرخش درآمدن چرخهای اقتصاد حکومت ایران نمیباشد. [اقتصاد ایران با درهای قفل شده!]
تحریمهای آمریکا هر گونه مبادلات نفتی و مشتقات آن و… را با هر کشوری در بر میگیرد و به دلیل لیست سیاه افایتیاف مبادلات مالی و ارزی حکومت ایران دچار مشکلات بسیار جدی است.
هر چند در این میان حکومت ایران با حاتم بخشی از ثروتهای ملی مردم ایران، برخی معاملات را انجام میدهد و یا به سیاستهای نازلی مانند تهاتر نفت با کالاهای بیکیفیت چینی مبادرت میورزد یا نفت و گاز و سایر محصولات صادراتی را با قیمت پایینتر از بازار جهانی به کشورهای هم پیمانش میفروشد و این کارها نیز عمدتا با روشهای پنهانی انجام میشود اما تمامی اینها هزینههای گزافی را به حکومت ایران تحمیل میکند و گرهای از کارش نمیگشاید.
خرو ج از بن بست تنها با رفع تحریمها میسر است
در مورد موقعیتهای احتمالی اقتصادی حکومت ایران در توافقاتش با روسیه و چین نیز این مهم را نباید دور از نظر داشت که زمانی خواهد توانست از این توافقات سودبری داشته باشد که تحریمهای آمریکا برداشته شده باشند و حکومت ایران از لیست سیاه افایتیاف خارج شده باشد، جز این هر چه تبلیغات بر روی صحنه ریخته میشود به نظر نمیرسد جز آب در هاون کوبیدن تعبیر دیگری داشته باشد و راه خامنهای و حکومتش بن بست است.
این مهم را در نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور به عینه بیان میکند بدین معنا که با وجود اینکه ایران یک درصد جمعیت جهان را دارد و حجم عظیمی از منابع و ذخائر و ثروتهای ملی که شامل ۹ درصد کل ثروتهای جهانی میشود را داراست، اما معیشت مردم ایران در وضعیتی فلاکتبار قرار دارد و روز به روز نیز وضعیت بدتر میشود.
حال اگر در این بین عدهای بخواهند مهر رونق و بهرهوری اقتصادی را بر وضعیت بن بست حکومت ایران بزنند باید یا در عقلانیت آنها شک کرد یا علت دیگری را در پشت این سیاست آنها جست.
یکی از این تابلوها میتواند شامل این باشد که حکومت ایران با تبلیغات این چنینی در بطن مذاکرات برجام میخواهد به حریف آمریکایی وانمود کند که با وجود تحریمها حکومت ولایت فقیه توانسته است دوام بیاورد اما این دوام آوردن به چه قیمتی بوده است؟ مردم ایران آن را به خوبی درک میکنند و آیندهای نه چندان دور نیز در این مورد شهادت خواهد داد.
کما اینکه هم اکنون نیز شواهد گواه آن است. به عنوان نمونه موسسه فریزر در گزارشی پیرامون شاخصهای آزادی اقتصادی در جهان، ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه را در رتبه ۱۰ کشور بسته جهان و در کنار کشورهایی چون کنگو، سوریه، از ۱۶۰ رتبه قرار داده است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.