۱- در کرمان وقتی هوای وبائیه گرفت،مردم امیدوار شدند که شاید خداوند این آتش را برای جان پدرسوختگان بد ذات فرستاده، اما وقتی آن پدرسوختگان ماندند و مردم مردند، گفتند: خوبان بطبع میسوزند، آتش که گرفت خشک و تر میسوزند.( سید عبدالرحیم معین التجار- ۱۳۱۰ هق)
۲- غالبا در تحلیلها،مرگومیرهای گسترده بوقت بیماریهای فراگیر منجمله طاعون و وبا و سل، وحشت عمومی ناشی از آن و احساس استیصال همگانی از ناکارامدی حاکمیت در قبال این بلایا و سیاهروزیها را، به عنوان یکی از عاملهای مهم، و زمینهساز شکلگیری احساس عقبماندگی در دوران قاجار، و نگاه حسرتبار نسبت به غرب و احساس نیاز به ترقی، و لزوم وجود حاکمیتی پاسخگو تلقی میکنند؛ همان حسی که مهمترین نیروهای محرکه اندیشه مشروطه خواه بود و درادامه دلیل نیاز به ساختار دولت به عنوان نماینده ملت ( nation-state )، و احتمالا دلیلی بر مقبولیت و همه فهم شدن گزاره « بیماری مام میهن» در روزهای برساخته شدن ذهنیت ها و احساسهای میهنی.
۳- به دلیل این وضعیت تاریخی مشابه، کرونا، به نظر بیش از سلسله بحرانهای این سالها، گویای عمق مسائل ناگشوده و سربهمهر مانده جامعه ما میتواند باشد. تجربه جمعی حس استیصال همگانی، یعنی تجربه همان شرایط بیدولتی یا پیشادولت؛ یعنی گذاری ۲۰۰ ساله بدون تجربه زیسته و شاید تجربهای به عمق خواب نیمروز
۴- اگر بپذیریم که تفاوت آمارهای مرگ و میر و ابتلا به کرونا در کشورهای مختلف ،در واقع تراکم معضلات زیستی در یک منطقه است که حالا خود را در قالب درصدها نمایش میدهد؛ یعنی ما نه با مرگ بیولوژیک طرفیم و نه درصدها عددهایی صرف هستند، بلکه مرگ،حاصل جمع معضلاتی بهم پیوستهای است. بنیان قسمت عمده ای از این معضلات تعریف و جایگاه بدن در ایده حاکم است که تعریف کار و کارگر و جایگاه آن، یکی از تجلیگاههای ان است.
۵- بر این اساس، عاملان این وضعیت را نباید تنها متحجران دینمآب و اماکن متبرکه آنها دانست، که همانطور که این روزها چپ راست ویدیوهای منزجر کننده از آنها در شبکهها دست به دست میشود، روایتهای مشابهی هم از افاضات آنها از دوران قاجار در دست است . همدست این قشر و یا روی دیگرشان، مدیران و کارفرماها و سهامداران نوکیسه و رانتی ریزودرشت و کارخانهها و تولیدیهای متبرکشان هستند، که عملکردشان در طول سالیان در مواجهه با سلامت و بهداشت کارگران و کارمندان، و میزان اهمیتشان به سلامت و امنیت جسم و روان افراد جامعه، در ادامه سیاستهای استثمار نیروی کار توسط حاکمیت ،و به همان میزان پلشت و تأسف برانگیز است.
ما در شرایطهای اینچنینی با سرریز چنین انباشتهای تاریخی مواجه هستیم، رویه هایی غیراخلاقی و انحصارطلب که بازوهای ساختاری به غایت مسئولیتناپذیر، بیکفایت و بدوی هستند.
۶-گفته میشود که جامعه هدف قربانیان کرونا میانسالها و کهن سالهای دارای بیماریهای زمینه ای هستند، انگار که آنها، همان نسل پدران و مادران بازنشسته یا خانه نشین همین نیروهای کار نیستند که فارغ از سطح برخورداریشان در طی دهه ها از توزیع عادلانه فرصتها و امکانهای بهداشتی و درمانی، شریک و همسفره اضطرابهای نسل ما طی سالیان اخیر بوده اند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.