از وبلاگ جهان زن- مریم محسنی:
مادر نورالدین ریاحی، عضوی از خانواده بزرگ خاوران، سرانجام پس از حدود ۴ دهه مقاومت در برابر دیکتاتوری و استبداد، درگذشت. او به عنوان مادری فرزند از دست داده، در حمایت از حقانیت راه فرزند و با رنج همیشگی داغ فراق آنان با زندگی وداع کرد. نورالدین ریاحی فرزند این مادر به همراه همسرش طاهره سید احمدی به فاصله ی دو روز در دهه ۶۰ در زندان های جمهوری اسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند. مادر نوری سال های پر رنج و مرارتی را در مقابل زندانها، هم در دوران شاه و هم در دوران جمهوری اسلامی پشت سر گذاشت.اما پس از اعدام آنان، همواره و حتی در سخت ترین شرایط از برگزاری مراسم یادمان دو عزیز اعدام شده اش خودداری نکرد و در بدترین سال های دهه ۶۰ میزبان خانواده های جانباختگان دیگر بود. وصیت نامه نوری و طاهره بر دیوار خانه ی او یادآور مقاومت و جانفشانی نسلی از مبارزان بود که ویژگی آنها نه تنها مبارزه با استبداد که دفاع بی وقفه از مردم است؛ زندانیانی که بیرحمانه در زندان های جمهوری اسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند بدون این که کمترین امکان را در دفاع از خود داشته باشند. در وصیت نامه طاهره سید احمدی آمده بود: بیاد نوری عزیزم که دو شب پیش از میان ما رفت… ما را همواره بیاد داشته باشید و از خانواده ام می خواهم که با خانواده ی همسرم رفت و آمد داشته باشند….» و مادر نوری، همیشه و در بدترین شرایط به این سفارشات وفادار ماند.
زندگی مادر نوری نمایش جلوه ای از جاودانگی عشق به انسانیت بود. نه داغ فرزندش نورالدین یا دیگر فرزندش سیف الدین که چراغ عمرش در اثر بیماری خاموش شد، و نه بیماری خودش در اثر کهولت سن، هیچگاه او را از گام برداشتن در مسیر عشق به انسانیت بازنداشت. با غرور و اشتیاق از کار فرزندش سیف الدین تعریف می کرد. او در شهرستانی کارمند بود و تمام اموال و دارایی خود را به خانواده ای نیازمند بخشیده بود و پس از سال ها کار، تنها و بدون پول و مالی به نزد خانواده برگشته بود. و به راستی که سیف الدین خود مظهر عشق به مردم بود و به رغم برخورداری از امکان و موقعیت ویژه، همواره زندگی در کنار مردم و خدمت به آنان را ترجیح می داد، تا این که مرگ ناگهانی او برای همیشه سایه ای تیره بر زندگی مادر ریاحی که داغ نورالدین و طاهره را هم بر دل داشت، گستراند. مادر خاطرات زیادی از دوران زندان نوری داشت. نوری زندانی دو نظام دیکتاتوری شاه و شیخ بود که سال ها عمرش را در زندان های مختلف تهران و عادل آباد شیراز گذرانده بود. او به نسلی از مبارزین تعلق داشت که آشتی ناپذیری و شهامت انقلابی در مقابل دیکتاتوری و استبداد حکومتی ویژگی شان بود؛ نسلی از زنان و مردان مبارزی که مقابله با استبداد را از مقابله با امپریالیسم جدا نمی دانستند و یکی را در مسلخ دیگری قربانی نمی کردند. و این نسل، امروز که سر فرود آوردن و تسلیم شدن در مقابل گزینه ها و طرح های رنگارنگ امپریالیستی با واژه گان مقدس آزادی و دموکراسی و ضدیت با دیکتاتوری توجیه می شود؛ امروز که واداده گان در بازار مکاره قدرت پرستی و جاه طلبی، حافظه تاریخی مردم ایران را به حراج گذاشته اند، الهام بخش مبارزه جاری است.
نوری از تبار انقلابیونی بود که توانایی آنها نه تنها مقابله با انجماد و سستی، دفاع درخشان از اراده رزمنده و حرکت و پویایی که در عین حال باور به توانایی انسان در ایجاد تغییرات مثبت و گام برداشتن در مسیر بهروزی و زندگی بهتر برای مردم بود. این شکوه ایستادگی در برابر احجاف و ستم زورمندان بود که آنان را به مقابله با جمهوری اسلامی کشاند؛ راهی که سرانجام نوری و همسرش طاهره سید احمدی جان خود را بر سر آن گذاشتند. نام این ستاره گان بر تارک آسمان تاریخ مبارزه انقلابی برای همیشه خواهد درخشید. یاد مادرانی که اسطوره عشق و مقاومت شدند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.