مدت‌های مدیدی است که سرمایه داری برای متوقف کردن و به انحراف کشاندن جنبش‌های کارگری و توده یی در خاور میانه لباس اسلام سیاسی به تن کرده و در این رابطه نه فقط جنبش زنان بلکه ابتدایی ترین حق و حقوق زنان را نیز مورد تهاجم قرار داده است. اما تهاجم به جنبش‌ها و از آن جمله جنبش زنان باعث عقب نشینی و تسلیم آن‌ها نشده است، بلکه گام به گام و در هر مرحله زنان از حق و حقوق خود دفاع کرده و مبارزۀ آنها هرچه بیشتر از اشکال فردی خارج و جمعی شده است. زنان بیشتری دریافته‌اند که مبارزۀ آنها هم برای رهایی جامعه از چنگ سرمایه داری ضروری است و هم برای احقاق حقوق خودشان در مقابل جریانات ارتجاعی اسلامی. در عراق، افغانستان و ایران زنان دوشادوش مردان در مبارزات اجتماعی و سیاسی شرکت دارند و حتی روحانی پر نفوذ اسلامی عراق که به حضور زنان در تظاهرات‌ها اعتراض کرده بود و می‌خواست آنها خانه نشین شوند، موفق نشد و زنان در دفاع از حق مسلم‌شان و علیه او تظاهرات اعتراضی برپا کردند.
 
 
در ایران جنبش مردمییی که شدیداً علیه جمهوری اسلامی به پا خاسته است بدون حضور گسترده و فعال زنان ممکن نبود به این مرحله برسد. زنان در ایران دریافته‌اند که یک تحول بنیادین برای رهایی ضروری است و بر همین مبنا هم در مبارزۀ عمومی با جمهوری اسلامی پیش قدم هستند و هم در مبارزه برای دفاع از حقوق خود. جنبش زنان هر روز بیشتر به جنبش کارگری و مردمی نزدیک می‌شود و بدون اتحاد آنها پیروزی میسر نیست. متشکل شدن بیشتر فعالین جنبش زنان و اتحاد وسیعتر و قوی تر آن با جنبش کارگری می‌تواند سرنوشت جامعه و زنان را به نفع خودشان تغییر بدهد. در تمام چهل سال تهاجم همه جانبه علیه زنان در ایران، مقاومت و مبارزۀ زنان، استراتژی ارتجاعی جمهوری اسلامی را که همانا خانه نشین کردن نیمی از جامعه بود به شکست کشانید و اکنون ثابت شده است که این جنبش شکست ناپذیر است.
 
در افغانستان انواع جریانات اسلامی، از دولت حاکم گرفته تا کلکسیونی از مجاهدین و طالبان قرون وسطایی تلاش کرده و می‌کنند تا زنان را از جامعه و سیاست دور نگهدارند و در کنج خانه‌ها محبوس گردانند. اما آگاهی زنان هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود و آنها نه تنها در مقابل یورش ددمنشانۀ این حاکمیت و ارتجاع اسلامیایستادهگی کردند بلکه با راه اندازی اعتراضات و گردهمآئی‌ها حق و حقوق و آزادی بیشتری نسبت به دوران حاکمیت دارو دسته‌های مجاهد و امارت اسلامی طالبان به دست آورده‌اند. اکنون که آمریکا بر اساس منافع خود با طالبان که هیچ حقوقی را برای زنان به رسمیت نمی‌شناسد، به سازش و توافق رسیده است و می‌خواهد آنها را در قدرت شریک ساخته و به رسمیت بشناسد تا منافع استراتژیک خودش را حفظ نماید، از دست رفتن و نابود شدن تمامی حق و حقوق و دست آورد‌های زنان برای آمریکا و دولت افغانستان بی اهمیت است. اما جنبش زنان همچون گذشته‌های دور خاموش و در حاشیه نیست. اکنون جنبش زنان یک جنبش قوی در جامعه و سیاست است. سازش با طالبان و شریک ساختن‌شان در قدرت سیاسی هرچه بیشتر جنبش زنان و جنبش مردمی را در مقابل قدرت‌های حاکم قرار می‌دهد. متشکل شدن زنان و دیگر جنبش‌های کارگری و مردمی می‌تواند مبارزات آنها را پایدارتر و قویتر نماید و اجازه ندهد تا نیروهای ارتجاعی اسلامی هر سرنوشتی را برای آنها رقم بزنند.
 
اکنون در آستانۀ هشت مارس زنان و مردم آگاه می‌توانند صدای خود را به گوش جامعه برسانند و در مقابل موج تهاجم جریانات اسلامی بایستند. روز زن روز اعتراض همۀ جامعه به بی حقوقی زنان و قدرت‌های سرمایه داری است که از نابرابری زن و مرد منفعت می‌برند. پیش به سوی برگزاری هرچه با شکوهتر روز جهانی زن.
 
زنده باد هشت مارس روز جهانی زن!
سرنگون باد رژیم‌های اسلامی ایران و افغانستان!
زنده باد سوسیالیسم!
اتحاد سوسیالیستی کارگری؛ سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان
۱مارس (مارچ) ۲۰۲۰
 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)