آنک فصل رویش است و ترانه خوانی.

هنگامه رقص شهلا است و گیسو افشانی شقایق.

یاسمن نی نوازد و بنفشه گوشواره بر چمن تکاند، گندم زاران را برقصاند.

نسرین کنار چشمه چشم در چشم گل بهار گل افروزد تا بهار بهار شود.

لاله سربرشانه زهره نهاده ناهد راه شیری علم پیماید و قاره روح رافتح کند.

آری سخن از علم است و کشف قاره های نامکشوف روح.

زمان امتحان است و تفسیر (عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها)

آری ای برادر،  بهارتقدیر است و تفسیر فلسفه حیات معقول.

اکنون در زیر سایه سنگین هیولای جهان گیر کرونا، که جهان را کور و کر کرده و کَرّ و فرش دست علم منهای خدارا بسته و دکه دکان دین فروشان تر دست را تحته بند هفت قفل کرده اند، فرزندان کوه بابا  و شهر خدای پندار نیک گفتار نیک و رفتار نیک (بودا) بام جهان بامیان ، مشعل بردوش گرفته قاره روح را فتح می کنند و جهانی از نو می سازند:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد

بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم

بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه

که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم

سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز

بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

این ملک دیگر همان بامیان بام جهان علم، معرفت و دانایی است که فرزندانش در این فصل ناامیدی ها و مرگ آفرینی های کرونا بلای قرن ، فارغ از جنگ عقل خود بنیاد و مذهب بهشت فروشی، ساغرکشان و دست افشان باکوله بار دوازده سال تلاش، کوشش، جویش عقل، رویش خیال و به شکوفه نشستن خلاقیت های خدا داد، در بام جهان بامیان شهر خدای مهر و عشق بودای بزرگ، گرد هم آمده اند تا به فرموده خدا:(تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ «۱» الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) باشرکت امتحان کانکور، بهترین عمل را نتیجه بگیرند.

برگزاری کانکور در قلب هزارستان و بام جهان بامیان را به تمام مشعل بدوشان امروز و مشعل افروزان فردا تبریک عرض می کنم و به رسم ادب و احترام دستان علم آفرین معلمین عزیز را می بوسم چون که  دست معلم مقدس است وخدا به انگشتان معلم سوگند خورده اند: ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ به نون و قلم قسم و به انگشتان معلم  و آنچه که ازانگشتانش برتخته سیاه طلوع می کند و نور علم می تا باند؛ سوگند.

ان شاء الله آن خورشید پیشانگان ستاده بر افق ظفر با ورود به دانشگاه بامیان جانشان دیگرشود  به قول اقبال بزرگ:

 نقش قرآن تا درین عالم نشست

نقشهای کاهن و پاپان شکست

فاش گویم آنچه در دل مضمر است

این کتابی نیست چیزی دیگر است

چون بجان در رفت جان دیگر شود

جان چو دیگر شد جهان دیگر شود

ان شاء الله فرزندان بابا و بودا، در دانشگاه بامیان قرآن تدوین را با قرآن تکوین یعنی دروس استادان را با الهام های فطری باهم قرین ساخته خداوندگاران دانش شود. جهان و انسان را به تفسیر نشسته جهان دیگر بسازند.

خوشبختانه مردم خلیق و علم دوست بامیان این توفیق راداشته که خدا شخصیت بزرگ علمی و انسان حلیم وخدوم وصادق چون دکتر عزیز الله محبی را به آنان بخشیده تا سکان دار وخداوندگار دانشگاه بامیان باشد.

رییس دانشگاهِ چون دکتر محبی نعمت بزرگ خدا بر مردم بامیان است. ریاست دانشگاه بامیان را شخصیت چون دکتر محبی شایسته است که مردم بامیان مردم دیندار و فضیلت گستر و سعادت خواه هستند و به همین علت هر انسان لاوبالیِ بی شخصیت و بی کرامت انسانی شایسته ریاست دانشگاه بامیان نیست.

چنان که قبل ازایشان استاد یوسفی ریاست قبلی دانشگاه، انسان مدین و علیم وحلیم بود، دکتر محبی، هم خودش انسان به کمال رسیده، دارای تحصیلات عالی، صاحب چندین مدرک علمی و دکترا از کشور جاپان است. ریشه خانوادگی اش هم خانواده استخوان دار دینی وعلم دوست و علم گستر است چنان که مرحوم پدر ایشان شهید علم است (چون روایت داریم هرکس در راه تعلیم وتَعلُّم بمیرد شهید است).

 در دوران جهاد و بعد فصل جنگ های داخلی درون گروهی و دوره امپراطوری تاریک وجهل زای طالبان، پدر دکتر محبی چراغ علم را در یکه ولنگ روشن نگهداشت و مکاتب را زنده و فعال کرد وجان انسان را روشنی بخشید وسرانجام خودش خاموش شد ولی نگذاشت که جان وعقل فرزندان وطن خاموش باشد وقلمرو دِو جهل ونادانی گردد.

به فضل و توفیق خدا دانشگاه بامیان با مدیریت علمی و ریاست مؤمنانه دکتر محبی وتلاش صادقانه استادان عزیز دانشگاه بامیان، دانشگاه بامیان ازدانشگاه های برتر کشور گردد و راه برای رقابت بادانشگاه های جهان باز شود و بامیان قله رفیع دانش جهان باشد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)